-
تا دوسال دیگه باید اونجا باشه
اره غذا از همونجا میگیره
وقتایی ک باهمیم رفتارش خوب بوده ب جز. یه بار ک برام دلیل آورد و قانع شدم
( چون پارسال باباش گفته بود برات عروسی میگیرم اومد ب من گفت من از یه سری چیزا ناراحت بودم الکی گفتم ن من امادگیشو ندارم اونم تا شیش ماه باهام حرف نزد بعدا گفت چون تو موافقت نکردی من فک کردم تو منو دیگه نمیخای ) تو این مدت سعی کرده بود منو فراموش کنه ولی نتونسته بود
نمیدونم شاید الان دوباره از یه چیزی ناراحت باشه اخه هیچ وقت نشده ناراحتیشوبروز بده. خیلی سخت میشه ازش حرف کشید ک چرا ناراحته
-
سلام عزیرم!به نظر من بهتره جدی تر به رابطتون نگاه کنی!پسر عموت اگه عاشقت نباشه تو نمیتونی در هیچ صورتی این رابطرو درست
کنی!یه مدت تو بهشزنگ بزن٬وقتایی که میدونی بیکاره بهش اس ام اس بده!بهش بگو که دلت واسش تنگ میشه!اما حودتو از تک و تا ننداز!یه طوری رفتار نکن که فکر کنه اویزونشی!بعد یه مدت که این کارو کردی یکم ازش دور شو!اگه اومد سمتت و دوباره مثل قبل شد٬یعنی دوست داره!!!شاید فکر میکنه تو نسبت بهش سردی!ولی اگه بازم سرد بود و نیومد سمتت مشکل از جای دیگست!یا از انتخابش پشیمونه و کسه دیگه ایی رو در نظر داره٬یا کسی تو زندگیش نیست و به این نتیجه رسیده که حسی به تو نداره و دلیل اینکه این موضوع رو مستقیم بهت نمیگه واسه اینه که عذاب وجدان داره!یا میخواد سرد باشه تا توام سرد شی و از هم جدا شین!میخواد تو پیشنهاد جدایی رو بدی٬شاید فکر میکنه اگه اروم اروم از هم فاصله بگیرین فراموش کردنش واست راحت باشه
-
دیشب بهش پیام دادم خیلی دیر و سرد جوابمو میدادوقتی باهام اینجوری رفتار میکنه حالم از خودم بهم میخوره ک چرا باید بهش پیام.بدم با اینکه میدونم قراره چطوری باهام رفتار کنه ولی بازم اینکارو کردم
نمیدونم چرا با این همه من هنوزم عاشقشم
من همه ی موقعیتای خوبمو فقط بخاطر اون از دس دادم تا دو ماه پیش دوتا خاستگار. سمج داشتم ک یکیشون کارش توی شهریه ک زندگی میکنم وکلا موقعیت خوبی داره
قبل از اونم دوتا خاستگار دیگه ام داشتم
اگه با اون نامزد نبودم تا حالا ازدواج کرده بودم
کاش از روزی ک فهمید دوسم نداره بهم میگفت ک من اینجوری روز ب روز بیشتر و بیشتر وابستش نشم
ی بار بهش گفتم ک دیگه میخام فراموشش کنم چون نمیخاستم از رو اجبار بامن باشه ولی اون دوباره برگشت اگه منو نمیخاست خب همون موقع دیگه ادامه نمیداد چرا دوباره اومد داشتم با این ک دیگه حسی ب من نداره کنار میومدم اومد وگفت دوسم داره و نمیتونه بدون من باشه
-
اگر عموت پول خرج و مخارج عروسی رو نداره، خیلی اشتباه کرده که حاضر شده شما با پسر کم سنش نامزد بشی.
نظر خونوادت چیه؟
چرا از پدرت نمی خوای تکلیف شما رو معلوم کنه؟
ضمنا غذای دانشگاه شاید میل جنسی رو کم کنه، اما تعهد و صمیمیت رو از بین نمی بره.
-
سلام
پسر عموت تا 2 سال دیگه درس داره بعدش 2 سال سربازی بعدش یکار خوب پیدا کنه بعد پول جمع کنه عروسی و مخارج خودش و زنشو بتونه بده ......چند سال دیگه؟؟؟؟؟
اگه آخرش گفت تو رو نمیخوام چی؟؟؟ یعنی تو رو توی آب نمک بخوابونه تا......کی آماده بشه برا ازدواج....اگه چند سال دیگه باهات ازدواج کنه ....این همه انتظار می ارزه ؟؟؟؟؟ انتظار کار خییییلی سختیه
اگه گفت نمیخوام که دیگه هیچی .....عمرتو جوونیتو حروم کردی بیخود و بیجهت ....
خودت بفکر خودت باش ....تکلیفتو روشن کن ...
عزیزم توی امر ازدواج عشق و علاقه شاید مهم باشه ولی اصلا کافی نیست ...
کسی که 6 ماه خبری از نامزدش نمیگیره حتی یه پیام هم نمیده ....نشون دهنده نخواستنه ....اگر هم بخواد و مدلش اینطوری باشه اصلا قابل اعتماد نیست ....
فردا پس فردا تو رو با یکی دوتا بچه بهر دلیلی ول کنه و سراغی ازتون نگیره ....اونوقت میخوای چیکار کنی؟
عاقلانه و دور اندیشانه فکر کن .....
-
خودم دیگه کلافه شدم
نمیدونم چیکار باید بکنم
مامانم چند وقت پیش ازم پرسید اگه قرار باشه 5 سال دیگه هم صب کنی واسه عروسی بازم ب پاش میمونی گفتم اره چرا ک ن گفت اونم انقد دوست داره گفتم اگه دوسم نداشت ک ب پاش نمیموندم
واقعا نگرانم
وقتی بهش میگم دلم برات تنگ شده میپرسه چرا میگم خب آدم کسی رو ک دوسش داشته باشه و ازش دور باشه دل تنگش میشه میگه خب زیاد ب من فک نکن خودتو سرگرم کن
دیگه واقعا باید ی کاری بکنم ولی نمیدونم چیکار و چطوری؟
باید بهش چی بگم؟
اون واقعا نسب ب من خیلی سرده بیش از حد وقتیم ازش بپرسم دوسم داری میگه اره
خب چرا تکلیف منو روشن نمیکنه من از ترحم متنفرم نمیخام فقط بخاطر عذاب وجدانش باهام باشه
اون هیچ اجباری برای ادامه ی این رابطه نداره اگه منو نمیخاد چرا نمیگه
مامانم میگه باید تا سال دیگه عروسی بگیره نباید تورو انقد معطل خودش کنه منم ک همیشه بهش میگم خب پول نداره از کجا بیاره
ب نظرتون چطوری بهش بگم ک تکلیف منو روشن کنه؟نمیخام خانواده ها بفهمن
-
سلام گلم خودت میفهمی که به دردت میخوره یا نه من شوهرم عاشقم بود الان دیگه با یه بچه به حسابم نمیاره .بی محلش کن ببین میا دنبالت یا نه
-
چندین بار ک رابطمون تا چند ماه قطع شده بود من اصلا بهش ن زنگ میزدم ن پیام میدادم خودش دوباره میومد سراغم
وقتیم برمیگشت میگفت تو این مدت خیلی فکر کردم دیدم نمیتونم دوست نداشته باشم
منم چون دوسش داشتم زودی میبخشیدمش و دوباره یه کم خوب بود بعد یه مدت میذاشت میرفت
ولی این دفعه نمیخام اشتباه کنم
میخام بدونم دوسم داره یا ن
ک اگه دوسم داره دلیل این رفتارش چیه
وقتی بهش میگم تو منو دوس نداری ناراحت میشه و بهش برمیخوره و میگه تو عشق منو نسبت ب خودت باور نمیکنی
-
سر کارت گذاشته.
خودتو گول نزن. تمومش کن. همه اینایی که اینجا به ما گفتیو به مامانتم بگو و بعد تمومش کن بره.
این آدم مرد زندکی نیست. احساساتتو لگد مال خودخواهی کسی که تکلیفش حتی با خودش هم روشن نیست نکن.
پیشنهاد قطعی من: جدایی از این آدم نامتعادل و مبهم
-
یعنی بهش اس بدم بگم من دیگه تورو نمیخام؟
اگه پرسید چرا بگم دلیلش رفتارته یا ب دروغ بگم دیگه بهت علاقه ندارم؟