-
- - - Updated - - -
سلام انار جان
به قول یه بنده خدایی تا یه جایی باید طرفت رو راهنمایی کنی و از یه جایی دیگه خودش باید به خودش بیاد....
قبل از هرچیزی راحت آب پاکی رو بریزم روی دستت....این داستانهایی رو که برای خودت ساختی رو یه نگاهی بکن:
میرم مهریه مو میذارم اجرا...بعد اونا مجبورش میکنن که بده....بعد به من میگه بیا زندگی کنیم....بعد من میگم شرط دارم....بعد اون و خانوادش شرطمو قبول میکنن !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
به نظرت این داستان بیشتر شبیه داستانهای خیالی نیست ؟!
واقعا فکر میکنی و امیدواری که همچین اتفاقی بیفته ؟!
شما یه اظهارنامه فرستادی دم درخونه شون ببین چه غوغایی شده ؟!
فکر میکنی مثلا احضاریه نفقه و مهریه و ...بفرستی میام با سلام و صلوات و حلقه گل برت میگردونن خونه ؟!
ایراد بسیار بسیار بزرگ شما غیر از عجول بودنت، اینه که همه چیز رو باهم میخوای داشته باشی....مهریه میخوای...نفقه میخوای...حق و حقوقت رو میخوای...تعهد میخوای...برگشتن سر خونه زندگیتو میخوای و ......خب طبعیتا با هیچ یک از قوانین طبیعت ! همچین چیزی جور در نمیاد.
همیشه تا بوده و بوده شما باید در ازای به دست اوردن چیزی،چیز دیگری رو ببخشی و این دست خودت نیست.حتی اگر اون چیز حق مسلم شما باشه.
این رو هم بهت بگم که فوق العاده ساده هستی ....مثلا فکر میکنی این اقا بیاد بگه برو پی زندگیت دادگاه هم میگه خب پس باید طلاق بدی !!
نه عزیزم...تو دادگاههای ما همچین خبری نیست.این چیزایی که شما تو ذهنت ساختی همش مال مدینه فاضله افلاطونه نه دادگاهای مثلا اسلامی ما....
انقدر زن رو میبرن و میارن که خودش حاضره بخشی از مهریه اش رو ببخشه تا در قبالش طلاق بگیره...به خاطره همینه میگم وقتی وارد دادگاه بشی میشی چوب دو سر طلا.
یعنی هم محکوم میشی به اینکه نمیخوای زندگی کنی و هم محکوم میشی به اینکه همه حق و حقوقت رو خواستی .....
در چنین شرایطی اصلا انتظار نداشته باش که همسرت و یا خانوادش بخوان که شما برگرردی....و اگر هم بر فرض محال برگردی قطعا شرط همسرت این خواهد بود که مهریه ات رو یا کم کنی یا ببخشی ، چون دیوار اعتمادش فرو ریخته (به قول معروف از شما چشمش ترسیده).
اون موقع هم شما میخوای تعهد بگیری و هم ایشون و خودت دیگه تصورش رو بکن که چه شیر تو شیری میشه....
چیزی که من از اینده این سرعت بالای شما پیش بینی میکنم اینه که قطعا راه درستی رو انتخاب نکردی و فقط و فقط باعث افزایش لجاجت همسرت میشی....بعد میدونی ایشون میتونه چیکار کنه با شما ؟!
میتونه مهریه ات رو قسط بندی کنه و ماه به ماه چندر غاز نفقه بهت بده (150 هزار تومن نفقه زنیه که لیسانس داره) ولی لج کنه و بگه زنمو دوست دارم و طلاقش نمیدم....اون موقع خیلی دلت میخواد این مسیرو برگردی ولی دیگه دیر شده و بعد از یه مدتی برات عدم تمکین میزنه و مجبوری با خفت برگردی سر خونه و زندگیت......و اون موقع است که حسرت این روزهای شیرین رو میخوری !!!
پس حرف گوش کن....انقدر عجله دادگاه و حق وحقوق نداشته باش.....
من فکر میکنم این تاپیکم از اون تاپیکهایی شده که به اندازه کافی دوستان راهنمایی کردن و الان فقط صاحب تاپیک باید بشینه و تعقل کنه.
انار جان برات از صمیم قلب ارزوی خوشبختی و موفقیت و درایت میکنم.
موفق باشی
-
من با مریم گرامی موافقم
یه چیز دیگه قبلا بهت گفتم .... فکر انتقام نباش .... فقط به خودت ضربه خواهی زد .... چون نفرتو در کلامت حس کردم میگم....
بسپار به خدا .
-
سلام دوستان
آقای پارسا
وای بابام امروز من که سر کار بودم مهرم رو اجرا گذاشتن توی دادگاه...........پرونده رو از شوری گرفتن........کاش زودتر صحبت میکردین.......
شهرمون کوچیکه...........من نفقه اجرا نذاشتم،فقط اظهارنامه دادم،همین..........میخواستم مهرم رو از شوری اجرا بزارم که وکیل گفت اصلا این کار رو نکن، بابامم تصمیم گرفتن بذارن تو دادگاه..........که گذاشتن
من هنوز برا نفقه اقدام دادخواستی نکردم..........
راستش دیشب عکس شوهرم رو تو وایبر دیدم، 5 مین بعد از صحبت باباشون با من عکس عوض کرده ..........تو سیزده بدر به یه جای خیلی توپ و دور رفته بودن با خانوادشون........لجم گرفت اینقدر با خانواده ای که ما رو از هم جدا کردن خوبه و پشت باباش قایم شده و خودش نمیاد جلو............از طرفی واقعا از خانوادش به شدت میترسم..........اونقدر که گاهی فکر میکنم خواب میبینم...............ولی خوب باورمم نمیشه اینطوری زندگیم نابود شد.........راستش نمیدونم میخوام زندگی کنم یا طلاق بگیرم......اگر میدونستم خیلی خوب بود......هر دوش بسته به شرایطه.............چون نمیدونم نتیجش اینه که یه پام تو تالاره یه پامم پیش وکیلاست.......بعد از ظهر میخوام برم پیش وکیل........ولی وکیلا همه میخوان حقت رو بگیرن و توجهی به بازگشت ندارن..........از اون وکیله که قرار بود زنگ بزنه برا سازش خبری نشد.
آقای پارسا اگه با مهریه طلاقم بده،حتما یه حس زودگذر نیس و واقعا نیمیخوادم دیگه،منم حرفی ندارم............. اشکالی نداره در اون صورت......و منم موافقم........ولی اگه فقط بخواد بخاطر منفعتش دلش رو زیر پا بذاره ،دلم نمیخواد بازنده ی همه چی من باشم........اونوخت باید تلاش کنم به زندگی برگردم............
آقای پارسا مریم جان گفتن قاضی تو دادگاه مهریه هیچی نمیپرسه............پس من کی به قاضی بگم میخوام زندگی کنم؟........از کجا قبل جلسه بفهمم قاضی پروندم کیه؟!!چطور باهاش صحبت کنم؟..............اگر تعهدنامه بگیرن از خانوادش،اونوخت جنبه قانونی داره؟
من با شوهرم حاضرم برم سر زندگی فقط میترسم من رو تو خونه تنها بذاره و بیاد شهرمون (شهر محل کارش تا شهر خودمون 40 دقیقه راهه)...........یا در رو روم قفل کنه و نذاره خانوادم رو ببینم............
من توافق میکنم ولی بعد از اینکه از برگشت کاملا نا امید شدم.................
حالا لطفا بگید با شوهرم اگه تلفن کرد چطور صحبت کنم که احترامش رو نگه دارم و توجیه کنم؟؟؟
- - - Updated - - -
مریم جانم باتری لب تاپم تموم شد، نشد بنویسم................
عزیزم شما دقیقا میگین من چیکا کنم؟..........اگه جای من بودین چیکا میکردین؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!
شوهرم به من و خانوادم میگه طلاق...............جواب واسطه ها رو نداده و نمیده.............هیچ حر کتی هم نمیکنه.................من چطور میتونم از بلاتکلیفی دربیام...........عجول نیستم فقط دلم نمیخواد بلاتکلیف باشم............اگه یک در هزار من شیش ماه صبر کنم آخرشم بشه طلاق ،من دلم نمیخواد این ریسک رو کنم................
من پیامم رو ویرایش کردم ولی ثبت نشد............
-
درود
برطبق نظر بانو مریم و پارسا1400 رفتار کن چون در این ضمینه به اندازه کافی تجربه دارند.
به هیچ عنوان شما اصرار به جدایی نکن و بگو میخوام زندگی کنم.پدرت را مجاب کن تا پرونده را برگردانند فعلا صلاح نیست اقدامی کنید.پدر شما داره احساسی تصمیم گیری میکنه بهتره در ارامش تصمیم بگیرید و شما هم در اینکار شریک باشید بلاخره زندگی شماست و این شما هستید که مستقیما از این اقدام ضربه میخورید
شما بهتره بجای اینکه نگران باشی چه اتفاقی بعدا قراره بیوفته به این فکر کنی بهترین کار چیه در حال حاضر انجامش بدی.
در مورد وکلا با دوستان موافق اکثرا به موکلینشان فقط بعنوان یک عابر بانک نگاه میکنند مطمئن باش خوشبختی و سعادت شما پیش وکیل نیست.نهایت فقط مشورت بگیر همین اجازه نده بجای شما تصمیم بگیره و عمل بکنه
صبور باش بزار اول عصبانیت ها فروکش کنه بعد اونوقت بهتر میشه تصمیم گرفت.
ببخشید تکراریه نظرم ولی خواستم راهنمایی دوستان را تایید کرده باشم شوربختانه ادامه مسیر دادگاه اونم با پیشقدم شدن شما نتیجه خوبی نداره به هیچ عنوان.
-
سلام انار جان
منم مشکلم شبیه شماست باشوهرم حدود یک ماهی میشه که به مشکل خوردم و ایشون اصلا حاضر به اصلاح خودش نیست و به خودم گفت که تو تمومش کن و دیگه بهم زنگ نزن و به واسطه هم که فرستادیم نه حرفی از طلاق زدن نه حرفی از اینکه بیان بشینیم صحبت کنیم و به توافق برسیم و کلا عقب نشینی کردن فقط فرق بین من و شما اینه که من تصمیمم رو برای جدایی گرفتم هر چند از عاقبتش خیلی میترسم ولی خدا بزرگه
به نظر من بهتره جدایی از طرف ما نباشه بالاخره این پسرا هستن که زیاد نمیتونن تنهایی رو تحمل کنن و سریع بعد جدا شدنشون به فکر ازدواج مجدد می افتند بنابراین اونا هستن که بیشتر منتظرن تکلیفشون روشن بشه
میدونم برای منم خیلی سخته شاید منی که دارم این حرفو میزنم خودم نتونم بهش عمل کنم چون همش دلم میخواد از شرش راحت بشم ولی منطقم میگه باید شان و مقامتو حفظ کنی
دوستان به نظرتون اگه کسی واقعا نتونه ادامه بده و بره دادگاه و حقشو بخواد ایا به ضررش تموم میشه؟ :302:
از خدا میخوام به هممون صبر بده در برابر این موجودات به ظاهر انسان
-
انار. و دوو گرامی سلام
فقط پاسخ بده ؟؟؟؟
1. پدرت چطور بدون حضور شما پرونده رو از شوری گرفته و مهر ددر دادگاه اجرا گذاشته در حالی که شما سر کار بودی ؟؟؟؟؟؟
2. تو به پدرت وکالت دادی ؟؟؟؟ یا وکیل گرفتی و تمبر باطل کردی؟؟؟؟؟؟؟؟
3. انار .... رک حرفت با عملت یکی نیست ......
4. اگه همین الان استقلال پروندتو به دست نگیری مسیرت مستقیم طلاق خواهد بود و بهتر خودتو گول نزنی و رویا پردازی نکنی ...
5. کار به خانوده همسرت و حتی همسرت ندارم ولی حرکت های دلسوزانه پدرت در مسیر کمک به همسرت خواهد بود و نه تو.....و آینده تو.....
6. انار شرایط تو میسازی و از امروز کارگردان و نویسنده اش خودتی .....
7. وکیل دلسوز هم هست . میتونی بنا به خواست خودت از وکیلت بخوای که شخصا با همسرت تماس بگیره و اونو برای سازش در زندگی دعوت کنه و با هم به دور از خانوادها در مسیر بازگشت قدم بردارید ... ...
8. انار حالت خوبه ؟؟؟؟/ چه تعهدی خانوادش باید بدن .....؟؟؟؟؟؟؟ وقتی اسم طلاق میاد وسط ؟؟؟؟؟ وقتی اضهار نامه براشون ارسال میشه تا مغز استخنشون درد نفوز میکنه .... تو اینجور موارد آدم به خودشم امضا نمیده وای به حال تیم روبرو ...
انار تعهد خانوادشو خواب ببینی هر چند اگرم بهت بدن به پشیزی نمی ارزه و برای تو هیچ سودی نداره .....چرا دنبال تعهدی ؟؟؟؟ تو دعا کن زبونشون برگرده امضا پیش کش ...........
9 . اگه در خواست مهرت ثبت شده باشه شعبه برات مشخص میشه و از شعبه مربوطه برای شما نامه وقت رسیدگی ارسال خواهد شد ؟؟؟؟؟؟
10 . انار تو قبلش باید با قاضی صحبت کنی و حتی در جلسه دادگاهم خیلی راحت میتونی بگی که خواهان زندگی هستی . ولی اگه در مورد مهر سوالی پرسی باید با قاطعیت دفاع کنی و اونو جز کوچکترین حقت در مقابل عهد شکنی هاای همسرت بدونی جلو قاضی ....
هرچند همسرت در این جلسه شرکت نخواهد کرد که معنا و مفهومی را در پی خواهد داشت . که در آینده بهت میگم ....
11. دوره برده داری خانمها تموم شده این حرفا چیه میزنی ؟؟؟ در روم قفل کنه .... تو طوری رفتار کن که بتونی به این مرحله برسی من ممیگم قفل کنه .... والا ......
12. بهش بگو خودت میدونی که من دنبال چندر غاز پول داشته و نداشته تو نیستم من دنبال زندگیم .... و حاضرم در مقابل خانوادم به ایستم و از تو دفاع کنم آیا تو حاضری ... مرد عمل هستی ؟؟؟؟؟ تو حاضری مقابل خانوادت با ایستی و از همسرت دفاع کنی ...
.................................................. .......................---------------------------------------------------------------------------
دووو دادگاه برای گرفتن حقه .......... طوری رفتار کن که سرت بلند باشه . در ضمن اگه در مقابل زندگی مشترک پولی دریافت کنی . دیگه نمیتونی به خدا واگذار کنی چون توافق داشتی و رضایت نامه امضا کردی...نظر شخی بود ...
اما سوال دومت در مورد موجودات انسان نما .... باید بگم سوره بقره آیه 102 رو بخون . تفسیرشم بخون .... یه نکته داره که چند وقته سر این آیه با خدا در جدالم تو بخون شاید تونستی کمکم کنی ؟ ممنون
-
با سلام
عنوان تاپیک گویا نیست و نیاز هست عنوانی مناسب تنظیم نموده از طریق گزارش پست ارسال کنید تا جایگزین شود و تاپیک باز گردد