سلام خانم بی نهایت
تا جاییکه یادم میاد، همیشه اسم ایدی شما قهوه ای بوده ، برای همین الان که ابی کم رنگ شده ، چشمای من خوب عادت نداره ، نمیتونم زیاد توی تاپیکتون وایستم ، برای همین سریع چند تا موضوع رو میگم و میرم:biggrin:
کلا موضوع شما نه تنها مشکل نیست ، بلکه حتی مساله هم نیست … کلا هیچی نیست :biggrin: اونم به یک دلیل ، چون شما هدف غایی زندگیتون مشخص هست .. اونم چیزی نیست جز رضای خداوند و هدف نهایی افرینش … و همین باعث میشه مسله شما تا اون حد که فکر میکنید پیچیدگی نداشته باشه…
پس سیستم استاندارد شما که همه چیز رو احتمالا توی زندگیتون بر اساس اون ست میکنید (به قول شما مهندسا کالیبره میکنید ) ، سیستم خدایی هست…
وقتی کسی بیس زندگیش خدایی باشه با کسی که این بیس بی ارتباط با خدا باشه یا علی السویه باشه… اهدافش ، ارزشهاش ، نگاهش به زندگی متفاوت هست…
هدف گذاری توی سیستم خدایی با سیستم های متریالیستی و مادی ، دو تا تفاوت اساسی داره…
اول اینکه توی سیستم خدایی نتیجه مهم نیست و اون چیزی که مهم هست انجام وظیفه هست ولی توی سیستم های دنیوی و مادی اینطور نیست و نتیجه فوق العاده مهمه…
مثلا یک نفر وظیفه خودش میدونه که با توجه به استعدادی که داره کنکور بده و وارد دانشگاه بشه .. این فرد یکسال مداوم تلاش شبانه روزی میکنه ولی در نهایت موفق نمیشه وارد دانشگاه بشه…
حالا وقتی توی سیستم خدایی این فرد میخواد ارزشیابی بشه این فرد برنده هست چون تلاشش رو کرده و نتیجه هم به اون ربطی نداشته ، خدای مهربون صلاح ندونسته اون فرد وارد دانشگاه بشه و اتفاقات رو طوری رقم زده که از ورود به دانشگاه باز مونده ولی با این وجود مورد تحسین خداوند هست …
اما همین فرد تا اخر عمر بخاطر اینکه نتونسته وارد دانشگاه بشه مورد سرکوفت خانواده و جامعه ممکنه قرار بگیره….
اما موضوع دوم اینکه کسی که بیس زندگیش الهی باشه ، میدونه که زندگیش هیچ وقت تموم نمیشه و تا ابد پربرجا هست ، پس نتیجه اعمال و رفتارش همیشه همراهش خواهد بود ولو اینکه شاید ظاهر اون عمل از زندگیش محو شده باشه… ولی وقتی بیس زندگی دنیوی باشه دیگه این نگاه نیست و تمام تلاش ما برای چیزهایی هست که توی همین دنیا اثرش رو مشاهده کنیم…
حالا با توجه به این مقدمه و اینکه هدف کلان زندگی شما کسب رضایت خداوند هست … دیگه سردرگمی نداره .. این هدف کلان رو بزارید سر در زندگیتون و همیشه قطب نمای زندگیتون رو با اون ست کنید….
وقتی اون هدف اصلی زندگی بشه رضای خداوندی… میشه با زیرکی هر لحظه زندگی رو طوری زیست که به اون هدف لحظه به لحظه نزدیکتر شد و در مسیر رسیدن به اون هدف گام برداشت…
شب میخوای بخوابی… همه مردم میخوابن.. اما نیت میکنی خدایا برای قرب و رضای تو میخوابم که فردا انرژی کامل داشته باشم برای یک روز خدایی… غذا میخوری همینطور نیت میکنی که انرژی داشته باشم در راه تو گام بردارم… عطر میزنی به خودت همینطور … عذرخواهم… حتی اجابت مزاج حتی روابط جنسی و… تمام زندگیت رو میتونی خدایی کنی و بدین شکل در مسیر هدف اصلی گام برداری…
حالا من توی همین نوشته های شما یک دو مورد به چشمم خورد که میخوام بسطش بدم.
من تاپیکهای قبلی شما رو مطالعه نکردم و اگه خدایی نکرده مطلبی الان درج کردم بر اساس پیش قضاوتی نزارید بلکه بر اساس کم بودن اطلاعات من بزارید…
یه اقایی هست، خیلی انسان عابدی هست ، و اون هم هدفش از زندگی کسب رضای خداست ، شب با همسرش دعواش میشه و دل همسرش رو میشکنه… اقا خیلی نماز شب خون هست ، شب پا میشه نماز شب میخونه و طبق همیشه کلی اشک میریزه و سجاده اش رو خیس اشک میکنه… خدا بهش میگه نمازت به درد خودت میخوره.. کی از تو نماز شب خواست؟ تو اگه دنبال رضایت من هستی ، رضایت من در اینه که دل همسرت رو به دست بیاری ، دلش رو نشکونی … یک کار به این واجبی رو ول کردی و به جای اینکه همسرت رو اروم کنی کار مهمه رو ول کردی و اومدی دنبال نماز شب مستحب که حواس من رو پرت کنی؟ این داستان رو داشته باشید…
خانم بی نهایت همین لحظات زندگی ، هر لحظه اش میتونه ما رو به هدف اصلی نزدیک کنه به شرطیکه هوشیار باشیم… توی نوشته هاتون خیلی به سردی از همسرتون یاد کردید.. گفتید عشقتون زیاد شاخ و بال نداره…
شما نقش اولی که در این دنیا دارید قبل از اینکه دانشجو باشید ، یا شاغل یا مدیر و…. یک همسر هستید و یک مادر…
پس اگه میخواید به اون هدف اصلیه برسید ، باید تمرکز اصلیتون روی این دو نقش باشه… ایا واقعا تمام تلاشتون رو دارید میکنید که حرارت عشق رو در زندگی بیشتر کنید یا صرفا بیخیالی دارید طی میکنید؟ و به این وضع راضی هستید چون همه چی به ظاهر ارومه؟
توی سوره روم خداوند میفرماید :
وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ
- و از نشانه های قدرت اوست که برايتان از جنس خودتان همسرانی آفريد تا به ايشان آرامش يابيد ، و ميان شما دوستی و مهربانی نهاد در اين عبرتهايی است برای مردمی که تفکر می کنند
پس خداوند داره توی این ایه به ما میگه ، چه مرد باشی و چه زن ، وقتی ازدواج میکنی ، اگه دنبال کسب رضایت من هستی ، وقتی من ازت راضی هستم که بعنوان همسر نقشت رو خوب ایفا کنی و زمانی خوب ایفا میکنی که همسرت در کنارت ارامش داشته باشه و....
یا اینکه شما دو تا فرزند دارید ، من که حتی یک دونه زن هم ندارم چه برسه به فرزند :biggrin: ولی هر خانمی که دور و برم میبینم با یک دو تا بچه تمام وقتش پر هست… یکی از چیزهایی که بالا بهش اشاره کردم و اثر دائمی داره در زندگی ما و حتی بعد از مرگ هم ما رو ول نمیکنه ، تربیت فرزند هست … میگن وقتی میمیری حتی اگه یک یک ریالی برای بچه ات نزاری ، کسی بازخواستت نمیکنه که چرا برای بچه ات ثروتی به جا نزاشتی ولی بابت تربیت بچه ، مو رو از ماست میکشن بیرون… به نظر شما چیزی که میتونه برای ما باقیات صالحات باشه ارزش این رو نداره روش بطور فوق العاده وقت بزاریم؟ بعد اگه بخوایم بصورت ویژه وقت بزاریم ایا اصلا وقت خالی برای خیلی از کارها و نقشه های دیگه میمونه؟
پس بصورت خلاصه اینکه چون شما هدف کلان زندگیتون مشخص هست ، همین زندگی روتینی که دارید رو بر اساس اون هدف اصلی خیلی میتونید هدفمند و جهت دار طراحی کنید…
فقط یک نکته که ممکن شما اصلا صورت مسالتون این بوده باشه و خیلی از خانمهای جامعه ما بهش مبتلا به هستن این هست که … خیلی از خانم ها، امروزه دنبال نقش های بزرگ اجتماعی هستن … فلان مدرک رو بگیرن فلان شغل رو کسب کنن، فلان منصب اجتماعی رو بگیرن و...
من به این موضوع نپرداختم ، چون بعید به نظر میرسه در سیستم خدایی ، یک زن با توجه به نقشهای مهمتری که ازش انتظار هست این موضوعات که در جامعه براش خیلی کف و هورا میکشن ، به همون اندازه ارزش داشتن در جامعه، در سیستم خدایی بولد و هایلایت نیست…ولی با این وجود اگر اهداف خارج از چارچوب خانواده هم دنبال میکنید و محدودیت حضور در اجتماع دارید که الان هم میشه در منزل تحصیل کرد و هم به لطف اینترنت بسیاری از مشاغل رو میشه در منزل انجام داد یا پروژه ها و تحقیقات و….
ولی فراموش نکنید چون سیستم زندگی شما خدایی هست با سیستم دنیوی ارزشهاش متفاوت هست.. توی یک دانشگاه قطعا یک رییس دانشگاه بالاترین موقعیت رو داره اما شاید از دید خداوند یک کارگر ساده سلف دانشگاه بسیار اثرگذارتر از اون رییسه باشه ، چون نسبت به توان و موقعیتی که داره بهتر و کاراتر ممکنه فعالیت کنه.
و مورد اخر اینکه ، اینکه اینطور در مورد نیمه دوم زندگیتون مینویسید ، اولا که معلوم نیست نیمه دوم هست یا ثلث دوم ، بعد هم اینکه هر مقطعی از زندگی زیباییهای خودش رو داره و اینکه ما موظفیم تا اخرین نفسمون شور زندگی داشته باشیم و مفید و هدفمند حرکت کنیم.. همونطور که حضرت علی میفرمایند ، طوری برای دنیاتون زندگی کنید که گویی تا اخر دنیا زنده هستید و طوری برای اخرت کار کنید که گویی لحظه ای دیگر از دنیا خواهید رفت….
چقدر زیاد نوشتم ، فکر نمیکردم بیشتر از چند خط بنویسم ، کلا سرعت تایپ من از سرعت حرف زدنم بیشتره ، یعنی تا شما یک اینتر بزنید من چند صفحه تایپ کردم ، در اینده قصد دارم بجای حرف زدن با زنم ، از سیستم چت و اس ام اس استفاده کنم :biggrin: مثلا شب که خوابیدیم ، بجای اینکه به زنم بگم ، زن جان اون سر پتو رو یکم شل کن ، اینطرف از روی من پس شده دارم یخ میزنم.. بجای اینکه اینو بهش بگم ، اگر اس ام اسش رو بنویسم و تا به دستش برسه ، زودتر ترتیب اثر داده میشه تا اینکه بخوام بهش بگم …:biggrin: