-
با سلام
از نظر اعتقادات مذهبی کاملا با شما همعقیده ام (دو سال قبل تاپیکی رو در این باره ایجاد کردم) و وقتی مشکلاتتون به خاطر عقایدتون رو خوندم برام خیلی ملموس بودن، ولی با توجه به خانم بودن شما، فکر میکنم موقعیت شما کمی سخت تر باشه.
من به جای اینکه بخوام بحث رو فلسفی و روانشناسی و مشاور پسند کنم، با توجه به تجربه و شناختی که از آقایون با عقاید مذهبی محکم(اونهایی که فکر میکنن اعتقادشون به مذهب مستدل و اساسمند و غیر قابل خدشه هست، و نه فقط اونهایی که رفتارهای شدیدا مذهبی دارن) دارم یک توصیه بیشتر برای شما ندارم:
ازدواج با چنین آقایونی برای خانمهای غیر معتقد به مذهب در 99 درصد موارد مساوی با نابودی زندگیشونه و در "خوشبینانه ترین وضعیت" تمام زندگی مشترکشون رو باید صرف جواب دادن به سین جیم ها و استدلالهای جدید الکشف هر روزه چنین آقایونی بکنن و در وضعیت های "نه آنقدرها خوشبینانه"، یک زندگی در منگنه و شبه خفقان رو باید بپذیرن، و باید خیلی خیلی خوش شانس باشید تا با سرنوشت خانم sahar67 مواجه بشید.
این آقایون همونطور که در پرانتز عرض کردم با رفتارهای مذهبیشون شناخته نمیشن بلکه فقط با مشاهده عکس العملشون در مواجهه با استدلالهای نافی مذهب، قابل شناسایی هستن.
پس بد نیست که حتی اگر ایشون لفظا و بدوا با عقاید شما اظهار مخالفت نکردن و اون رو امری شخصی دونستن، یکی دو بار شما زمینه بحثهای ایدئولوژیکی رو با ایشون ایجاد کنید و رفتارهاشون رو بسنجین که مثلا آیا با ضرس قاطع و با هیجان و با علاقه از عقاید مذهبیش دفاع میکنه یا نه، اونقدرها علاقه ای به تغییر دادن نظر شما نداره و ...، اگر اون قاطعیت و هیجان و علاقه رو حس کردین بدونین که از همون آقایونی هستن که در دو پاراگراف قبل در موردشون هشدار دادم و باید خیلی مراقب باشید ولی اگر اون حسها رو ازشون ندیدین "تا حدودی" از این نظر خیالتون راحت میشه.
این پست رو نمیتونم در مورد معکوس این وضعیت(یعنی وقتی که آقا غیر معتقد به مذهب باشن و خانم معتقد)، با همین شدت انذار بیان کنم. دلیلش هم همون برتری داشتن نسبی تصمیم و اراده آقایون در خانوادست که باعث میشه خانم اون مقدار اعمال فشار رو نتونن به آقا بیارن که زندگی رو برای آقا تلخ کنن.
-
به صورت گذری نوشته دوستان رو خوندم اما نظر من که یه جورایی کلی هست:
به نظر من هم کف بودن در تمام زمینه ها برای داشتن زندگی آرام و عاری از هر گونه تنش های مخرب، یه اصل اساسی واسه ازدواج هست، و البته نمیشه به صورت 100% دو نفر از تمام جهات با هم دقیقاً یکی باشن و خب در اینجا بهترین حالت انتخاب بر اساس اولویت های اساسی هست و بقیه اولویت ها نیز باید در صورت هم راستا نبودن، مخالف هم، هم نباشن، پس شما تمام معیارهاتون رو لیست کنید و دربارشون با ایشون صحبت کنید و اونوقت همین بحث مسائل اعتقادی رو هم به عنوان یکی از معیاراتون بررسی کنید و بر اساس همه معیارهاتون تصمیم بگیرید و البته در مورد اعتقادات نیز باید بگم که به نظر من هر کسی (زن و شوهر) اعتقادات شخصی خودش رو داشته باشه چیز منطقی به نظر نمی رسه، اعتقادات در عمل بروز پیدا می کنه و اگه مخالف هم باشن یعنی دو نفر دارن اعمالی که طرف مقابلشون رو آزار میده رو انجام می دن که با آرامش نسبت عکس داره.
-
دوستان عزيز ممنونم از راهنماييهاتون. صميمانه ازتون متشكرم بخاطر هشدارهايي كه داديد:72:
اينكه چطور اين مساله رو مطرح كنم برام يه معضل بود . حالا با راهنمايي آويژه عزيز و اثر راشومون ميتونم پله پله جلو برم و جايي كه احساس خطر كردم متوقف شم .
ترجيح ميدم از وضعيت اعتقادي ايشون سر در بيارم . علاقه اي ندارم به قول آويژه جان دست به خودافشايي بزنم . بهرحال ممكنه جنبش رو نداشته باشه يا توي محيط كار اين مساله رو با بقيه مطرح كنه
مريم جان و اقاي نجار اگر ببينم فاصله داريم حتما جواب رد ميدم. قطعا به اين هم فكر كردم كه اگر ايشون عقايد مذهبي داشته باشن كنار ميكشن ولي مساله اينجاست كه ايشون ميتونن راحت عقايدشون رو مطرح كنن ولي من نه . به همين خاطر فقط از جانب خودم دارم به مساله انتخاب نگاه ميكنم . و اصلا منظورم اين نيست كه ايشون در هر صورت خواهان من هستن
به دنبال خوشبختي عزيز به همون دلايلي كه توضيح داديد از ازدواج نااميدم
فعلا اجازه پدرم رو اعلام كردم و روز خواستگاري بايد تعيين شه . خوشحالم كه اين مساله رو مطرح كردم و از نظراتتون استفاده كردم . چون نميتونم به خونوادم بگم فقط با برادر كوچكترم هم عقيده هستم كه سفر چند ماهه رفته و دسترسي ندارم
:72::72::72: