نمایش نسخه قابل چاپ
اقای shadow اقای پارسای عزیز بهتر کمکتون خواهند کرد اما من یه چیزیو میخوام روش تاکید کنم. همسر شما فقط 14 سالشه و نمیشه بخاطر رفتاراش بهش خرده گرفت. شما باید تحملت زیاد باشه تا ایشون مهارتهای لازمو بدست بیارن.خودتون در جریان هستین دیگه الان دخترا هم دیر امادگی برای ازدواج پیدا میکنن
نکته خانم محیا کاملا بجاست واقعا باید در مقابل این نکته آقای شادووو صبر زیادی به خرج بدن .
بله کاملا درسته و نکته بجایی بود.بنده هم این حرف رو می گم.اما یک سوال ؟
به نظر شما خانواده ایشون هم بچه هستن؟
الان بیشتر مسایل به خاطر خانواده ایشون هست.
اون حرفی که تو ناراحتی زدی کاملا بجا و درست بوده . خوبه نشون میده منطقی هستی و احساسی نیستی .
ولی خودمونیم . زیاد آرومم نیستی هاااا زو از کوره در میری . البته اینم متناسب با سن خودتونه و جای نگرانی نیست . منطقی بودنت ارزش داره . و باعث میشه زو به نتیجه برسی.
امان از این ناز نازی های آخری چه دختر چه پسر . حدس میزدم .
کدوم پدر بزرگتون ؟؟؟؟؟ پدر بزرگ مادری و مشترک بین شما و همسرت یا پدر بزرگ پدری شما ؟؟؟؟؟؟؟
پادر میونیش تا الان چطور بوده . ؟؟؟؟؟ ادامه روند توسط خانوادها در چه جهتی قرار داره . آیا حرف بزرگتر میخونند یا نه ؟؟؟؟
همسرت پس دلیلی نداره . و در این مدت شما به ایشون بی احترامی و پرخاشگری و یا خدایی نکرده دست بلند نکردید ؟؟
میدونی ناراحت نشو چون دختر سنش کمه و در ازدواج سنتی عشق بعد از ازدواج حاصل میشه کوچکترین ناراحتی فاصله هارو بیشتر میکنه . ازت میخوام با خودت رو راست باشی . و اگه اشتباهی کردی اونو بپذیری و قبول کنی .
خب ازت میخوام بدون بیان کدورتها سعی کنی با همسرت یه دیدار داشته باشی . این قدم خودت بردار تنها و از خانوادها فاصله بگیر . چون خانوادها دنبال محکوم کردن یکدیگرند .
تلاش اول ما برای حفظ زندگیت خواهد بود اگه نشد راه جدایی رو جلو میریم . جهت حرکت از بد به خوب نشد از بد به بدتر فکر خواهیم کرد . نظرت چیه ؟؟؟؟؟؟؟
امیدوارم در کارت استمرار داشته باشی و ملاقات رو در رو با همسرتو بدست بیاری . سعی کن از طریق موبایل و دیدار های مکرر کنارش باشی .
لزوما احتیاجی نیست مدام بهش ابراز علاقه کنی . مهم در کنارش بودن از گذشته هم چیزی نگو . سعی کن همسرت در رفتن به یک مشاوره همراهی کنی . و ادمه و جدایی در صلاحیت مشاوره قرار بدی .
غرور داشته باش مرد باش ولی نذار زیر نگاهت خورد بشه کمی براش ارزش قایل شو تا بدونه مسئولیت داره .
نکته مهم . در پشت پرده یکی از اعضا خانوادشو به نفع خودت بخر . اگه نمیتونی دختر خاله هاتو با خودت همراه کنی تا همسرت بدست بیاری از طریق شوهرانشون بهشون تسلط پیدا کن . البته با سیاست و شگرد های خاص خودت .
معمولا مادر زن هوای داماد خیلی داره سعی کن دل ایشونو بدست بیاری . مصلحتی . سازشی از رو سیاست .
چون خانمت کنترل میشه تو باید انقدر قوی باشی که کل خانواده اونارو کنترل کنی .
چیزایی که بهت گفتم سخته قبول دارم ولی شدنیه .
اما مسیر جدایی . هرگز شما از جدایی صحبت نکن . حتی به خانوادت هم اجازه نده که راحت در مورد این موضوع صحبت کنند .
اگه واقعا در این مسیر قرار گرفتی حتما واسطه داشته باش .
تو هر دو راه لج بازی نکن چون باز بقول دوستان هم تالاری خودم برای ضزبه زدن اول باید خودت ضربه بخوری . پس به خودت ضربه نزن .
اول زندگی دوم زندگی سوم زندگی نشد جدایی . راحت بدون ابراز ناراحتی و کدورت و لج بازی کودکانه . بخصوص که طرف دختر خالته و در هر صورت از نوامیس شما محسوب میشه . آبروش براتون مهم خواهد بود .
برای شروع کمی به خودت برس کمی با گذشته فرق کن . تغییر کن . در رفتار ودر کلام هم همینطور . شکاک نباش من میگم پای کسی وسط نیست . با این افکار نمیشه جلو رفت . نامزد نیستی که عقدی ......
برمیگرم . رو خانواده همسرت تمرکز کن . این روزا که اشتها نداری مصرف شیر و خرما رو بیشتر کن . نذار موضوع تو خانواده بزرگ جلوه کنه .
نگران نباش درست میشه .....
- - - Updated - - -
خانواده ایشون با دلسوزی نابجا و مضررانه در حال نابودی دختر خودشون هستن . شماکه عاقلی ره گمراهان نرووووو :72:
باور کنید من آدم آرومی هستم.اما خوب آدمه اون روز از کوره در رفتم.
به هیچ عنوان اهل این حرفا نیستم.مگه داریم میریم دعوا که بخوام بزنمش.به هیچ عنوان.چرا رزمی کار هستم تو باشگاه یه دل سیر کتک می خورم و میزنم.اما توی خانواده به هیچ عنوان.
همیشه سعی کردم با رفتارم طرفم رو آروم کنم.پرخاشگری رو قبول ندارم.چون اوضاع رو بدتر می کنه.
پدر بزرگ مادری واسطه شده بودند.ایشون سنگ تمام گذاشتن .با توجه به سنشون واقعا هر کاری تونستن کردن.3 4 بار قبل این که همگی با هم بریم رفتند و یا زنگ زدند و همه چی رو درست کردند.اما امان از عقل آدمی که هم من رو جلوی پدرم بزرگم کوچک کردند و هم جلوی خانوادم.
من به هیچ عنوان جز اون دسته آدما نیستم که بگم آی اگر زنم نباشه دنیام تموم شده و اگر نباشه چیزی ندارم.
اما خوب غصه می خورم نسبت به اتفاقاتم.
والا امکان این که مجددا ما بریم اصلا وجود نداره. پل های پشت سرش رو خراب کرده متاسفانه.
قبلا یک نفر می گفت جدا شید.اما الان همه می گن.و حتی خیلی مسایل فراتر.
من یک سوال دارم.آیا همسر من با توجه به این که در دوران عقد هست.راهی واسه طلاق پیدا کنه یا نه؟
چون عملکرد ایشون و خانوادشون به شکلی بوده که عرض کردم فقط ذهنیت منفی برای من ایجاد شده.احتمال می دم که بخوان اقداماتی کنن.آیا قانون با شرایط موجود حق رو به زن می ده که مثلا بعد از 1 سال بتونن شکایت کنن و درخواست طلاق بدن؟
با سلام
جناب سایه - پنهان گرامی، ابتدا باید این نکته را بهتون بگم که این تالار خیلی قانونمند و مدیران در اجرای قوانین خیلی جدی هستند. شما یک قانون را نقض کردید و در واقع دو نام کاربری ساختید. به محض اینکه مدیران متوجه شوند، هر دو حساب کاربری شما مسدود می شود. بهتر است جهت پیشگیری خودتون بهشون بگید تا یکی را حذف کنند تا هر دو نام کاربری تون مسدود نشه. از طرف دیگه همانطور که احتمالا می دونید برای کاربران معمولی سایت، محدودیت حداکثر سه پست در روز وجود دارد و در صورتیکه مایل باشید بدون محدودیت پست بذارید، باید هزینه اشتراک را بپردازید و جزء مشترکین سایت بشید و اگر مایل بودید که خصوصی درباره مشکلتون با مدیر سایت مشاوره کنید باید عضو انجمن ازاد بشید.
و همچنین یک مورد دیگه اینکه طبق قوانین عنوان تاپیک باید با موضوع مرتبط باشه، در غیر اینصورت تا زمانیکه شما عنوان را تصحیح نکنید تاپیکتون بسته میشه. بهتر یک عنوان واضح تر برای تاپیک انتخاب کنید و از طریق مثلت سمت راست پایین پستها گزارش کنید و همچنین از همین طریق درباره 2 نام کاربری تون به مدیران اطلاع بدید.
چه قدر توضیحاتم طولانی شد!!! ولی جهت اشنایی تون با تالار و جلوگیری از بسته شدن تاپیک نیاز بود که بهتون بگم.
حال چند سوال ازتون دارم:
امکان دارد بفرمایید معیارهای شما برای انتخاب همسر چه مواردی بود؟
گفتید که در این مدت هیچ خوبی از ایشون ندیدید. میشه خوبی هایی که قبل از عقد دیده بودید و باعث شد ایشون را انتخاب کنید را بفرمایید؟
ازشون دلیلش را نپرسیدید؟نقل قول:
همسرم هم در آخر رو به جمع کرد و گفت تا الان بوده ام ولی از الان به بعد روی من حساب نکنید.
میشه بگید چه عهدی؟نقل قول:
من کلا آدم بسیار آرومی هستم.سعی می کنم مسایل زندگیمو با فکر حل کنم.زندگی که از کودکی تا الان داشتم واقعا سخت بوده و همیشه با خودم گفتم برای همسرم می خوام از یک دوست نزدیک تر باشم.
برای همین دیوانه وار عاشق شدم.عاشق کسی که تا اون روز اصلا ندیده بودمش.منظورم عشق در یک نگاه نیست.منظورم عشق به عهدی که با خودم بسته بودم هستش.
ببینید من نه مشاورم و نه شما را می شناسم و نه می خوام قضاوت کنم و نه سرزنش و نه هیچ چیز دیگه ای جز اینکه با اطلاعات اندکم با شما همفکری کنم.
ببینید شما بدون اینکه درست بررسی کنید و فرد مقابل را بشناسید وارد زندگی مشترک شدید. حالا به هر دلیلی. گذشته که گذشته. بهتر از این به بعد منطقی عمل کنید.
به نظرم حضوری به یک مشاور مراجعه کنید و تمام جوانب امر را بسنجید و اگه دیدید این زندگی مشترک به نفع هیچ کدومتون نیست، بدون اینکه هر دو اسیب بیشتری ببینید تمامش کنید.
البته من نمیگم در مرحله اول برید طلاق بگیرید. نه اول برید پیش مشاور و مشکل را پیدا کنید و ببینید میشه حلش کرد یا نه. اگه نمیشد دیگه فکر تلافی را از سرتون بیرون کنید و به بزرگی خودتون ببخشید تا هر چه زودتر فراموش کنید و به ارامش برسید.
از تلافی و بقیه مواردی که از عقل و جوانمردی به دور فاکتور بگیرید و به فکر ساخت زندگی تون باشید.
موفق و موید باشید
سلام
به نظر من که اگر دلتون به هر دلیلی با هم نیست همین الان تمومش کنید. الان شما یک مرد جوان با موقعیت اجتماعی خوب هستید و به راحتی میتونید دوباره ازدواج کنید. ایشون هم یه خانم جوانُ بلکه نوجوان هستند که هنوز موقعیت ازدواج دارند.
کشیدن بار یه زندگی با عدم تفاهم بزرگترین اشتباهه و عاقبتی نداره. من که این اشتباه رو کردم و الان با دو تا بچه دیگه از نفس افتادم. اینو دلم میخواد فریاد بزنم تا بقیه اشتباهم رو تکرار نکنند....:47:
و شاید رفتن \یش یه مشاور هم خوب باشه!
لطفا عنوان را بر اساس مشکلي که داريد تغيير بديد.
دوستان تا وقتي عنوان گوياي مشکل کاربر نيست از گذاشتن نظرات خود داري کنيد
اينکار سه تا حسن داره يکي اينکه مديران و مشاورين سايت به تاپيک شما سر ميزنن
دوم اينکه شما با فکر کردن و متمرکز کردن افکار خودتان دليل اصلي مشکل خود را بيان ميکنيد اينجوري متوجه مي شويد واقعا مشکل شما چيست و خودش خيلي به شما در حل جواب کمک ميکند
و دليل سوم با مشخص شدن دقيق مشکل کاربران سايت بهتر مي توانند شما را راهنمايي کنند
با سلام،
عنوان تاپیک، گویای مشکلتان نیست. لطفا عنوانی مناسب انتخاب نموده و آن را از طریق "گزارش پست خلاف (مثلث زیر پست)" ارسال نمایید.
پس از تغییر عنوان، تاپیکتان مجددا باز خواهد شد.