اسمان آبي عزيزم ممنونم
من سعي مي کنم نوشته هاي شما رو اجرا کنم . همسر من کلا آدم خنثي ايه پسرم هم تقريبا مثل باباشه. اصلا به خاطر چيزي ذوق نمي کنن
قبلا از اين درخواستها ازش کردم و خيلي وقتها مي گه نه نه اصلا وقت ندارم. بعضي وقتهاهم مي گه نمي رم بعد که مي رم دنبالش مي بينم همسرم هم رفته . بدون اينکه به من بگه رفته
در موردشوخي و خنده شما راست مي گي اصلا خونه نيست که بخوايم بگيم بخنديم از زنگ زدن ما هم که زياد خوشش نمياد
آها!!! يک ايراد ديگري که الان يادم اومد در موردش صحبت کنم اينه که همسرم زياد دوست نداره با من مشورت کنه
مثلا همين عيد اواخرش رفته بوديم مسافرت ، رفته بوديم خونه خواهر شوهرم . خانواده شوهرم هم بودن. خانواده مادر من هم اونجا بودند.
اولا اينکه برنامه مسافرت را يک مرتبه گذاشت و من قبول کردم . بعد هم اونجا اصلا به من نمي گفت الان مي خواهيم چي کار کنيم. کجا بريم کجا نريم. مثلا پدرشوهرم برامون برنامه مي ريخت الان بريم خونه فلاني شوهرم اصلا نه به من و نه به خانوادش مي گفتم ميايم يا نه .من حتي جراتمندانه ازش خواستم که لطفا من رو در جريان بزار خيلي زشته که پدرت تا بعد از ظهر فکر کنه ما باهاشون مي ريم يکهو بعد از ظهر بگيم نه نميايم. يا از من مي پرسن مياين من بگم نمي دونم.
اين تاپيک فقط مشکل گوشي نشد تمام مشکلات من شد.:311:
من هم از همين ناراحت بودم که وقت داشت با اون آدمهاي .... شوخي کنه اما تا مي ياد خونه قيافه خسته و خنثي به خودش مي گيره هر جي من حرف مي زنم اصلا نمي خنده