نمایش نسخه قابل چاپ
سلام Eram,
گرچه شما توضیح ندادید مقصودتان از خیالپردازی چیست و در چه حد است در کل میگویم در درجه اول اولویت های زندگیتان را خوب بشناسید و بدانها ایمان پیدا کنید و به هیچ بهانه ای و دلهره ای یا وسوسه ای ... از آنها نگذرید. بگذارید افکار شما راحت و رها اوج بگیرند و هر چه دیده و شنیده و ...حس میشود (البنه خوب و کامل) را زیر پر بگیرند و در جهت آن اولویتها جمعبندی و محاسه کنند .باور کن نه حالا که هیچوقت برای درست عمل کردن دیر نیست.
سلام به همکی
دوستان ممنون که نظرگذاشتید. خیلی خوب بودن...ازنظر لطف شما هم ممنونم.
اتفاقا من اصلا کسیو با اون آقا مقایسه نمی کنم البته تاحالا خواستگار جدی و خوبی نداشتم که بتونم انقدر قاطع نظربدم!!! اتفاقا به نظر خودم شرایط اون آقانقل قول:
نوشته اصلی توسط khaleghezey
انقدر عالی نیست که بخواد منو امیدوار کنه(چون هنوز سربازی نرفته). خودم هم واقعا روی خودم کارمیکنم که بهش فکرنکنم و اگه فکرکنم سریع به خودم میگم:هووی ... نشناخته قضاوت نکن ...:305:
نمیدونم من صبرکنم برم ارشد موقعیت های بهتری در پیش روی خود جستجوکنم آیا؟؟؟ یا نه معیارامو تعدیل کنم ؟؟؟راستشو بخواین یکی از مشاوران دانشگاهمون که رابطمون خوب شده
بود باهم وخیلی پیشش می رفتم بهم گفته عجله نکن ! فعلا درستو بخون خودم یه مورد خوب برات سراغ دارم که کلیات شرایطشو گفته و گفت که پسرخیلی خوبیه همین.وبهم گفت عجله
نکن واسه ازدواج.اون پسره دانشجوی دکتراست و پیش همین خانومی که من میرم می رفته مشاوره .
علت اینکه من روی تحصیلات زوم کردم نه صرفا به خاطر میل من برای داشتن همسری تحصیلکرده بلکه به خاطر اینه که اون شرایط منو بتونه درک کنه. من 4 سال لیسانسم توی شهر دیگه درس خوندم و احتمال بسیار زیاد 2سال دیگه هم همینطور خواهد بود.اگر دغدغه ی درس برای اون شخص و خانوادش وجود نداشته باشه ممکنه من تحت فشار قرار بگیرم.نقل قول:
نوشته اصلی توسط khaleghezey
من حداقلش بتونم هرهفته آخرهفته برم خونه و اونم درایام امتحان میشه دوهفته درمیون. برای همین برام این مساله تحصیلات مهمه. من عاشق درس خوندنم ومیخوام دستم برای دکترا خوندن هم باز باشه...وخودم بعد ارشد تصمیم درستو بگیرم .
درسته حق باشماست من معیارام به نظر سختگیرانه میاد شاید بارها هم تعدیلش کردم تازه شده این ولی واقعا نمی دونم چرا؟؟ ونمیدونم باید چیکارش کنم؟؟؟ مشکل من اینه که واقعانقل قول:
نوشته اصلی توسط khaleghezey
نمیتونم تحمل کنم یکسری چیزارو...نه که نخوام .مثلا آراستگی برام مهمه . نزاکت و ادب توی رفتار برام مهمه ، شرم و حیا برام مهمه، رفتارخانوادش برام مهمه و.... ، .
گاهی وقتا فکر میکنم هنوز سن ازدواجم نرسیده! افکار متناقضی دارم : یه روز سرحالم میگم خوش به حال اون کسی که بامن ازدواج کنه!! یه روز که حالم گرفتس و خوب عمل نکردم میگم
بیچاره اون کسی که بخواد شوهر من بشه!! اواخر هم به این نتیجه رسیدم که هنوز مناسب ازدواج نیستم !!!! نمیدونم
سپاس از اینکه واضح و کامل جواب میدید این خیلی خوبه و نشان از توجه شما به نظراتیه که داده میشه :104:
بنظرم بجای ادامه دادن این تایپیک بهتره یه تایپیک جدید بزنی و معیارهای خودت را بدرستی دسته بندی کنی اینجور ینتیجه خیلی بهتری میتوانی بگیری همان کاری که بانو مصباح الهدی انجام دادن اینجوری با نظرات و طرز فکر بقیه دختران و بانوان متاهل و آقایون متاهل و پسرهای مجرد آشنا میشی.
البته نظر بالا فقط یه پیشنهاد بود اونم شخصی ولی بنظرم روی معیارهایی که داری تمرکز بکنی خیلی بهتره
یه ضرب المثل هست که در باره اینجور مواقع خیلی رک میگه:
توی خونه عروس، عروسی هست توی خانه داماد، هیچ خبری نیست
در مورد این قضیه که متاسفانه در جوامع ما بسیار بوده و البته الان مدل قدیمیش داره کم میشه و مدل جدیدش بیشتر میشه اینه که بچه دختر که هنوز بچه هست از طرف عمو، دایی و یا اشنایان نزدیک به عنوان تو عروس منی و ... صدا میشه و خب این موضوع بعد مدتی که این بچه پا به سن میزاره در ذهن ایشون رسوخ میکنه و یه جورایی یه قسمت ذهنشو می گیره و از طرف دیگه پسر همون عمو، دایی ، عمه و یا ... اصلاً هیچ علاقه ای به این دختر به عنوان همسر نداشته و نداره و وقتی هم اون پسر برای ازدواج اقدام میکنه علاوه بر اینکه میانه دوتا خانواده شکراب میشه، دل اون دختر هم میشکنه و ما بقی ماجرا
و یا بجز این هم در برخی موارد پسر با دختر یه مدلی حرف میزنه که دختر تصور میکنه که به ایشون علاقه داره و حتی مورد من دیدم که بخاطر همین رفتار ها آقا پسر، دختر خانم تعداد زیادی از خاستگاراشو فقط به خاطر رسیدن به این آقا رد کرده و در آخر با توجه به اینکه دیگه داشته سن ازدواجش می گذشته این موضوع رو با پسر در میان گذاشته و جواب رد شنیده که این هم درون دختر رو متلاشی می کنه.
و بدتر از اینا زمانی هست که هر دو ازدواج می کنن و این ذهن که شرطی شده نسبت بهم، (یعنی ذهن دختر این آقا رو همسر خودش می دونه و همسر واقعیش رو با اون مقایسه می کنه و... ) که عامل بسیار خطر ناکی هست برای ایجاد همدلی در زندگی.
نتجه گیری:
خطاب به پسران: به هیچ عنوان با دختری که هیچ منظور خاصی نسبت بهش ندارید به صورتی صحبت و یا رفتار نکنید که ذهن ایشان را مشغول کند
خطاب به دختر خانم ها: تا زمانی که خطبه عقد جاری نشده به هیچ عنوان نسبت به رفتار ها و حرف ها و ... برداشت خاصی نکنید چون بسیاری از این رفتار ها به هیچ عنوان به جهت اعلام دوست داشتن شما نیست و صرفاً بعد از انجام خواستگاری صرفاً به ایشان فکر کنید و بعد از جاری شدن عقد مسیر چشمه های احساسی خود را به سمت ایشان رها سازید.
- - - Updated - - -
یه ضرب المثل هست که در باره اینجور مواقع خیلی رک میگه:
توی خونه عروس، عروسی هست توی خانه داماد، هیچ خبری نیست
در مورد این قضیه که متاسفانه در جوامع ما بسیار بوده و البته الان مدل قدیمیش داره کم میشه و مدل جدیدش بیشتر میشه اینه که بچه دختر که هنوز بچه هست از طرف عمو، دایی و یا اشنایان نزدیک به عنوان تو عروس منی و ... صدا میشه و خب این موضوع بعد مدتی که این بچه پا به سن میزاره در ذهن ایشون رسوخ میکنه و یه جورایی یه قسمت ذهنشو می گیره و از طرف دیگه پسر همون عمو، دایی ، عمه و یا ... اصلاً هیچ علاقه ای به این دختر به عنوان همسر نداشته و نداره و وقتی هم اون پسر برای ازدواج اقدام میکنه علاوه بر اینکه میانه دوتا خانواده شکراب میشه، دل اون دختر هم میشکنه و ما بقی ماجرا
و یا بجز این هم در برخی موارد پسر با دختر یه مدلی حرف میزنه که دختر تصور میکنه که به ایشون علاقه داره و حتی مورد من دیدم که بخاطر همین رفتار ها آقا پسر، دختر خانم تعداد زیادی از خاستگاراشو فقط به خاطر رسیدن به این آقا رد کرده و در آخر با توجه به اینکه دیگه داشته سن ازدواجش می گذشته این موضوع رو با پسر در میان گذاشته و جواب رد شنیده که این هم درون دختر رو متلاشی می کنه.
و بدتر از اینا زمانی هست که هر دو ازدواج می کنن و این ذهن که شرطی شده نسبت بهم، (یعنی ذهن دختر این آقا رو همسر خودش می دونه و همسر واقعیش رو با اون مقایسه می کنه و... ) که عامل بسیار خطر ناکی هست برای ایجاد همدلی در زندگی.
نتجه گیری:
خطاب به پسران: به هیچ عنوان با دختری که هیچ منظور خاصی نسبت بهش ندارید به صورتی صحبت و یا رفتار نکنید که ذهن ایشان را مشغول کند
خطاب به دختر خانم ها: تا زمانی که خطبه عقد جاری نشده به هیچ عنوان نسبت به رفتار ها و حرف ها و ... برداشت خاصی نکنید چون بسیاری از این رفتار ها به هیچ عنوان به جهت اعلام دوست داشتن شما نیست و صرفاً بعد از انجام خواستگاری صرفاً به ایشان فکر کنید و بعد از جاری شدن عقد مسیر چشمه های احساسی خود را به سمت ایشان رها سازید.