-
وروجک عزیزم سلام . به نظر میرسه حمام رفتن تنها بخشی از مشکله . مسئله اینه که مادرتون چرا نسبت به شما مشکوکه ؟ باید با اعتماد سازی بتونید این مشکل رو ریشه ای حلش کنید . ایا پوشش و ظاهر و ارایش شما اونطور که مادرتون می پسنده و توصیه میکنه نیست ؟ ایا جاهایی که میرید با موافقت و اطلاع ایشون نیست ؟
قبول کنید که زمانه بدیه و مادران وظیفه خودشون میدونند که از فرزندانشون محافظت کنند . هر چند ممکنه راهش رو بلد نباشند .
-
مارال عزیز ،متاسفانه خیلی از ماها از امام و پیغمرا فقط یه ادعایی داریم ؛اخه مامان من این حرفا نمیفهمه
دوچمدان! ایده بدی نیست ممنون
هرچی میبینم میفغهمم همه خوب گفتن بخصوص اقای حسین به سه نکته مهم اشاره کرد که جواب شما واجد گرامی هم هست،اره ما مشکلاتمون بیشتر از این یکیه ولی من نمیتونم یک راه حل واحد بگیرم باید تک تک بیام حلشون کنم
اقای حسین40 گفت ظاهرا فکر مادرتون محدوده ،مشکوکه و دنبال منافعی هستن
صد در صد هر سه تاش درسته. شکاکه مادرم پس دست من نیس حالا شاید یکم تشدیدش کنم ولی اینجور ادمها رو هرچی بهشون میدون بدی میان جلوتر و بیشترمیتازن ،چون مادرم گاهی به بابام هم تهمت میزنه بابام که ظاهرش مشکل نداره خیلی سطح پایینه
فکرش محدوده گفتم شرایط سواد و بزرگ شدن و محیط اطرافش تا الان تو سن بالای پنجاه سالش ، بله منافع هم داره وقتی ما گوشه خونه نشین خرج خرید نباید بده وقتی حمام ندیم میتونه برای خودش پس انداز کنه
ولی فکر کنم رفتار جرات مندانه که سوشیانت و مارال گفتن خیلی خوب باشه ، زمان میخواد برای عادت کردن بهش ،وقتی مدت زیادی سعی کردم طبق قانون های روحی و فکری اون زندکی کنم
درضمن واحد جان اصلا مشکل خیلی از ماها همینه که مدت زیادی طبق قوانین گاها خیلی اشتباه والدینمون اطاعت کردیم ،نگید اشتباه میکنم که خیلی از تفکرات مادرم مثل همینه که هرکسی حماما بره رابطه داشته چون خودش نود و پنج درصد همینجوره و این قانون زندگیشه
-
سلام دوست عزيزم
بهترين كار اينه كه دوش گرفتن رو بخشى از برنامه روزانه ت كنى، يعنى چه بيرون از منزل رفتى چه نرفتى حتما دوش بگير، ميتونى ورزش كردن رو شروع كنى و به بهانه ى شستشوى عرق بدنت هر روز يك دوش چند دقيقه اى بگيرى، اين كار هم باعث طراوت و سلامت خودت ميشه و هم چون جزو برنامه روزانه ت ميشه ديگه براى مادرت هم عادى ميشه
-
سلام
دوستان عزيز لطفا پرخاشگري و ايستادن تو روي مادر رو به هيچكسي توصيه نكنيد.هميشه با حفظ احترام ها و ملايمت كارها بهتر پيش ميره......احترام به والدين رو فراموش نكنيم در همه لحظات.
سوالي كه براي من پيش امده اينه
كه اصلا چرا مادر شما نسبت بهت همچين نگرشي پيدا كرده ؟(سوالم مثل سوال واحده...اما جواب دقيقي ندادي شما)
نميدونم نماز ميخوني يا نه...اما ميتوني هر وقت كه امدي خونه، اول نماز مربوط به همون وعده رو بخوني و بعد بري حمام....اينجو ري ميتوني كم كني حس شكاكيش رو.....
يا وقتي ميري خونه بعد از سلام و احوالپرسي كردن شروع كن به تعريف كردن از كارهايي كه بيرون خونه كردي.....
در هر صورت مادر شما نگران يك موضوعيه....چون بعيده يك مادر فكر كنه دختر مجردش ميره حموم چون رابطه جنسي داره...اونم بدون هيچ زمينه اي........حرفي...رفتاري.....چيزي بوده كه افكار مادرت رو خراب كنه ؟يه زمانايي ناخواسته رفتارهايي ميكنيم كه از نظر خودمون مشكلي نداره اما فكر مادرامون رو ميريزه بهم.....اگر هم يكم زياد نگران باشن كه ميشينن و هزار تا فكر ميكنن....
-
نوع خطاب کردن مادرتون از جانب شما و دادن راحت برچسب ها به ایشون نشون دادن ضعف شدید اخلاقی در خانه شماست.
اول از همه خود شما احتیاج به مشاوره دارید تا روی رفتاراتون و کلامتون تجدید نظر کنید.
مادرتون فارغ از هر مشکلی که دارند مادرتون هستند و برام عجیبه اینقدر راحت و بی ادبانه خطابشون می کنید.
-
سلام به دوستای عریز،با تشکر و احترام به نظرات همگب لطفا بحث رو به انحراف نکشید وگرنه مجبورم گزارش بدم
اینجا کسی منو به جنگ دعوت نکرده ،رفتار جرات مندانه هم همه میدونن پرخاشگری نست
بچه هایی که جواب دادن دقیقا موضوع و مشکل رو فهمیدن گفتن نباید خودتو با یک وسواس فکری یا مشکل فرهنگی نابود کنی و سعی کن روالش کنی ،من هم گفتم مادرم شرایط بزرگ شدنش باهاش اینکار رو کرده.
ساشای عزیز بله ممنونم ،اگه برم ورزش که خیلی خوب میشه ،نمیدونم چرا خیلی چیزا رو ما دیر میفهمیمم یک دختر عمه داشتم یکبار باهاش مسافرت گروهی داشتیم دیدم همه میگن فلانی حمام نیاز داره ،جالب بود همه حرص حمامشو میخوردن با همون ادما با همون فرهنگ ،چرا چون عادت داده بودشون که هررروز بره حمام چون پوست سرش خارش داشت و چرب بود گویا. و دیگه به هیچ رفتار و حرفی کاری نداشت و برای بقیه هم عادتی شده بود
مریم خانم حرفت حرف منطق و عقله ولی جاشاینجا نیست ،چون من نمیتونم همه چیزو تو یک صفحه عمومی که همه ازجمله خانواده و اقوامم میتونن ببینن و توضیح بدم .فقط بدون این منطق در شرایط خانوادگی من صدق نمیکنه . اگه شنیده باشید ذهن سالم هرچیزی رو به خوبی دریافت میکنه اما ذهن بیمار میگه اگه چیزی نباشه که نمیاد برای من داستان و توشح و توجیح پیش از ماجرا بده.برام بارها پیش اومده که میگم و نه تنها مادرم خیلیا. موندم چرا ادمهای مریض دل و ذهن رو خیلیا مواجه نشدن باهاشون. برای افرادی که همه چیز رو دروغ میدونن اون نماز رو هم ساختگی میدونن ، درضمن از کارای ظاهری و تظاهر متنفرم
-
کلاً کاری به افراد مریض ذهن ندارم اما در هر حالتی نباید طوری رفتار کرد که باعث ایجاد شاعبه بشه، به نظر من این رو ظاهر سازی نمی گن
مثال می زنم، من اگه ریگی به کفشم نیست چرا باید توی خونه روی مبایلم، روی لب تاپم روی تبلتم رمز داشته باشم و هیچ کدوم رو همسرم ندونه و دزدکی اس ام اس بازی کنم و یا به صورت مشکوک با کسی حرف بزنم، داشتن رمز روی سیستم های الکترونیکی چیز بدی نیست اما انجام حرکات مشکوک باعث ایجاد شک و شبهه میشه و خودش زمینه ساز خیلی از مشکلات آتی میشه، یعنی این حرکاته منه که باعث میشه همسرم بیشتر دوست داشته باشه بدونه که در موبایل و لپ تاب و ... من چی می گذره و گرنه اگه من یه هفته همه اینارو آزاد در خونه رها کنم مطمئناً هیچ وقت همسرم حساسیتی برای سرک کشیدن در اونا رو نخواهد داشت.
پس به نظر من به جای متهم کردن مادرتون بهتره که برای برطرف شدن این موضوع، اعتماد سازی کنید، (همون کاری که برادر ضریف رفته برای 5+1 بکنه (ایشالله که موفق بشه j))
یه مدت باب میلش زندگی کنید، به قول خودتون تظاهر کنید باور کنید به هیچ جایی بر نمی خوره.
-
ورووجك جان
ببين عزيزم من حرف شمارو كامل باور داشتم كه توضيح براتون نوشتم و ممنونتم كه خوب توجه كردي .
شما عزيزان طرح مشكل ميكنيد كه نتيجه اي بگيريد من بجاي ظاهر ادبياتم، به تاثير مثبت هر چند كوچك پاسخم (با عقل و تجربه محدودمان ) فكر ميكنم بخاطر اون بعضاً با كنايه براي جدي كردن طرف مينويسم .
توصيه هاي عادي نمون جراتمند و منطقي بودن و در عين حال احترام والدين را داشتن با شكل منطقي و نهايت كمك آنها بودن با اسراف نكردن و رو پاي خود وايستادن در عين حال توجيه ساده و قاطع : مادرم تو نبايد اين حرفو بزني ، من اسراف نميكنم ، ديگران از حرف تو سوئ استفاده ميكنن و... دلداريش بدي و كار خودتو بكني من هر روز صبح دوش ميگيرم ولي سريع و ساده بخاطر خودم و ديگراني كه با من مواجه ميشوند بايد بشاش و با نظافت باشم.
-
خوشحالم که تالار همدردی افرادی مثل بی نهایت واحد maryam123 و ... داره و همینطور بسیاری از دوستانی که اسمشون رو نگفتم اینجا
از خوندن نظرهاشون واقعا لذت میبرم
دوست عزیز voroujak فکر میکنم رفتار جراتمندانه در مورد مادر و پدر نمیتونه صدق کنه
شایدم تفکر من اینه
مادرتون وپدرتون بدترین آدم زندگیه شما هم باشن هیچوقت به کسی اجازه ندید بهشون تو بگن ، و همینطور خودتون
در بین صحبت هاتون از کلماتی استفاده کنید که لیاقت لفظ مادر رو داشته باشه
به همین راحتی نمیتونید بگید مادر من نمی فهمه ... :81:
-
واقعا درست میگن که سیر از گشنه خبر نداره، هرکدومما اگه امروز دندونمون به شدت مرگ درد داشته باشه و فردا بریم درمانش کنیم شاید ماه دیگه درد دندان دوستمون رو درک نمیکنیم
علاوه بر حرف والی که زدم صد در صد هم بی ادبی یا لفظ نامناسب رو برای هیچکسی مناسب نمیدونم حتی موقع عصبانیت
ولی واقعا خدایی بعضیا نفسشون از جای گرم بلند میشه میدونید من چقدر حسرت ادب مادرای بعضیا رو خوردم؟ میدونید چقدر از دخترای ما خوشبخت شدنشون گرو ی همه کارای ماماناشونه؟ میدونید مامان من غذای مورد علاقه منو ماه به ماه درست نمیکنه؟ چه برسه به کارای دیگه ، من نباید بد صحبت کنم درست،ولی چرا من علاوه بر مشکلات بزرگی که توزندگیم باهاشون روبرو هستم باید با موضوع کوچیکی مثل این سروکله بزنم؟ چون فرهنگ خانوادگی مادرم پایینه؟ البته معذرت میخوام این فرهنگ خیلی از ما ایرانی هاست ،هنوز تو صد سال پیش موندیم ،زمان مادر بزرگ هامون اون کسی که یک رژ قزمز به لب داشت یا همچین ارایشی خرابه لقب میگرفت شاید هم بود ،یعنی اینجوری میشناختنش. الان هم با وجود اینکه پیر و جوون و تو هرقشری ما ادم ارایش کرده داریم ،تو هرلباسی با چادر و بی چادر باز هنوز تو هر قشری ادم با ارایش رو که ظاهرش جذاب باشه به بدکار میشناسیم ،مثلا به رنگ ها حساسیم . کی گفته رنگ های روشنی مثل صورتی و زرد پوشیدنشون بده؟ پس چرا با کسایی که این رنگی میپوشن بد رفتار میکنیم؟ مگه ما با این ادمات زندکی می کنیم که دربارشون قضاوت میکنیم؟ یا مثلا یک لبخند یا یک نگاه که میتونه فقط اشتباه برداشت ما باشه وجود کسی رو برسونه؟ البته باز منکر تاثیر رفتار انشان ها نیستم . میگم از یکی دو عمل نمیشه نتیجه گیری کرد واقعا باید دید چیزی رو بعد قضاوت کرد
یه جورایی مادر من از همون بچگی که دیدم از همه جدا بود ، توی یک جمع توی اتوبوس میون هم سناش ؛ کسیکه سر و صدا و حرفای ناجور میزد
بزارید واضح تر صحبت کنم اصلا ،من حق ندارم به مادرم توهین کنم و بگم به خاطر فرهنگش این طوری رفتار میکنه ، پس چطوری خودمو قانع کنم که از 7، 8 سالگی ازش حرفای زشت شنیدم بهم فحشای بد میداد؟ همیشه بی دلیل سر هیچ
کافی نبود؟ بی تعارف من الان اون دختر شلخته و ساده تمام سال های تحصیلات قبل از دانشگاهم نیتسم ،ولی کجا بخاطر این سادگی تشویق شدم؟ تشویق نمیخوام . من اینقدر خوب و مظلوم بودم و مادرم قدرمو ندونست اون زمان که یک متر جلوترمو نگاه نمیکردم باز هر روز میومد یه چیزی میگفت ؛ مثلا میگفت فلان پسر اون طرف خیابون که تو میومدی منتظر بود ،بیرون نرو کلاس نرو این کارا مال دخترای بده . اصلا یه چیزی میون همه شما هرکی چادری نیس یا ارایش داشته باشه بده ، برم جلوتر؟ اگه موهاتو توی خونه مدل خاصی ببندی بهت حرفای زشت میزنه ، میگه باید کثیف و شلخته باشی
دیگه جلوتر نمیرم ،من زیادی کشیدم از نداشتن رفتارای جرات مندانه ،هرکسی هراری با هام خواست کرد تو خونمون ،خیلی اسیب دیدم از بس متکی به نظر و عقیده دیگران توی خانوادمون بودم
راستی درباره حمام بگم ، هنوز نتیجه کامل نگرفتم ،حقیقتش اون هفته جایی بودم شب اومدم خونه فرد عصرش رفتم حمام ، مامانم کج کج نگاه میکرد ،بعد رفت به بابامشروع کرد یه چیزایی گفتن
اقای حسین 40 مامانم کمتر چیزی میگه گاهی از بس که با خودش در کلنجار و فکره از دهنش میپره یه حرفی میزنه ،میره پشت سرم به بابام میگه
ولی من باز در تلاشم یه نظمی به حمام رفتنم بدم
مشکل اینه که بیرون رفتنم منظم نیست ،یک هفته چند روز ،یکماه هم شاید بیرون نرم و کاری نداشته باشم
به ادمهایی مثل واحد و بی نهایت احترام میگذارم ولی تصورم ازشون ؛قشر چادری و خشک هست که اتفاقا با مادراشون صمیمی هستن و خودشون هم این اعتقادات ر و برای بقیه دارند ، من نمیگم ادمهای بدی هستن ،من تمام زندگیم همه کسم خدای بزرگ بوده ،نماز میخونم و روزه میگیرم و اگه نگیرم بدتریناحساس دنیا رودارم .