منم متنفرم از پدرم.. ی آدم لااوبالی ک فقط ب فکر خودشه.. یه آشغال حقیقی ک به زن و دختر خودش بدبینه..دوس ندارم سر ب تنش باشه
نمایش نسخه قابل چاپ
منم متنفرم از پدرم.. ی آدم لااوبالی ک فقط ب فکر خودشه.. یه آشغال حقیقی ک به زن و دختر خودش بدبینه..دوس ندارم سر ب تنش باشه
پدر من دو زن داره من فرزند زن دوم هستم.بچه های زن اول همیشه طلبکارن . همیشه پول میخوان.همه ازدواج کردن.همه هر کدوم چنتا خونه دارند.بهترین ماشین دارند.باغ دارند.اما بازم طلبکارن. اینم همش بهشون پول میده 50 میلیون 100 میلیون 1 میلیارد همه بهشون داده. اما من ازش برای اموزش خودم مقداری پول خواستم نداد.
هیچ کس منو درک نخواهد کرد.خودم از بیرون بهش نگاه میکنم اصلا باورم نمیشه پدر ادم این قدر پول داشته باشه ولی حاضر نباشه برای رفع حداقل ترین نیاز من برام خرج کنه برای همین من افسرده شده ام.
اگر مادر من زن دوم شده به من هیچ گونه ربطی نداره و نداشته
از این ها بگذریم.به نظر شما چیکار کنم؟
متاسفم برای شرایطی که داریدولی پدرتون مسیر طولانی ای اومدن تا به اینجا رسیدند، به این راحتی ها یا شاید بشه گفت اصلا نمی شه تغییرش بدی.ر ماین کلنجار رفتن ها و درگیریهای فکری و ... فقط خسته ات می کنه.به فکر استقلال اقتصادی باشی بهتره، تا به فکر راهی برای تغییر پدر.البته به نظرم کامل کنار نکش و آروم و منطقی از پدرت درخواست کن که شما و خانواده دومش را هم در نظر داشته باشه و تامین کنه.
برادر من خب خودت میگی خودتم جواب خودتو میدی۰ میگی که ازش متنفری و نمیخای ازش درخواست پول بکنی۰خب دیگه چه انتظاری ازش داری? خودت اگه کسی ازت متنفر باشه و به قول خودت بخای بمیره و سر به تنش نباشه حاضری بهش پول بدی?! خب لابد ایشون هم اینارو میدونه و عکس العملش اینه۰ سنت هم پایین نیست که بهش نیاز مبرم داشته باشی۰خیلی از همسن های شما و حتی خیلی کوچیکتر که سایه پدر بالاسرشون نبوده از کودکی کار کردن و اموراتشون رو گذروندن۰شما هم دیگه وقتشه رو پای خودت بایستی۰ کاری که میتونی بکنی:1_به قولی لیلی به لالاش بزاری و هر چی گفت بگی چشم و خودتو تو دلش جاکنی 2_ کلا بیخیال خیری که ازش قراره برسه باشی و پی زندگی خودت بری۰
موید باشی۰
سلام
دوستان مسائل خوبی را بیان کردند ، شما اولین قدمی که باید بردارید کاهش و رفع تنفرتان ، و سپس ایجاد محبت بین خود و پدرتان است . در این راه مادرتان هم کمک خوبی می تواند به شما بکند و با آرامش و در یک مدت معقول مثلا چند ماهه از پدرتان بخواهد که به شما هم توجه نماید ، اما بدانید که رفتار منطقی و روی حساب شما بسیار موثر تر می باشد . البته در این راه باید اندکی صبور باشید و به هیچ عنوان خودتان را با فرزندان همسر اول پدرتان مقایسه نکنید زیرا در عمل منجر به گرفتن نتیجه ای خلاف میلتان خواهد شد .
موفق باشید
سلام
دوستان مسائل خوبی را بیان کردند ، شما اولین قدمی که باید بردارید کاهش و رفع تنفرتان ، و سپس ایجاد محبت بین خود و پدرتان است . در این راه مادرتان هم کمک خوبی می تواند به شما بکند و با آرامش و در یک مدت معقول مثلا چند ماهه از پدرتان بخواهد که به شما هم توجه نماید ، اما بدانید که رفتار منطقی و روی حساب شما بسیار موثر تر می باشد . البته در این راه باید اندکی صبور باشید و به هیچ عنوان خودتان را با فرزندان همسر اول پدرتان مقایسه نکنید زیرا در عمل منجر به گرفتن نتیجه ای خلاف میلتان خواهد شد .
موفق باشید
سلام
این مساله که گفتید مشکل هست اما به نظر من این همه ی مشکل نیست .این مساله ظاهر هست و باطن مسائل دیگه ای هست که باید همزمان و تدریجا اونارم حل کنی .
مثل "عدم دریافت توجه مورد نیاز توسط پدر ".
فرق رفتار کودکانه با رفتار بالغانه اینه که کودک دائم میگه :اون باید یا نباید فلان کارو می کرد! ولی بالغ میگه : درقبال رفتار اون من می توانم چه بکنم؟
شماهم بهتره ضمن اینکه کاستی های پدرت رو می بینی بدونی هیچ پدر و مادری کامل نیستند و همه کاستی هایی دارند و داریم . وچیزی که نمیشه تغیر داد همین رابطه ی پدروپسریه
شماست پس دنبال چیزایی باش که میشه تغییر داد مثل استقلال مالی و درآمد هرچند اندک و..
موفق باشی