-
دوستانی که میگن خدا میرسونه بله درست میگن
اما خدا جای دیگه هم گفته با اسراف کردن مخالفه !
و یه چیزی هم داده به نام مغز. که بتونی تشخیص بدی چی اسرافه و چی نیست.
اون خانومی که گفت عروسی 4 میلیونی میگیره بآید توقع جهاز 4 میلیونی هم داشته باشه فقط عرض میکنم شما زندگی و عشق رو با معامله اشتباه گرفتی.
چشم و هم چشمی و قوانین خود ساخته رو بندازید لطفا. زندگی هرچی ساده تر شروع بشه دوامش میتونه بیشتر باشه. کسی که واسه یهدعروسی و اتلیه و حنابندون و... 30 میلیون با قرض جور میکنه و برگزار میکنه, تا سالها بآید قسط بده و البته همون زن هم بآید کمتر از زندگی و خرید و خورد و خوراک لذت ببره تا قسطها تموم شه!
یه مثال کلی.بود ممکنه در مورد همه صدق نکنه و خیلیا پولدار باشن. اما نتیجه چشم و هم چشمی این میشه که کسی که نداره هم واسه کم نیاوردن جلو دیگری قرض میکنه!!
سختی به.خودش میده تا چش بقیه رو در بیاره خبر نداره خودزنی کرده !!
-
من که این حرف ها رو باور نمیکنم. یعنی چی که خدا میرسونه؟
خدا اگه دغدغه اش ازدواج بنده هاش بود که به جا این که بشینه خرج عروسی ملتو برسونه, همسر به دختران مجرد میرسوند.
کلا پروشه ی ازدواج و خرج و مخارجش و اینا همش بر عهده ی خود ادم هاست.
هی از اول این چیزای الکی رو کردن تو کله ما.:33:
جای این حرف های وقت تلف کنی برو کار کن و پس انداز تا جور شه.
-
سلام
اینکه نگران خرج عروسی هستید کاملا به جاست.چون به هر حال ازدواج کردن نیاز به صرف هزینه هایی هم داره.شما توی جلسات خواستگاری میتونید مطرح کنید که امکان برگزاری جشن مفصل ندارید و این موضوع خیلیییییییییی به وضعیت اقتصادی و عرفی خانواده ی دختر خانوم مرتبط هست.
من تو ازدواجم یه جشن عقد تقریبا مفصل گرفتم که هزینه ش به عهده ی پدرم بود اما هزینه ی یه سری از خرید ها هم به عهده ی همسرم بود.توی صحبت های اولیه ی ما موضوعی در مورد حذف مراسم عروسی نبود اما شرایط همسرم توی اون برهه به نحوی تغییر کرد که قادر به گرفتن مراسم عروسی هم عرف خانواده ی من نبود.بنابراین من توی نامزدی کشاکشی بین همسرم و مادرم در خصوص مراسم عروسی داشتیم که نهایتا مراسم عروسی نگرفتیم.اما آرایشگاههو لباس عروس و آتلیه و تعداد خیلی خیلی کمتری مهمون داشتیم که به اضافه ی هزینه ی ماه عسل از هزینه ی عروسی که مد نظر مادرم بود خیلی کمتر شد و منم اصلا پشیمون نیستم.
درسته که خدا میرسونه اما بنده هاشم باید که بخوان.من اصلا فکر نمیکنم با 3-4 میلیون که دوستان میگن خانوم ها راضی باشن
-
ببین شرایط خیلی سخته خدا میرسونه درست میکنه همه حساب و کاملا درسته ولی عقل و منطق هم رکن اصلی
من خودم با فردی نزدیک 4 سال زندگی کردم و بارها گفتم که ندارم و وضع خانواده ام چی جوریه و این خانم بسیار وضع مالی بهتری از من داره و کاملا آگاه بوده به همه چی
اما الان که رفتم خواستگاری میگه بخاطر خانواده ام یه سری چیزا رو قبول کن که من تاحالا این کارو نکردم
مثلا من بارها گفتم که میخوام ساده شروع کنم زندگیمو و روپای خودم باشم مهریه 14 سکه میخوام بکنم و دستاتو هم میبوسم روز عقد تقدیمت میکنم ولی 300 400 یا 1000 تا رو کلا بیخال شو
یا مثلا در مورد مراسم خیلی رک من به پدرش گفتم
من چاکر دخترتونم هستم هرچی بخواد نه نمیارم بهش ولی باید بدونه من ندارم اگه چیزی میخواد باید قرض کنیم و فشار رو زندگیمونه نه خانواده ام دارن نه چیزی و این فشار شاید باعث دوری از هم بشه تو زندگیمون
و له خودشم گفتم من 20 میلیون واسه عروسی سرمایه زندگی ماشین یا هرچی تو بگی دارم
حالا تو تصمیم بگیر و گفتم من با این 20 تومان یه عروسی ساده میتونم بگیرم شان خانواده تو بالاتره اوکی بیان جلو هرچقدر دوست دارن خرج کنن اصلا مجلس بگیرن 200 میلیون
راستش واسه همین بحثا یکم دلخوری پیش اومده اما جنگ اول بهتر از صلح آخر
الانم وقتی دختر دید من یکم تو این موارد ثابت قدمم راستش داره به خیلی چیزا فکر میکنه و حق بهم میده که این پسر از 4 سال پیش هیچ دروغی نگفته و بارها و بارها این حرفا رو گفته و من تایید کردم و واقعا داره باهام راه میاد
تو هم داداش اگه دوست دارم به تاپیک من سر بزن تا ببینی که شرایط منم عین خودت بوده ولی اول توکل کن به خدا بعدشم واقعا صداقت داشته باش و همین اول زندگی حرفتو با دروغ نزن رک بگو ندارم فوقش نمیدن بهت ولی اگه صلاحت باشه و مصلحت باشه اتفاق بیافته بدون تو قلبشون جا داری چرا چون انسان کمال گراس و تلاش میکنی برای بهترینا و اینارو میبینن و بهت احتترام میزارن و بیشتر میخوانت
- - - Updated - - -
ببین شرایط خیلی سخته خدا میرسونه درست میکنه همه حساب و کاملا درسته ولی عقل و منطق هم رکن اصلی
من خودم با فردی نزدیک 4 سال زندگی کردم و بارها گفتم که ندارم و وضع خانواده ام چی جوریه و این خانم بسیار وضع مالی بهتری از من داره و کاملا آگاه بوده به همه چی
اما الان که رفتم خواستگاری میگه بخاطر خانواده ام یه سری چیزا رو قبول کن که من تاحالا این کارو نکردم
مثلا من بارها گفتم که میخوام ساده شروع کنم زندگیمو و روپای خودم باشم مهریه 14 سکه میخوام بکنم و دستاتو هم میبوسم روز عقد تقدیمت میکنم ولی 300 400 یا 1000 تا رو کلا بیخال شو
یا مثلا در مورد مراسم خیلی رک من به پدرش گفتم
من چاکر دخترتونم هستم هرچی بخواد نه نمیارم بهش ولی باید بدونه من ندارم اگه چیزی میخواد باید قرض کنیم و فشار رو زندگیمونه نه خانواده ام دارن نه چیزی و این فشار شاید باعث دوری از هم بشه تو زندگیمون
و له خودشم گفتم من 20 میلیون واسه عروسی سرمایه زندگی ماشین یا هرچی تو بگی دارم
حالا تو تصمیم بگیر و گفتم من با این 20 تومان یه عروسی ساده میتونم بگیرم شان خانواده تو بالاتره اوکی بیان جلو هرچقدر دوست دارن خرج کنن اصلا مجلس بگیرن 200 میلیون
راستش واسه همین بحثا یکم دلخوری پیش اومده اما جنگ اول بهتر از صلح آخر
الانم وقتی دختر دید من یکم تو این موارد ثابت قدمم راستش داره به خیلی چیزا فکر میکنه و حق بهم میده که این پسر از 4 سال پیش هیچ دروغی نگفته و بارها و بارها این حرفا رو گفته و من تایید کردم و واقعا داره باهام راه میاد
تو هم داداش اگه دوست دارم به تاپیک من سر بزن تا ببینی که شرایط منم عین خودت بوده ولی اول توکل کن به خدا بعدشم واقعا صداقت داشته باش و همین اول زندگی حرفتو با دروغ نزن رک بگو ندارم فوقش نمیدن بهت ولی اگه صلاحت باشه و مصلحت باشه اتفاق بیافته بدون تو قلبشون جا داری چرا چون انسان کمال گراس و تلاش میکنی برای بهترینا و اینارو میبینن و بهت احتترام میزارن و بیشتر میخوانت
-
با سلام
تاپیک جنبه نظر سنجی دارد با مایه مذهبی که سایت همدردی کارشناس دراین زمینه ندارد همچنین چون سئوال عمومی هست جایگاهش انجمن آزاد است لطفاً اگر سئوالت کاملاً شخصی هست و وضعیت خودتون را می خواهید بررسی کنید که چگونه روحیه امیدوار داشته باشید یا برنامه ریزی کنید طی تاپیک دیگری مطرح کنید . اگر مشاوره اقتصادی می خواهید همدردی در این زمینه هم کارشناس ندارد
با تشکر