نمایش نسخه قابل چاپ
اونم قبلا این حرفو به من زد (دیگه برام ارزشی نداری). منم خیلی از حرفش ناراحت شدم ولی اون عذرخواهی نکرد. واسه مرد هم شنیدن این حرفا سنگینه و هرچی دلش خواست گفت. در مورد شخصیت زن و مرد 10 تا کتاب خوندم اونم خوند ولی انگار فایده ای نداره و ما با هم خوشبخت نمیشیم. 2 روز در میون قهر می کنیم و خیلی نسبت به کوچکترین رفتار هم و رفتار خانواده هامون حساس شدیم. فایل کلید مرد رو قبلا بهش دادم گوش بده ولی اون ناراحت شد و میگه همش به فکر خودتی. یا میگه تو فقط بدنمو میخوای!!!!
بهترین تصمیمو گرفتی به نظر من. این رابطه احتمالا درست بشو نیست
آقا کامران شما چرا شدی آتیش بیار معرکه:97:
برادر من شما که اینقد توی تصمیمتون مصمم هستید چهطور میاید میگید کمکم کنید؟؟
چهطور توی فاصله یکی دو هفته کمک میخواید میرید پیش مشاور و نظر میدید که فایده نداره؟؟؟
عمیق تر فکر کن ببین چی میخوای و چی شده:81:
یه نفر که دیوانه نیست الکی زندگیشو بهم بزنه و آسمان آبی عزیز درست میگن ایشون کاملا مشخصه از جای دیگه ای ناراحتن پس شما باید همون ریشه رو بفهمید و اونو درمان کنید نه اینکه از شنیدنش از کوره در برید ما هم زن هستیم و خوب میفهمیم همجنسمونو
ببینید مثلا یه مرد یه جا از زنش دفاع نمیکنه دقیقا جایی که زن از مردش توقع دفاع داره،پس زن ناراحته و تمرکزش و از همه مهمتر حس اعتمادش بهم ریخته یه چیز دیگه ای رو بهونه میکنه
و مدام دنبال اینه که که مرد دقیقا این مساله ی (دفاع نکردن که درچشم زن پشت و پناه و تکیه گاه نبودن ) هست رو شفاف سازی کنه و به زن حس اعتماد و تکیه بده
حالا وای به حال این رابطه که مرد دلیل ناراحتی زن رو نفهمه یا بیاد تازه عصبانی ام بشه و مثل شما بگه من خسته شدم از دستت :81: اون زن منفجر میشه و زخمش به راحتی التیام پیدا نمیکنه، یا بیاد با
شوخی بخواد از دل زن دربیاره :54:خوب موفق نمیشه چون زن حس اطمینانش بهم ریخته چون شوهر تکیه گاهه، و زن اینو دیگه نمیبینه ، حالا شما هی بیا بگو من دوست دارم یا شوخی کن این رفتار فقط زنو کلافه میکنه
اما سعی کن اعتمادشو جلب کنی :43: هیچ چیز بالاتر از این حس امنیت و اعتماد نیست (مخصوصا وقتی بهمش ریختی) که زن فکر کنه برای شوهرش اولین و فقط اولین اولویته
یه نصیحت خواهرانه براتون دارم 1:شما ایشونو ول کردی و فراموشش کردی چه تضمینی هست فردا همسر دوم ایده آل شما باشه؟؟؟:305:
2: شما فکر نکن یه جلسه رفتی خواستگاری و انتخاب کردی وای چه اشتباه بزرگی ! نه برادر من خییییلی هستند زوجهای زیادی که 5سال دوست بودنو همدیگرو به اندازه همسر همسایه ام نشناختن
زندگی ساختنی است ، ایده آل ، هیچ کس نیست - جز اونی که شما خودت بسازی:72:
شما اعتماد زنتو جلب کن و صبوووور باش این زندگی گلستان میشه:43:
راستی حرفای مردم رو هم بریز دور اونا فقط منتظرن تو مشکلات داشته باشی تا ازش حرف بزنن یا خودشون تنها نباشن
با آرزوی موفقیت:323:
خانم "یک قربانی" با سلام
من چیزیایی که ازش میخوام انجام بده رو عمل نمیکنه، مثلا هفت ماهه که بهش میگم چادر سر کن (چون یکی از معیارام چادر بود و رروز خواستگاری گفتم چادری میخوام و ایشون گفتن مشکلی نیس) ولی هربار یه بهانه میاره و مقاومت میکنه. گفتم لاک ناخن دوست ندارم باز میزنه میگه واسه تو زدم، میگم من نمیخوام.
خسته شدم دو روز درمیون قهریم. زندگیم شده جهنم کاش زن نمیگرفتم. رو کارام تمرکز ندارم حالم اصلا خوب نیس.
سلام
شمامگه مانتویی نبودکه پسندیدیش!?پس همونجورهم بپذیرش...قرارنیست آدمها باب میل ما تغییرکنن...هرآدمی خودش فکروعقیده داره...پس بایداحترام گذاشت.
همونطورکه خودخداهم حق انتخاب به بنده اش داده...پس نمیشه به زور چیزی روکه میخوای به دست بیاری
ناراحت نشید اینومیگم
اما اگه اینوبزاریدکناروههمه چی تموم بشه بااین طرز تفکرسراغ هرکی دیگه برید همین اوضاعست...
کاش سعی میکردید کمی خودتون روتغییربدید.
________________________________نقل قول:
نوشته اصلی توسط ripi
بهتره در مورد جملتون اینطوری فکر کنید : چون اون گفت برام ارزشی نداری منم گفتم بهش .اون منو ناراحت کرد با این جمله منم همینکارو کردم.
اینکار به نظرتون لجبازی بچگانه نیست ؟بهتر بود به جای این همه تلافی از همدیگه ، روزی یک ساعت وقت میگذاشتید و در مورد توقعات هم با نرمی صحبت میکردید.
میتونم بپرسم شما از کی شروع به شناخته رفتارهای زن و مرد کردید و ده تا کتاب خوندید؟ اگه منظورتون همین تازگی ها هست ، نباید به زودی انتظار درست شدنه همه چی رو داشته باشید .همینکه خانومتون با شما آمده دفتر مشاوره یعنی ایشون هم دلش نمیخواد زندگیش به هم بخوره و شما را دوست داره . پس لطفا متوجه این مسئله باشید.
به قول آقای khaleghezey : تغييرات در بستر زمان به دست مي آيد همون صبور بودن
پس به دور از حس تلافی و ناامیدی ، با انرژی به دنباله حل مشکل باشید.
از دادنه کلید مرد بهش ناراحت شد؟ خب برادر عزیز بهتر بود قبل از دادنه این فایل بهش میگفتید خیلی دلم میخواد مشکلمون حل بشه ، بخاطر همین طی گوش دادن به این فایل دوست دارم با روحیات و علائق همسرم آشنا بشم ، خیلی دلم میخواد توام در این کار کمکم کنی و کلید مرد و... را گوش بدی.
خیلی ممنون که همچنان دارید ادامه میدید انشاالله که خدا هم کمکتون میکنه
این حق شماست که بخواهید همسرتون محجبه باشه ، اما حجاب که در بند چادر نیست ، چه بسیار خانومهای مانتویی که خوش حجابن و چه بسیار خانومهای چادری که بد حجابن
من خودم قبلا وقتی میخواستم مانتو بخرم و تمام مانتوها اندامی بود مانتوی مورد نظرمو میخریدم و با چادر میپوشیدم اما حالا مانتوها اکثرا گشادن و هم میشه خوش تیپ بود و هم خوش حجاب ،
همسر منم عاشق چادرن اما من برای محل کارم که افراد مذهبی و نخبه دارن ادارش میکنن با تیپ اداری و بدون چادرم چون حجابم کامله و با چادر با وضعیت اتوبوس و مترو و پشت میز واقعا سخته
اما دوست ندارم وقتی خودم حجاب دارم همسرم با من سر چادر تغیر رفتار بده ،:81: از طرفی در این شرکتی که افراد همه بسیار مذهبی ان من چادر ندارم و اتفاقا بیشتر از بقیه مورد اعتماد و احترامم چون ملاک متانته حجابه نه چادر .
حالا همسرم بیاد بگه سرکار حتما چادر سرت کن ، منم فکر میکنم اصلا این همه متانتو حجابو نمیبینه و فقط میخواد حرفشو به کرسی بنشونه و غالب خانوما همین فکرو میکنن مخصوصا برای میهمانی و عروسی و.. که
خوب اگه غالب اقوام مذهبی نباشن سخت ترم هست
در ضمن ایشون لاک میزنه شما نگو من نمیخوام ، دستشونو ببوسید و بگید چقد به دستات میاد چقد زیبا:43:، اما میشه این دستای قشنگ فقط مال من باشه؟ میشه فقط
توی خونه خودمون بزنی اگه فکر میکنی میخوای بری بیرون نزنی یا اگه زدی پاک کنی ؟ با لحن خواهش و عشق و ذوق کردن به دستاش ، نه با لحن زیرپا گذاشتن حرف شما ،اما شما اونو میکوبی وقتی
داره میگه واسه شما این کارو کرده ، تازه اینطوری خانوم که از حرف شما غیرت و دوست داشتن و.. را برداشت نمیکند بلکه با این رفتارتون این به نظر میرسه که خوب لاک زدی مثلا حالا دستت چه فرقی کرد؟
به جز جلف بازی؟ و خلاصه ازین فکرا الان متاسفانه در خیابانها باشگاهها دانشگاهها آرایشگاهها خانوما سراپا گریم شده آرایش شده هستند و یه خانوم وقتی این همه زنان جذاب میبینه و اینو درنظر میگیره که
اگه من الان زیر این همه آراستگی و آرایش بودم میشدم حوری :311:
اما افسوس که الان همسرم اینارو با این آرایش میبینه و منو با این آرایش !! و فکر میکنه اونا جذاب و زیبا هستند . از طرفی خوب خانوم ها دلشون آب میوفته و بخاطر اعتقاداتشون نمیتونن اون ناخن کاشتنو
مژه کاشتنو غیره را داشته باشن پس به همون لاک قناعت میکنن حالا آقای شوهرم بیادو این دستهای لاک زده را اینطور سرکوب کند و بجای بوسیدنش و ذوق کردن بهش بگه من نمیخوام مگه نگفتم نزن:81:
میبینید شما چه فکر میکنید و در باطن چه اتفاق دیگه ای میافته؟؟ :305:
سلام من حدود2سال ازدواج کردم شوهرم یک نظامی پاسداره اون بدل وبدبین وشکاک میکه به داماداتون سلام نکن آرایشگاه حق نداری بری بیش خونه خواهر وبرادرات حق نداری بری حق نداری با فامیل سلام واحوال پرسی بکنی توخیابونم که با هم بریم برمیکرده ببینه کسی که رد میشه نگاهش میکنم یانه الان 8ماه من روازخونه بیرون کرده ودرخونه پدرم به سرمیبرم وتواین 8 ماه 1 بار دنبال من اومده اما باهاش نرفتم تا اخلاق ورفتارش درست کنه اما عوض نشد ومن رفتم دادگستری شکایت کردم مهرم رواجرا گذاشتن وبرای نفقه هم شکایت کردم که بترسونمش اما بازم بیخیاله دارخواست تمکینم اون داد اما همش دروغ بود همش بخاطر نفقه بود ،مادرش خیلی توزندگیم دخالت میکرداون ودایش که میشه عموی من نمیذارنش زندگی کنه حتی دنبالمم نیمدن ما درمحیطی کوچک زندگی میکنیم ودنبال من حرف های زیادی دراوردن که بی حجابه آرایش میکنه نماز نمیخونه اما من یه محجبه ام نمازوروزه ام سروقت حرف های زیادی دراوردن درست شوهرم بامن اینکارا روکرد وهمه حرفی دراوردن دنبالم اما بازم دلم به جدایی راضی نمیشه نمیدونم چکار کنم بخدا خانواده خودمم میگن حق نداری بری باید طلاق بگیری اما اون طلاق نمیده چکار کنم به نظرتون
- - - Updated - - -
سلام من حدود2سال ازدواج کردم شوهرم یک نظامی پاسداره اون بدل وبدبین وشکاک میکه به داماداتون سلام نکن آرایشگاه حق نداری بری بیش خونه خواهر وبرادرات حق نداری بری حق نداری با فامیل سلام واحوال پرسی بکنی توخیابونم که با هم بریم برمیکرده ببینه کسی که رد میشه نگاهش میکنم یانه الان 8ماه من روازخونه بیرون کرده ودرخونه پدرم به سرمیبرم وتواین 8 ماه 1 بار دنبال من اومده اما باهاش نرفتم تا اخلاق ورفتارش درست کنه اما عوض نشد ومن رفتم دادگستری شکایت کردم مهرم رواجرا گذاشتن وبرای نفقه هم شکایت کردم که بترسونمش اما بازم بیخیاله دارخواست تمکینم اون داد اما همش دروغ بود همش بخاطر نفقه بود ،مادرش خیلی توزندگیم دخالت میکرداون ودایش که میشه عموی من نمیذارنش زندگی کنه حتی دنبالمم نیمدن ما درمحیطی کوچک زندگی میکنیم ودنبال من حرف های زیادی دراوردن که بی حجابه آرایش میکنه نماز نمیخونه اما من یه محجبه ام نمازوروزه ام سروقت حرف های زیادی دراوردن درست شوهرم بامن اینکارا روکرد وهمه حرفی دراوردن دنبالم اما بازم دلم به جدایی راضی نمیشه نمیدونم چکار کنم بخدا خانواده خودمم میگن حق نداری بری باید طلاق بگیری اما اون طلاق نمیده چکار کنم به نظرتون:203:
اقای ریپی سلام به همدردی خوش امدید . خیلی صریح میگم خوشحالم که شما تحصیلکرده اید سنتون هم کم نیست ولی پختگی لازم رو ندارید . مهارتهای ارتباطی شما کمه . با خوندن چند تا کتاب نمیشه زندگی موفقی داشت . بیشتر تلاش کنید . فایل کلید زن رو چندین بار گوش کنید . حتی بدهید خانمتون هم گوش کنه . اینطوری اون هم متوجه میشه که شما قصدتون اصلاح زندگیتونه نه اصلاح ایشون . صبوری رو تمرین کنید . بارها و بارها . وقتی از چیزی ناراحت میشید سعی کنید زود عکس العمل نشون ندید به خودتون زمان بدید تا از مرحله عصبانیت عبور کنید . اینو مد نظر داشته باشید که طرز فکر اقایون با خانمها فرق میکنه اگر این تفاوتها رو بشناسید خیلی از مسائل شما حل میشه .
سلام
خیلی جالبه !
شوهر منم بهم میگفت چادر بپوش مقاومت میکردم .
میگفت لاک نزن اتفاقا بیشتر میزدم.
دقیقا رفتارهای خانومت و ذهنیت های ایشون من هم داشتم و متاسفانه همسر منم مثل شما تحمل و صبر نداشت!
میدونی اسم تاپیکت غیر منصفانست!
نتیجه گیریهایی که میکنی خیلی شتابزده هست.
اگر همسرم بیشتر به احساسات من توجه میکرد و موقع ناراحتیام و غرغرهام همدلی میکرد.من باهاش همراه میشدم.
اگر همسرم صبورانه رفتارهای غلط من با همدلی و مهربونی بهم میگفت حرفش گوش میکردم.
اگر درکنار خواسته هاش، بجای لجبازی 2 تا کار خوب و ویژگی مثبت من بهم یاد آوری میکرد میفهمیدم من براش مهمم و چون من دوست داره این حرفا رو میزنه!
نمیگم کوتاه بیا یا خودت کوچیک کن اما اگر مهربون تر و منطقی تر خواسته ها و انتظاراتت بیان کنی موفق میشی!