-
سلام دوست عزیز.
روزایی که شما الان داری رو بنده گزروندم...راستش مدل خواستگاری کردنت که اصلن خوب نبود...
راجب این که دوستان میگن درامدت چقدره و... به دل نگیر واقعا همینه ... منم پسر خوبی بودم اون مقطع ( :18: خداییش بحث تعریف نیست) ولی به خاطر مسایلی مثل همین کار و سربازی و.. رد شدم.البته دختر خوب که هست خدا بخواد بازم من بیش تر از این افسوس خوردم مثل شما الکی چه فکرا که نکردم.
پیشنهاد میکنم تاپیکامو بخونی به جای فکر کردن به چیزایی که هیچ سودی نداره.بعدش سوالی بود بفرمایید تا بگم چجوری بکبار دیگه خواستگاری کنید و تکلیف خودتون و ایشون رو مشخص کنید.
با ارزوی موفقیت.
-
اولین کلماتی که باید بگی بهش اینه که میخوای با خونواده بری خواستگاری! یعنی دقیقا این کلمات باید تو جملهت باشه" با خونواده خدمت برسیم جهت امر خیر" یعنی یک کلمه از این جمله کم کنی طرف برداشت اشتباه میکنه, یه کم جمله رو پر و بال بده ولی خیلی شلوغش نکن و سعی کن سریح و بدوم پیچوندن جملهتو بهش بگی بعدش اگه مایل بود که هیچ و اگرم نبود حتما دلیل خاصی داره که نمیتونه بهت بگه چون کلا دخترا از خواستگار بدشون نمیاد و خوششون میاد اگه دیدی ردت کرد بدون یا دلش جای دیگه گیره یا مشکلی داره و... که نمیتونه بگه بهت
-
از همه دووستان ممنونم که پاسخ میدهند و راهنماییم میکنن..خیلی لطف میکنین که وقت میذارین و پاسخ میدین..
دوست عزیز در مورد کار اینو عرض کنم که یه وقتی خواستم برا دیدار اولمون که می خواستم روز زن برم خدمتشون یه چند ماهی رفتم کار کنم که یه پولی به دس بیارم تا واسشوون یه هدیه در شان خودشون خریده باشم ولی بعدا به توصیه دوستان از این کار صرف نظر کردم..خلاصه اگه ایشونو به دس بیارم حاضرم سخت ترین کارا رو بخاطر ایشون انجام بدم..
والا منم این مورد و نمیدوونستم که اوومدم از شماها کمک بگیرم که چرا همچین کاری کردن و چرا اون بار بخ دوستشوون نگفتن که بگه قصد ازدواج ندارم!!!!آخه دخترا کارای دخترا رو بهتر درک میکنن...
حالا اگه میشه شما کمکم کنین چطووری برم جلو چی هاا بگم ایندفعه؟؟؟
خودم در نظرم اینو دارم که به دووستم بگم و اونم بره با دووسته ایشوون حرف بزنه و بگه که به چه دلیلی جواب رد دادن و اگه موورد از ظاهرم هس دیگه مزاحمشوون نشم..ولی اگه مشکل قصدشوون هس من منتظر می موونم تا هر وقت که بگن..به نظرتوون کاره خووبیه؟؟یا ناراحت میشن؟؟
دوست عزیز فدایی یار خیلی لطف کردین از اینکه نظرتونو گفتین ولی اگه میشه بیشتر راهنماییم کنین..که ایا بازم برم جلوو یا نه؟صب کنم یا همین الانا برم؟چه جووری استرسمو تو حرف زدن باهاشون کمتر کنم؟ و و و و و .....
دوست عزیزم hvldk میگم خیلی خیلی استرس داشتم اوون چیزی که اماده کرده بوودم بگم خیلی فرق داشت با چیزی که گفتم!!!!دست خودمم نیس که چرا اینطوور میشم؟؟
بازم ممنون از همه عزیزان
-
سلام دوست عزیز....
لطفا یکم خویشتن دار باشید...
لطفا هیچکدوم از این کارایی که قبل تر قصد داشتید و چه الان اصلا انجام ندید...که یکم هم پیش ایشون احترام داشته باشید دیگه از چششون کلا می افتید... (کلا مطمئن باشید اگه دختر خوب و خانواده داری باشه قطعا از چشش می افتید اگه هم از اون دخترایی باشه که از این چیزا خوششون میاد بدونید این کارا دومی نداره و اخرش به وصال نمی رسه برسه هم پایان خوبی نداره)
ببخشید من این روزا سرم شلوغه...ان شالله از سر فرصت میام از تجربم میگم...بعدش اگه ان شالله صلاح هم باشید بقیه کارا هم پیش میره و...
اگه هم بنا به هر دلیلی صلاح هم نبودید تجربه های این مورد رو خوب ازش درس بگیرید و ان شالله به دنبال بختتون در سایر مراحل زندگی باشید.مطمئن باشید دختر خوب هم که هم شما از ایشون خوشتون بیاد و هم اون از شما هست.
با ارزوی موفقیت.
-
سلام مجدد.شما وقت زیادی برای از دست دادن ندارید که بخواهید دست روی دست بگذارید.باید هر چه سریع تر اقدام کنید.نمی خوام ته دلتونو خالی کنم ولی ممکن است همین امروزم دیر شده باشد.یک دختر نجیب و خانواده دار و البته به گفته خودتان زیبا باید خواستگارهای بسیاری از هر گوشه وکنار داشته باشد.اینکه دوست شما با دوست ایشان صحبت کند نه تنها مانعی را از جلوی پای شما بر نمیدارد بلکه وجهه شما را به عنوان یک مرد پیش ایشان خراب میکند.بهترین روش ممکن خواستگاری از طریق یک واسطه خانم و قابل اعتماد میباشد.البته به نظر من اقدام به خواستگاری مستقیم میتواند راه گشا باشد هر چند ریسک را تا حد زیادی بالا میبرد ولی شانس حداقلی جواب مثبت را محفوظ نگه میدارد.باتوجه به تجربه شخصی خودم عرض میگنم.از آن طرف هم که به قضییه نگاه کنید چیزی جز سود نصیب شما نشده است.با شنیدن جواب نه دیگر خیالتان راحت میشود که تمام تلاشتان را کرده اید و بخت با شما یار نبوده است.البته اگر بخواهید به همان شیوه گذشته عمل کنید از همین الان بگویم که پاسخ گذشته را خواهید شنید.شما نه تنها باید بر استرس خود فایق آمده باشید بلکه باید موقعیت را به گونه ای فراهم کنید که دختر خانم هم بتواند آسوده و راحت نظر خود را بیان کند.
-
ممنونم دوستان عزیز...
پس راهکار این شد که هر چه زودتر دوباره خودم به طور مستقیم برم باهاشون حرف بزنم یا یه دختر خانومه دیگه ای رو بفرستم که باهاشون حرف بزنه..ولی ایندفعه اگه خودم برم بدون استرس باشم..