نوشته اصلی توسط
یه دختر سرگردان
سلام ، این که موضوع رو به دوستش هم گفته نشون میده تو خودش نریخته و یه دوست صمیمی داره که بتونه باهاش حرف بزنه، قطعا به شما فکر میکنه و احتمالا کلی سوال براش پیش اومده و برخوردش هم کاملا قابل پیشبینی بوده، ما دخترها اگه دوست صمیمی داشته باشیم حتما این جور موقع ها میشینیم حرف میزنیم، منم در دوران دانشگاهم همچنین موردی پیش اومد ولی من به هیچکس نگفتم و بعدشم مرتب از جلو چشمش فرار میکردم ناخواسته و شایدم حس حیا و خجالت یا تردید، چون اون اقا هم وجهه خوبی داشت و استادهامون ازش تعریف میکردن ، اون زمان از من بزرگتر بود و ورودی ما نبود ولی محبوب بود، منظورم اینه خیلی مهمه شخصیت دختر خانم چه جوری باشه ، طرز فکرش و حال و هواش، چون من خودم دقیقا توی همین سن 23-22 واقعا ثبات احساسی نداشتم و خودتون به خوبی اشاره کردین به این موضوع، روشی که نوشتین از نظر من که یه دخترم مشکلی نداره ولی قطعا اعتماد و باور کردن حرف شما توسط اون دختر خیلی سخته ، اگر امکانی بود که مثلا یه کار گروهی و پروژه ای شکل میگرفت که در قالب اون میتونستین اول هم خودتون از روحیاتش با خبر بشین و هم خودتون رو تا حدی بشناسونیش همه چی روند بهتری پیدا میکرد، مثلا عضو شدن در انجمن علمی و دعوت به کار از دانشجویان همون رشته دخترخانم...