آيا از كسى كه قرار است با او ازدواج كنم سرترم؟

باسلام
تاپیکت رو خوندم سوشای عزیز
عقیده من اینه که دو نفر که همو دوست دارن باید هردوتا شون برای رسیدن به هم از خودگذشتگی نشون بدن...
نمیشه شما بگی من اینم اگر ایشون بتونه من رو بدون هیچ همینطور که هستم بدون اینکه درخودم کوچکترین تغییری ایجاد کنم،میخواد خوبه پس بیاد خواستگاری...
بهتر ایشون هم از یه سری عوامل کوتاه بیان شما هم همینطور.
مطمعن باش وقتی اون اقا میاد میگه عکسه وایبرت رو عوض کن هدفش محدود کردن شما نیست ویا اینکه از همین الان بخواد کنترلتون کنه،شاید اونقدر دوستون دارهذکه روی شما تعصب داره و غیرتی شده...
متاسفانه وقتی همچین موضوعی پیش میاد خانوما با خودشون فکر میکنن اقا میخواد اونارو کنترل کنه و محدود،ولی خانوما این حس رو نمیتونن تجربه کنن...حسی که وقتی کسی رو دوست داری بهس تعصب پیدا میکنی،غیرتی میشی،واست مهم میشه...نمیخوای دیگران با چشم بد بهش نگا کنن،اگه کسی چیزی بگه ناراحت میشی،جوش میاری،هرچند هنوز جواب بله رو نگرفتی،حیف وصد حیف...واینکه این حس اقایونه که باعث میشه از خانومشون دفاع کنن در برابر نادرستی ها،پشتوانشون باشن در برابر ناملایمات...
در مورد ماشین اگه ایشون این حرف رو زده شما ناراحت نباش،خوشحال باش که حقیقت رو گفته،اعتقادش رو گفته...بهتون گفته من اینم که میبینی و میگم...نیومده واسه راضی کردنت بگه منم واست ماشین میخرم یاازین جور حرفا...حتی وقتی این حرف رو بهت زده که به قول خودت چیزی نداره واصلا اگرم بخواد نمیتونه این کار رو بکنه...بیاین یکم حرفاش رو تحلیل کنین...ایشون خود واقعیشون رو بهت نشون داده،چیزی که هست نه چیزی که شما میخوای باشه،اینو یادت بمونه...افرادی که حجاب واسشون مهمه بدون به زندگی پایبندن،نه اینکه دیگران پایبند نیستن نه.،منظورم اینه این افراد عمدتا سازگارند.

و عزیزی که میگه بخاطر شما از عقایدش دست کشیده بهتر بدونین ایشون نگفته هر جور راحتی باش گفته دوستت دارم ولی شمام حجابتو بیشتر رعایت کن،این یعنی نه میتونه شمارو کنار بزاره نه عقایدش رو...این واسه یه اقا خصلت بسیار خوبیه...
شما اینو بدون که واسش مهمی میخواد با حجاب شما رو از چشم طمعکاران محافظت کنه.

یه مورد دیگه اینکه ایشون شمارو مجاب نکرده،هنوزم اتفاقی نیافتاده و شما میتونین تصمیم بگیرین...
ببخشید اگر نظرم کارشناسانه نیست و از روی شناختی که از اینجور افراد دارم نظر دادم.

به امید موفقیت وسعادت

سلام

در ابتدا بگم که ازبازگشت خانم مصباح الهدی بسی شادمان شدم. امیدوارم مشکلاتی که در اخرین حضورشون در تالار به طور مبهمی ! عنوان کردند حل شده باشه.
اگرچه دعای بنده نه مقبول میشه نه خیلی معتقدم اما نگران بودم. امیدوارم زندگیتون به کام باشه خانم مصباح الهدی.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مصباح الهدی

من می گم بیشتر شما ها همون دختری که زیباتره را ترجیح می دین !!! (دروغ می گم ؟)

---

والا از خدا که پنهون نیست، از شما چه پنهون !!! :18:

البته شوخی میکنم چون خانم مصباح الهدی خودش میدونه معیار های بنده چیزای دیگه ای هست که از فضا ! اومدن.

استارتر عزیز،
همانطور که دوستان هم اشاره کردن ، تفاوت مذهب خیلی مهم و تاثیر گذاره.
بنده خونواده هایی دیدم که زن و شوهر دو دین متفاوت داشتن، خیلی هم خوش و خرم بودن. فرزندانشون هم. البته دین هیچکدومشون اسلام نبود. ولی این حاصل مدیریت و پختگیه مثال زدنیه اونا بود. یعنی یه مثال خیلی خاص.
اما این مساله واقعا سخته. به خصوص در مورد دین اسلام. به دلیل بحث امر به معروف و نهی از منکر، خیلی مسائل اهمیت پیدامیکنه.
پیشنهاد میکنم خوب فکر کنید رو این مساله. تا چه حد انعطاف دارید تو این مساله ، در برابر سایر گزینه ها(نکات مثبت) ی خواستگارتون؟ ایشون چطور؟

در عین حال ، مسائلی رو هم که مدنظر دارید، به عنوان دغدغه هاتون ، مقداری خام هست که دوستان توضیح دادند چرا.

به هر حال امیدوارم انتخاب مناسبی داشته باشید.
موفق و موید

ممنون بچه ها، بله دقيقا حرفهاتون از روى عقل و منطقه، خودمم همينطور فكر مى كنم...راستش اينقدر حرف دارم كه با همين سر اصل مطلب رفتن هم بايد سه صفحه سياه كنم، ببينيد متوجه يك سرى ايرادات كلى در خودم هستم، مثلا به حرف و زبون ميگم مسائل مادى اصلا برام مهم نيست، ولى در عمل وقتى اين آقا از من پرسيد شما بعد از ازدواج حقوقتون رو چطور خرج مى كنيد و چقدرش هزينه زندگى مشترك ميشه عصبانى شدم ، :97: چون حس كردم واسه زندگى مشترك ايشون رو حقوق من حساب باز كردند، با طرز فكرم جور در نمياد اين وضعيت كه يه مرد صريح بپرسه خب پولتونو چطور خرج مى كنيد، بابت وضعيت ظاهر و لباسم هم ايشون من رو با تيپ سر كار بيشتر ديدن تا تيپ مهمونى و بيرون، فكر نمى كردند كه اينقدر برام مهم باشه كه بخوام راجع به اين چيزها بحث كنم باهاشون و تصورشون اين بوده كه منى كه ميتونم تو شركت اينقدر ساده پوش باشم لابد بعد از ازدواج هم ميتونم، ولى من رو لباس و پوششم خيلى حساسم و وقتى كسى نظر بهم ميده كه اينجورى باش و اونجورى نباش احساس مى كنم داره به حريم شخصيم تجاوز مى كنه، در مورد حقوق هم واقعا برام مهم نبود حالا حقوق ايشون يه كوچولو از من پايينتره، ولى حداقل توقع من اينه كه خرج خونه روى دوش مرد باشه و طبق صحبت هاى دكتر حبشى من ابايى ندارم اگر با ايشون ازدواج كردم كلا سر كار نرم يا اگر رفتم حقوقم رو دو دستى تقديم ايشون كنم به شرطى كه ايشون هم قدرت تامين من و زندگى رو داشته باشه، نه اين كه برگرده بگه اگر جاى همسر دختر عموى شما بودم نهايت يه پژو مى خريدم، وقتى ازش در مورد اين عقيده بيشتر سوال كردم جوابش اين بود كه چيزهاى مهم ترى هست كه بايد براش هزينه كرد تا ماشين
ببينيد ما رسم و رسوم خواستگارى و اين حرفهارو به اون صورت نداريم و وقتى دو نفر قصد جدى واسه ازدواج داشتن جلسه خواستگارى در منزل ميذاريم كه صحبتهاى لازم براى عقد و عروسى رو انجام بديم، وگرنه خانواده ها معارفه لازم و ديدار و صحبتها رو تا حدودى انجام دادند، الان خانواده من خيلى از اين آقا و خانواده شون خوششون اومده، و مشكل من با ادامه تحصيل ندادن ايشون و گير حجاب هست، فكر كه مى كنم مى بينم ميتونم تا حدودى تغيير كنم و مثلا تو مهمونى روسرى بذارم ولى با هميشه روسرى سر كردن و مدام حواسم به محرم و نا محرم بودن نه، و با خساست و زنونه مردونه كردن همه چيز كه اصلا و ابدا، در نهايت دارم مراحل شناخت رو طى مى كنم، ببينم چطور ميشه پيش رفت ولى برام سواله كه خب ايشون كه منو از روز اول ديد، چطور همون موقع تو تصميمش خلل ايجاد نشد؟ خب ديد كه من مومن نيستم، من خانواده خودم مذهبى هستند و بچگى با مامانم خيلى درگيرى داشتم، وقتى حرف اينجورى پيش مياد ياد گيرهاى مامانم مى افتم تو نوجوونيم كه شغلش هم (مدير مدرسه) ايجاب مى كرد تو تربيت من سخت گيرى زياد بكنه، البته دستشو مى بوسم ولى باور كنين با همين مامانم كه گوشت و خونشم تا قبل از سر كار رفتنم هميشه جنگ اعصاب داشتم، بعد هم با وجود قصد ادامه تحصيل من تا مقطع دكترى و بالاتر و قصد نداشتن ايشون اين شكاف بيشتر نميشه؟ بحث دانشگاه آزاد و بى ارزش شدن مدرك نيست، چون اصلا شرايط خاص پدرش باعث ميشه يه سهميه تو بهترين دانشگاهها هم بهش بدن، بحث اينه كه من علاقه به تحصيل دارم و اون نه، ميگه همين ليسانس هم به زور گرفتم
در مورد اون خواستگارم كه استراليا هست، قيافه خيلى خيلى معمولى، يه كم چاق و كوتاه نسبتا، عينكى، و سفيد و بوره، منم كه پسر بور دوست ندارم اصلا و عاشق پسرهاى سبزه چشم ابرو مشكى و قد بلندم
قيافه مهم نيست برام ولى كسى كه به دلم نشينه رو نميتونم باهاش يه عمر زندگى كنم، حالا ميگم شايد تو عكس و فيلم اينجورى باشه و حضورا ازش خوشم بياد و قيافه ش رو بپذيرم، نميدونم، به نظرم ازدواج مهم ترين و سخت ترين انتخاب زندگى آدمه

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط milad.mehr

باسلام
تاپیکت رو خوندم سوشای عزیز
عقیده من اینه که دو نفر که همو دوست دارن باید هردوتا شون برای رسیدن به هم از خودگذشتگی نشون بدن...
نمیشه شما بگی من اینم اگر ایشون بتونه من رو بدون هیچ همینطور که هستم بدون اینکه درخودم کوچکترین تغییری ایجاد کنم،میخواد خوبه پس بیاد خواستگاری...
بهتر ایشون هم از یه سری عوامل کوتاه بیان شما هم همینطور.
مطمعن باش وقتی اون اقا میاد میگه عکسه وایبرت رو عوض کن هدفش محدود کردن شما نیست ویا اینکه از همین الان بخواد کنترلتون کنه،شاید اونقدر دوستون دارهذکه روی شما تعصب داره و غیرتی شده...
متاسفانه وقتی همچین موضوعی پیش میاد خانوما با خودشون فکر میکنن اقا میخواد اونارو کنترل کنه و محدود،ولی خانوما این حس رو نمیتونن تجربه کنن...حسی که وقتی کسی رو دوست داری بهس تعصب پیدا میکنی،غیرتی میشی،واست مهم میشه...نمیخوای دیگران با چشم بد بهش نگا کنن،اگه کسی چیزی بگه ناراحت میشی،جوش میاری،هرچند هنوز جواب بله رو نگرفتی،حیف وصد حیف...واینکه این حس اقایونه که باعث میشه از خانومشون دفاع کنن در برابر نادرستی ها،پشتوانشون باشن در برابر ناملایمات...
در مورد ماشین اگه ایشون این حرف رو زده شما ناراحت نباش،خوشحال باش که حقیقت رو گفته،اعتقادش رو گفته...بهتون گفته من اینم که میبینی و میگم...نیومده واسه راضی کردنت بگه منم واست ماشین میخرم یاازین جور حرفا...حتی وقتی این حرف رو بهت زده که به قول خودت چیزی نداره واصلا اگرم بخواد نمیتونه این کار رو بکنه...بیاین یکم حرفاش رو تحلیل کنین...ایشون خود واقعیشون رو بهت نشون داده،چیزی که هست نه چیزی که شما میخوای باشه،اینو یادت بمونه...افرادی که حجاب واسشون مهمه بدون به زندگی پایبندن،نه اینکه دیگران پایبند نیستن نه.،منظورم اینه این افراد عمدتا سازگارند.

و عزیزی که میگه بخاطر شما از عقایدش دست کشیده بهتر بدونین ایشون نگفته هر جور راحتی باش گفته دوستت دارم ولی شمام حجابتو بیشتر رعایت کن،این یعنی نه میتونه شمارو کنار بزاره نه عقایدش رو...این واسه یه اقا خصلت بسیار خوبیه...
شما اینو بدون که واسش مهمی میخواد با حجاب شما رو از چشم طمعکاران محافظت کنه.

یه مورد دیگه اینکه ایشون شمارو مجاب نکرده،هنوزم اتفاقی نیافتاده و شما میتونین تصمیم بگیرین...
ببخشید اگر نظرم کارشناسانه نیست و از روی شناختی که از اینجور افراد دارم نظر دادم.

به امید موفقیت وسعادت

---

حرفهاى شما دقيقا همون حرفهايى بود كه دلم مى خواست بشنوم... مخصوصا در مورد اين كه خود واقعيشو نشون داده، و رك و صريح صحبت كردنش، ممنون

سلام
بنظر من معیارهای ازدواج شما بچه گانه است.
اون اقا فردی قوی و محکمه که جذب ظاهرت شده و با خودش گفته درستش میکنم. اعتماد بنفس کافی رو میشه در رفتارهاش دید. (تاکید بر عدم ادامه تحصیل علیرغم امکان استفاده از سهمیه و با توجه به سن مناسبشون، تاکید بر اشتباه بودن کار فامیل شما، تاکید بر صحیح بودن نظر خودشون راجع به حجاب و پوشش و ...)
فکر میکنم اختلاف فرهنگی خانواده هاتون زیاد باشه. مثلا سطح اقتصادی متفاوتتون(فرق پژو و ماشین 300 م) و حتا اولویت بندی متفاوت خانواده هاتون برای هزینه کرد، جانباز بودن پدر ایشون شرایط خاصی رو میطلبه و اقا پسر تو جو خاصی رشد کردن که با شمایی که تو مهمونیا بی حجابی متفاوته. و ...
کارهای شما
1-شناخت خودت
2-قراردادن ملاک های صحیح
3-مطابقت دادن کیس ها با ملاک هاتون

پذیرش ایشون بسته به فلکسیبل بودن شماست که تا چه حد میتونی باهاش مچ شی. چون اونجور که بوش میاد اون شخصیت محکمی داره و اومده تو رو عوض کنه.موفق باشی

سلام

پست اولتونو خوندم خیلی ناراحت شدم. وقتی همچین تاپیکایی رو میخونم و میبینم بعضی خانوما چقد نگاهشون به ازدواج مادی گرایانه است دلم میخواد هیچوقت ازدواج نکنم.

من برعکس شما فکر میکنم ایشون از شما خیلی سرترن. "ايشون رو ميشناسم، بسيار بسيار پسر خوبى هستند و مورد تاييد همه، فوق العاده پسر زرنگ و كارى" "اهل نماز اول وقت و روزه"

"ايشون مورد تاييد همه و بسيار بسيار آدم پاك و اهل حلال و حرام (واقعا يه تيكه جواهر كه نمونه ش تو پسرهاى امروز حكم كيميا)"

علی رغم اینکه گفتین آدم مادی نستین به نظرم نه تنها مادی هستین بلکه همه چیز رو هم باهم میخوایین (پول و اخلاق و هیکل و قیافه و مدرک. که بعید میدونم همه اینا یه جا جمع بشه به قول معروف هم خدا هم خرما نمیشه )

بعید میدونم با اینهمه اختلافی که دارین بتونید باهاشون زندگی آرومی داشته باشین. امیدوارم از حرفام ناراحت نشده باشین

براتون آرزوی خوشبختی دارم:72:

سلام

نهایتا همون طور با شما معامله میشه که شما با بقیه معامله میکنید .

یه سری به آلبوم عکس پدر و مادرتون بندازید ، چقدر نسبت به اوایل جوانی شون نشاط و شادابی شون کم شده ،شما هم اگر روزی اجل بهتون فرصت بده و تا قبل از پیری سراغتون نیا حتما پیر و شکسته میشید و این نشون میده که سرمایه زیبایی و شادابی و ذهن پویای امروز شما متعلق به شما نبوده و اگرنه باید میتونستید همیشه اونها رو حفظ کنید بلکه امانتی بوده که به شما داده شده تا با اون کاری کنید؟

(https://www.google.com/search?q=%D8%...w=1366&bih=643)

به نظرتون باید همه ما جوون ها چی کار کنیم؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط milad.mehr

باسلام
تاپیکت رو خوندم سوشای عزیز
عقیده من اینه که دو نفر که همو دوست دارن باید هردوتا شون برای رسیدن به هم از خودگذشتگی نشون بدن...
نمیشه شما بگی من اینم اگر ایشون بتونه من رو بدون هیچ همینطور که هستم بدون اینکه درخودم کوچکترین تغییری ایجاد کنم،میخواد خوبه پس بیاد خواستگاری...
بهتر ایشون هم از یه سری عوامل کوتاه بیان شما هم همینطور.
مطمعن باش وقتی اون اقا میاد میگه عکسه وایبرت رو عوض کن هدفش محدود کردن شما نیست ویا اینکه از همین الان بخواد کنترلتون کنه،شاید اونقدر دوستون دارهذکه روی شما تعصب داره و غیرتی شده...
متاسفانه وقتی همچین موضوعی پیش میاد خانوما با خودشون فکر میکنن اقا میخواد اونارو کنترل کنه و محدود،ولی خانوما این حس رو نمیتونن تجربه کنن...حسی که وقتی کسی رو دوست داری بهس تعصب پیدا میکنی،غیرتی میشی،واست مهم میشه...نمیخوای دیگران با چشم بد بهش نگا کنن،اگه کسی چیزی بگه ناراحت میشی،جوش میاری،هرچند هنوز جواب بله رو نگرفتی،حیف وصد حیف...واینکه این حس اقایونه که باعث میشه از خانومشون دفاع کنن در برابر نادرستی ها،پشتوانشون باشن در برابر ناملایمات...
در مورد ماشین اگه ایشون این حرف رو زده شما ناراحت نباش،خوشحال باش که حقیقت رو گفته،اعتقادش رو گفته...بهتون گفته من اینم که میبینی و میگم...نیومده واسه راضی کردنت بگه منم واست ماشین میخرم یاازین جور حرفا...حتی وقتی این حرف رو بهت زده که به قول خودت چیزی نداره واصلا اگرم بخواد نمیتونه این کار رو بکنه...بیاین یکم حرفاش رو تحلیل کنین...ایشون خود واقعیشون رو بهت نشون داده،چیزی که هست نه چیزی که شما میخوای باشه،اینو یادت بمونه...افرادی که حجاب واسشون مهمه بدون به زندگی پایبندن،نه اینکه دیگران پایبند نیستن نه.،منظورم اینه این افراد عمدتا سازگارند.

و عزیزی که میگه بخاطر شما از عقایدش دست کشیده بهتر بدونین ایشون نگفته هر جور راحتی باش گفته دوستت دارم ولی شمام حجابتو بیشتر رعایت کن،این یعنی نه میتونه شمارو کنار بزاره نه عقایدش رو...این واسه یه اقا خصلت بسیار خوبیه...
شما اینو بدون که واسش مهمی میخواد با حجاب شما رو از چشم طمعکاران محافظت کنه.

یه مورد دیگه اینکه ایشون شمارو مجاب نکرده،هنوزم اتفاقی نیافتاده و شما میتونین تصمیم بگیرین...
ببخشید اگر نظرم کارشناسانه نیست و از روی شناختی که از اینجور افراد دارم نظر دادم.

به امید موفقیت وسعادت

---

سلام

دوست عزیز درمورد اعتقادات و علایق قلبی هرگز نمیشه کوتاه اومد. بنده خودم شرایطی مشابه شرایط خواستگار ایشونو تجربه کردم.

اعتقاداتی که انسان سالها باهاش رشد کرده و در اعماق ذهن و قلبش جا داره چیزی نیست که بگی کوتاه بیا!

شاید یک روز دو روز یا حداکثر چند ماه. اما بعدش گیر دادنها بهانه گیریها و اختلافات شروع میشه (بدون شک)

در ضمن خوبه که اینجا علاقه آنچنانی بین دو طرف وجود نداره و دلیلی بر از خودگذشتگی (آن هم در مسایل بنیادین) نیست

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sepanta1990

سلام

پست اولتونو خوندم خیلی ناراحت شدم. وقتی همچین تاپیکایی رو میخونم و میبینم بعضی خانوما چقد نگاهشون به ازدواج مادی گرایانه است دلم میخواد هیچوقت ازدواج نکنم.

من برعکس شما فکر میکنم ایشون از شما خیلی سرترن. "ايشون رو ميشناسم، بسيار بسيار پسر خوبى هستند و مورد تاييد همه، فوق العاده پسر زرنگ و كارى" "اهل نماز اول وقت و روزه"

"ايشون مورد تاييد همه و بسيار بسيار آدم پاك و اهل حلال و حرام (واقعا يه تيكه جواهر كه نمونه ش تو پسرهاى امروز حكم كيميا)"

علی رغم اینکه گفتین آدم مادی نستین به نظرم نه تنها مادی هستین بلکه همه چیز رو هم باهم میخوایین (پول و اخلاق و هیکل و قیافه و مدرک. که بعید میدونم همه اینا یه جا جمع بشه به قول معروف هم خدا هم خرما نمیشه )

بعید میدونم با اینهمه اختلافی که دارین بتونید باهاشون زندگی آرومی داشته باشین. امیدوارم از حرفام ناراحت نشده باشین

براتون آرزوی خوشبختی دارم:72:

---

سلام آقای سپنتا
راستش دقیقا منم همون پست اول را خوندم خیلی ناراحت شدم. منتهی چه جالب شما از دید خودتون که پسر هستید ناراحت شدید من از دید خودم که دخترم..... (هردومون هم حق داریم)
من از این ناراحت شدم که چنین پسر خوبی که واقعا اگر این هایی که ساشا جان میگه درست باشه کیمیاست و این قدر باایمانه این قدر از معیار مهمش (ایمان) کوتاه میاد؟
واقعا ناراحت می شم که می بینم جوانان امروزی به جای اینکه به فکر هم فکر و همراه برای خودشون باشند معیارهای مادی و ظاهری (زیبایی) را برای خودشون اولویت قرار می دن... و ما این قدر به ازدواج سطحی نگاه می کنیم....
فکر می کنیم اگر پسری پولدار تر باشه همسر بهتریه.. یا دختری که خوشگل تر باشه...... (اشتباه نشه من نمی گم اینها مهم نیست ها! اتفاقا در جای خودش و در حد منطقی مهمه.ولی نه تا این حد که باعث بشه که با وجودشون این قدر معیارهای مهم و حیاتی (مثل طرز فکر را ندیده بگیریم!!! )

همان قدر که شما به درستی می گید که یه دختر نباید این قدر مادی گرا باشه و ناراحت می شید.
منم به عنوان یه دختر ناراحت می شم یه پسر در این حد روی معیارهاش کوته بینه...
همان قدر که این دختر اگر به نگاه شما اشتباه می کنه اون پسر هم داره اشتباه می کنه...و باعث ناامیدی خیلی از دختران هم فکر خودش میشه...
هردوشون اگر هم دیگر را انتخاب کنند به یک میزان اشتباه کرده اند و به یک میزان آسیب می بینند. و نمیشه بگیم کدوم مقصرتره یا کدوم سرتره.

:47:
دوستان حرفهاتون خيلى رو من تاثير گذاشت، ديشب با يه حالت حق به جانب و جرى برداشتم بهشون زنگ زدم كه سنگهامونو وا بكنيم و به نتيجه برسيم كه اگه نشد الكى وقتمونو هدر نديم، بعد از سلام و احوالپرسى گفتم آقاى فلانى من از اين رفتارتون ناراحتم، گفت كدوم رفتار؟ گفتم همين كه شما به حجاب من گير ميدين، شما ديدين كه من چه جور آدمى هستم براى چى نرفتين يه دختر همفكر با خودتون پيدا كنين؟ برگشت گفت فكر؟ خانوم شما شايد تا آخر عمرت بخواى اشتباه زندگى كنى، يعنى جدا تحمل يه روسرى خيلى سخته؟ بعد هم من چاقو زير گلوى شما نذاشتم كه، دوران نامزدى براى چيه؟ براى اين كه آدم مى شينه خواسته هاشو مطرح مى كنه، صحبت مى كنه، گلايه مى كنه، حتى فحش ميده و بد و بيراه ميگه و دعوا مى كنه تا بفهمه نهايتا چقدر ميتونه افكار و سلايقشو با هم وفق بده، گفتم به نظر شما به جنگ اعصابش مى ارزه؟ برگشت گفت از نظر من كه جنگ اعصاب نيست و هركس بود بالاخره من تو يه مواردى باهاش تفاهم نداشتم، بعد هم از نظر من شما خود واقعيت اين نيست، شما به خاطر انتخاب غلط دوستانتون! اينطور شدين. براى پز و كلاس آرايش مى كنين، والا بدون آرايشتون از آرايش كرده تون زيباتره، منتها شما فكر مى كنين اگه آرايش نكنين امل ميشين، خانم تا حالا شده به جاى پز و كلاس و ماشين بقيه به عقل و متانتشون حسادت كنيد، :158:
واى ديگه اصلا از حرفهاش شوكه شدم گفتم آقاى فلانى پس از نظر شما من يه آدم كم عقلم كه حسود و دنبال پول مردمم، گفت نخير خودتونو به خواب زدين، وگرنه شما دختر خوب و سالمى هستين و خانواده خيلى موجه و خوبى هم دارين، من هم گفتم شما فكر نكن ميتونى منو تغيير بدى، گفت بحث تغيير نيست، شما ماشين سيصد ميليونى براى چى ميخواى؟ والا شما با ماشين سيصد ميليونى هم تو اين تهران پشت ترافيك ميمونى، با دويست و شيش منم پشت ترافيك ميمونى، منتها شما ميخواى واسه كور كردن چشم بقيه زندگى كنى، احتمال داره از حرف من رنجشى براتون پيش بياد ولى شما يا بهتره در مورد فكرت تجديد نظر كنى يا اصلا ازدواج نكنى!
منم گفتم بله ترجيح ميدم ازدواج نكنم، بلافاصله تشكر كرد شب به خير گفت قطع كرد
امروز صبح هم كه اومد شركت، سريع يه سلام و احوالپرسى كرد رفت طبقه بالا، كه تا ديدمش دست و پام شروع كرد لرزيدن، از اون موقع تا الان هم پايين نيومده :47: بچه ها حس مى كنم دوسش دارم يعنى دقيقا از همون مدل مردهاست كه من عاشقشونم، خيلى مغرور و قده، من توقع داشتم امروز برام گل مى خريد ميومد عذر خواهى، اصلا توقع اين رفتارو نداشتم، دلم ميخواد برم باهاش حرف بزنم مى ترسم خودمو سبك كنم، خيلى از مدل رفتارش خوشم اومده، به نظرتون بهتر نيست برم باهاش صحبت كنم بريم پيش مشاور؟ آخه نميخوام از دستش بدم، :grief:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط love less

سلام

در ابتدا بگم که ازبازگشت خانم مصباح الهدی بسی شادمان شدم. امیدوارم مشکلاتی که در اخرین حضورشون در تالار به طور مبهمی ! عنوان کردند حل شده باشه.
اگرچه دعای بنده نه مقبول میشه نه خیلی معتقدم اما نگران بودم. امیدوارم زندگیتون به کام باشه خانم مصباح الهدی.


والا از خدا که پنهون نیست، از شما چه پنهون !!! :18:

البته شوخی میکنم چون خانم مصباح الهدی خودش میدونه معیار های بنده چیزای دیگه ای هست که از فضا ! اومدن.

استارتر عزیز،
همانطور که دوستان هم اشاره کردن ، تفاوت مذهب خیلی مهم و تاثیر گذاره.
بنده خونواده هایی دیدم که زن و شوهر دو دین متفاوت داشتن، خیلی هم خوش و خرم بودن. فرزندانشون هم. البته دین هیچکدومشون اسلام نبود. ولی این حاصل مدیریت و پختگیه مثال زدنیه اونا بود. یعنی یه مثال خیلی خاص.
اما این مساله واقعا سخته. به خصوص در مورد دین اسلام. به دلیل بحث امر به معروف و نهی از منکر، خیلی مسائل اهمیت پیدامیکنه.
پیشنهاد میکنم خوب فکر کنید رو این مساله. تا چه حد انعطاف دارید تو این مساله ، در برابر سایر گزینه ها(نکات مثبت) ی خواستگارتون؟ ایشون چطور؟

در عین حال ، مسائلی رو هم که مدنظر دارید، به عنوان دغدغه هاتون ، مقداری خام هست که دوستان توضیح دادند چرا.

به هر حال امیدوارم انتخاب مناسبی داشته باشید.
موفق و موید

---

خیلی ممنون آقای love less گرامی.:72::72: منم خوشحالم که مجدد در این جمع حضور دارم.
اون مشکلاتم را به طور مبهمی فکر کنم حل کرده باشم. البته فکر کنم. چون تا دوباره برام پیش نیاد معلوم نمیشه... چرا به دعاتون امید ندارید.تازگی من فهمیدم اگر به دعامون امید نداشته باشیم دعا براورده نمیشه و ناامیدی از حیله های شیطانه. خدا هم بزرگتر و مهربان تر از این حرف هاست که به دعای ما گوش نکنه.ممنون که به یادم بودین. و برام دعا کنید لطفا. :72:

در مورد اون مثال جالب که زدید باید عرض کنم بله. هستند دو دین مختلف که با هم ازدواج کرده باشند و مشکلی پیش نیومده باشه اما پیروان آن دین براشون دین مهم نبوده. به عبارتی اگر دین براشون مهم بوده باشه درکشون متفاوت می بوده و اختلاف پیدا می کردند.
الان مثلا خیلی از ماها اسما مسلمونیم... ولی واقعا مسلمونیم؟
وقتی دستورات دینمون را قبول نداشته باشیم نمی تونیم بگیم مسلمونیم. الان مثلا پیروان ادیان دیگه مثلا مسیحی های آمریکا وقتی مسلمون می شن از ما ها بیشتر دستورات اسلام را رعایت می کنند. من خودم یک خانم مسلمان شده آمریکایی را دیدم. واقعا خیلی بهتر از ماها حجاب را رعایت می کرد. با اینکه واقعا سخته یه دختری تو فرهنگ برهنگی بزرگ شده باشه و بعد یه دفعه بخواد فقط به خاطر خدا همه بدنش را بپوشونه!
اون می تونه این کار را به راحتی انجام بده چون واقعا تو دین قبلیش هم خدا را قبول داشته (واقعی نه شعاری) پس الان هم که مسلمون شده می تونه به خاطر خدا دستوراتش را انجام بده. چون الان دین جدیدش داره یه چیز دیگه می گه.
الان مثلا تو یه تاپیک دیگری گفته شد ادیسون نماز نمی خونده پس آدم بدی بوده؟ من می گم نه! اتفاقا خیلی آدم خوبی بوده.خیلی خوب... تو دینش نماز نبوده که نماز نخونده! اگر تو دینش نماز می بود حتما نماز می خوند!(هر چند که تو دینشون آنها یه مدل دیگه نماز دارند)
او کتاب خودشون (انجیل) را خیلی مسلط بلد بوده و می خونده. دین خودش را رعایت می کرده. ما چی؟ هر وقت ما هم همونی که تو دینمون داریم رعایت کردیم.همون کتاب آسمانیمون را خوندیم اون وقت می تونیم خودمون را با آنها مقایسه کنیم. ما مسیحی هم می شدیم فرقی نداشت!!! مسیحی خوبی هم نمی شدیم... و مطمئنا بازم یه سری از دینمون را رعایت نمی کردیم همون جور که الان مسلمان خوبی نیستیم.
من خیلی دچار پارادوکسهای بزرگی شدم... نصف مشکلات مبهمم هم به این جور مسائل و رعایت نکردن یه سری اخلاق و اصول بود که اتفاقا تو دینمون خیلی تاکید شده.... (البته من خودم هم به عنوان مسلمان متاسفانه خودم را هم خیلی خیلی مقصر می بینم ... )

ببخشید زیاده گویی کردم...حالا شاید یه تاپیک زدم و بخش کوچکی (فقط بخش کوچکی) از مسائلم را گفتم.:72:

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sasha

:47:
دوستان حرفهاتون خيلى رو من تاثير گذاشت، ديشب با يه حالت حق به جانب و جرى برداشتم بهشون زنگ زدم كه سنگهامونو وا بكنيم و به نتيجه برسيم كه اگه نشد الكى وقتمونو هدر نديم، بعد از سلام و احوالپرسى گفتم آقاى فلانى من از اين رفتارتون ناراحتم، گفت كدوم رفتار؟ گفتم همين كه شما به حجاب من گير ميدين، شما ديدين كه من چه جور آدمى هستم براى چى نرفتين يه دختر همفكر با خودتون پيدا كنين؟ برگشت گفت فكر؟ خانوم شما شايد تا آخر عمرت بخواى اشتباه زندگى كنى، يعنى جدا تحمل يه روسرى خيلى سخته؟ بعد هم من چاقو زير گلوى شما نذاشتم كه، دوران نامزدى براى چيه؟ براى اين كه آدم مى شينه خواسته هاشو مطرح مى كنه، صحبت مى كنه، گلايه مى كنه، حتى فحش ميده و بد و بيراه ميگه و دعوا مى كنه تا بفهمه نهايتا چقدر ميتونه افكار و سلايقشو با هم وفق بده، گفتم به نظر شما به جنگ اعصابش مى ارزه؟ برگشت گفت از نظر من كه جنگ اعصاب نيست و هركس بود بالاخره من تو يه مواردى باهاش تفاهم نداشتم، بعد هم از نظر من شما خود واقعيت اين نيست، شما به خاطر انتخاب غلط دوستانتون! اينطور شدين. براى پز و كلاس آرايش مى كنين، والا بدون آرايشتون از آرايش كرده تون زيباتره، منتها شما فكر مى كنين اگه آرايش نكنين امل ميشين، خانم تا حالا شده به جاى پز و كلاس و ماشين بقيه به عقل و متانتشون حسادت كنيد، :158:
واى ديگه اصلا از حرفهاش شوكه شدم گفتم آقاى فلانى پس از نظر شما من يه آدم كم عقلم كه حسود و دنبال پول مردمم، گفت نخير خودتونو به خواب زدين، وگرنه شما دختر خوب و سالمى هستين و خانواده خيلى موجه و خوبى هم دارين، من هم گفتم شما فكر نكن ميتونى منو تغيير بدى، گفت بحث تغيير نيست، شما ماشين سيصد ميليونى براى چى ميخواى؟ والا شما با ماشين سيصد ميليونى هم تو اين تهران پشت ترافيك ميمونى، با دويست و شيش منم پشت ترافيك ميمونى، منتها شما ميخواى واسه كور كردن چشم بقيه زندگى كنى، احتمال داره از حرف من رنجشى براتون پيش بياد ولى شما يا بهتره در مورد فكرت تجديد نظر كنى يا اصلا ازدواج نكنى!
منم گفتم بله ترجيح ميدم ازدواج نكنم، بلافاصله تشكر كرد شب به خير گفت قطع كرد
امروز صبح هم كه اومد شركت، سريع يه سلام و احوالپرسى كرد رفت طبقه بالا، كه تا ديدمش دست و پام شروع كرد لرزيدن، از اون موقع تا الان هم پايين نيومده :47: بچه ها حس مى كنم دوسش دارم يعنى دقيقا از همون مدل مردهاست كه من عاشقشونم، خيلى مغرور و قده، من توقع داشتم امروز برام گل مى خريد ميومد عذر خواهى، اصلا توقع اين رفتارو نداشتم، دلم ميخواد برم باهاش حرف بزنم مى ترسم خودمو سبك كنم، خيلى از مدل رفتارش خوشم اومده، به نظرتون بهتر نيست برم باهاش صحبت كنم بريم پيش مشاور؟ آخه نميخوام از دستش بدم، :grief:

---

سلام ساشا جان
بهتر بود یه جور بهتری رابطه را تموم می کردی....

من یه چیزی را راستش را بگم؟
خب ببین این آقا هم فکر منه.هم فکر تو نیست...
به نظر من فکر او درسته و واقعا پسر خوبیه و براش بهتره با هم فکر خودش ازدواج کنه... (احتمالا به نظر تو فکر اون آقا غلطه)

اما اگر حرف او راست بود و تو خود واقعیت را گم کرده باشی و اوصول را قبول می داشتی و تو مصادیق دچار مشکل بودی من به عنوان یه دوست بهت می گفتم که تو فکرت تجدید نظر کنی...

ببین به نظر من این کمترین کاریه که هرکس باید انجام بده که یکم فقط یکم در مورد دینش تحقیق کنه و مستدل بگه من فلان چیز را قبول دارم و فلان چیز را قبول ندارم...
اگر خواهر خودم بودی احتمالا دوست داشتم راهی که درسته را بهت نشون بدم.... (البته نه اجبار... فقط نشون دادن)
ببین چقدر روی اعتقادی که داری محکم هستی....... اگر روی اعتقادت محکمی به نظرم همین الانش دیدی که هنوز هیچی نشده بینتون بحث و جدل شد!!! پس از این بحث و جدل ها تو زندگیتون فراوان میشه.........

و

- - - Updated - - -

و در کل می خوام بگم تا از نظر کلی فکرتون به هم نزدیک نشده (یعنی با هر خواستگاری) به افکار مشترک و تفاهم مشترک نرسیدی ( به طور واقعی نه الکی) ازدواج خوبی نخواهد بود.