-
هر چند من بگم شما درك نميكنيد اونا هزار بار واسه من گريه كردن حتى با بابام دعوا كردن كه بايد من برم پيششون در اين مورد شك نداشته باشين چون گفتم با خانواده هاى ديگه فرق داريم اونا خودشونو به آب و آتيش مى زنن برم پيششون در اين مورد بحث نكنيد لطفا مرا درمورد انتخابم راهنمايى كنيد
-
سلام دوستم.چون نگرانتم مرتب سر میزنم اینجا.با واحد موافقم.
ببین دوستم اگر اومدی اینجا و دنبال راه حلی باید منطقی باشی.ببین من روزی ک اومدم همدردی کوه مشکلاتو داشتم.وقتی بقیه رک حرف میزدن ناراحت میشدم اما سعی کردم با خودم کنار بیام و الان زندگیم خدا رو شکر گوش شیطون کر خیلی خیلی بهتر شده.پس بیا احساسو بزار کنار و منطقی باش.ببین همه که پدرو مادر دکتر و مهندس ندارن.هر کی ی جور بزرگ شده و با شرایط خودش و باید قبول کنیم پدرومادرای نسل ما واقعا سختی کشیدن.زمان اونا امکانات الان نبوده.فرهنگ الان نبوده و خیلی چیزای دیگه.ببین دوستم پدرو مادرتو قضاوت نکن.خودتو بزار جای اونا.نمیشه اونا رو تغییر داد.اما ما خودمونو میتونیم تغییر بدیم.من یک سال تو سر خودم میزدم سر تغییر ناپذیری همسرم.حدود دوماهه خودمو تغییر دادم و اون شده فرشته ی زندگیم.ببین باید اول خودتو تغییر بدی.برادر شما لهترین ادم و عاشق شما.اما عزیرم شما با این طرز فکر ک باید مدام کنار اون باشی دچار مشکل میشی.شما ی روزی باید ازدواج کنی باید مستقل بشی.خودت اسیب میبینی اینجوری.زندگی هرار پستیو بلندی داره.شاید شرایط تو رو مجبور ب جدایی از برادرت کنه.پس باید سعی کنی رو خودت کار کنی در درجه ی اول.پدرو مادرت رو دوست داشته باش.پدرومادر اگه بدترین هم باشن کلی زحمتتو کشیدن.سعی کن مراقب باشی رو حساسیتاشون دست نذاری ک عصبانیشون کنی.در مورد برادرتم گفتم اگه میخوای راهکار بگیری جزیی توضیح بده و مثال بزن چ مشکلاتی بین پدروبرادرت هست تا راه حل بدیگ.موفق باشی عزیزم.درضمن بگو دختری یا پسر ک ببینیم روحیاتت چجوریه و چ باید کرد.موفق باشی گلم
-
خيلى ممنون دوست گلم من پسرم بعدشم من ميگم كس ديگه اى رو ندارم يعنى چى اگه اونو دوست نداشته باشم كى رو دوست داشته باشم شما مثلا ميگيد وابسته هستيد معلومه كه خواهم بود اون هم پدرمه هم مادرمه هم برادرمه حتى حميشه با پدرم دعوا ميكنن من باهاشون نرم نميرن بيرون اصلا تو اين بحثى نيست اونا خونوادمن ديگه خونواده چيه؟من ميگم همين خونوادو رو دارم ميگى دست از سرش بردار هم اون ديوونه ميشه هم من ، من كه مثل سنگ بى رحم ميشم اصلا اين چييييييز ممكن نيست . منم نگفتم زن نميارم شايد تا ده سال ديگه زنده نموندم اصلا من تا اون موقع نبايد كسى رو داشته باشم اصلا هم خودم هم اونا دق ميكنن . در اين مورد بحثى نيست . شما فرمودين پدرتون چرا از برادرم اينقد بدش مياد راستش پدرم خيلى خيلى خيلى خيلى(خيلى به توان n) بدبينه من برم دسشويى ميگه معتادى كصافت يه ليوان بشكنى دو هفته بت غذا نميدن برادرمم به خاطر اونا يه بار خودكشى كرد اما دوباره بدبينى كردن گفتن چون عاشقيو معتاد شدى ديگه پدرم كارى باش نداره . به شما بگم دوستان من فقط واسه خواب ميرم پايين از كوچكى بالا بودم و همه دوسم دارن طاقت نميارن من ي ذره ناراحت شم برادر زنم ميگه اى كاش هميشه با ما بودى بخدا برادر خودم هم بودى اينقد دوست نداشتم شما فقط بگيد با يك فرد بى رحم بى احساس ديو دلى چه جورى بفهمونم نميتونم يكى رو انتخاب كنم