نمایش نسخه قابل چاپ
اون چندبار از مادرم منو خواستگاري كرد مامانمو خواهرم از دستش كلافه و در مونده شده بودن ! زنش ميخواست خواستگاري كنه نذاشتم
من فقط از خدا ميخوام منو بي لياقت و هدايت كنه و بهم كمك كنه و يه آدم با شخصيت و با شعور و خانواده دار كه بتونم مثل كوه بهش تكيه كنم رو نصيبم كنه! من دلم ميخواد سر و سأمون. بگيرم
سلام. تصمیمتون واقعا درست و عاقلانست. پیشنهاد میکنم استوار و محکم ادامه بدید. اینکار هم بنفع خودتونه هم اون آقا. کاری که شما باید انجام بدید همینه اون آقا هم باید تصمیمش رو بگیره. مردها وقتی تنها میشن تازه احساساتشون بکار میوفته . تازه میفهمه چقدر دوستتون داره. تازه پی به ارزشتون میبره. تازه میفهمه که زندگی بدون شما چیه و چقدر بهتون وابستس و بالاخره تصمیم میگیره که کدومو میخواد. توی اتفاقاتی که افتاده اون آقا مقصره چون با دروغ و مخفیکاری اومده جلو و شما تو این رابطه قربانی خودخواهی ایشون شدید. الانم هیچ دیر نشده شما ارتباطتون رو کاملا قطع نگه دارید مطمئن باشید اگر واقعا شما رو دوست داره شما رو انتخاب میکنه و اونوقت ازش بخواید که به زندگی اولش پایان بده و بعد بیاد سراغتون. اونوقت کفه شما سنگینتره و هر شرط و شروطی لازم میدونید بذارید. زندگی اولش هم با وجود شما اشتباهه. دو نفر یا همدیگرو دوست دارن و با هم زندگی میکنن یا ندارن و جدا میشن .حالت بینابینی وجود نداره. وجود دوتا حانوم تو زندگی این آقا فقط باعث سردرگمی اون و شما میشه و هیچ کمکی بهتون نمیکنه. دوره نقاهت شما یک ماهه . الان تقریبا بیشتر مسیر رو رفتید. پس دلسرد نشید و ادانه بدید و اگه یک راه فقط برا نجات باشه همین راهه.
این حرفها رو مردی بهتون میزنه که ی تجربه اینطوری داشته. میتونید تاپیکهای قبلی من رو بخونید. دوره نقاحت این آقا هم سه ماهه. بعد از سه ماه اگه شما رو انتخاب نکرد برای همیشه فراموشش کنید. اگرم انتخابش شما بودید باید از همسر اولش کامل جدا بشه و بهیچ وجه باهاش هیچ تماسی نداشته باشه. اونوقت بیاد سراغ شما
موفق و پیروز باشید
درود بانو
وقتی توی مرداب فرو میری هرچقدر دست و پا بزنی بیشتر فرو میری پس سعی کن آرام باشی و منطقی تصمیم گیری کنی بدور از تصمیم های هیجانی و احساسی این خیلی خوبه که خانواده پشت شما هستند و به شما اطمینان دارند بودن یک پشتوانه در اینگونه موقعیت ها بسیار مهم و باارزشه.کسی توی تالار شما را سرزنش نمی کنه چون خیلی از ماهایی که مطلب مینویسم برای شما توی این موقعیت ها قرار داشتیم حالا بعضی ها با شدت کمتر و بعضی هم با شدت بیشتر و الان که به پشت سر خودمان نگاه میکنیم میبینیم بهترین راهکار حفظ آرامش و گرفتن تصمیم منطقی هستش.
خود من با همچین مشکلی مواجه بودم ولی با گرفتن یه تصمیم منطقی و ثابت قدم بودن توانستم از پسش بر بیام بعضی ماها فکر میکنیم زندگی وقتی لذتبخشه که درش مشکلی وجود نداشته باشه و اگرم مشکلی بوجود بیاد یکی باشه بهش تکیه کنیم و همش ازمون پشتیبانی کنه بقول معروف یه سوپرمن وجود داشته باشه تا مشکلاتمان را حل بکنه در صورتی که زندگی واقعی اینجوری نیست مشکل توی همه زندگی ها وجود داره آدم های بااراده از مشکلات و حل کردنشان فرار نمیکنند.قرار نیست کسی بجز خودمان به کمکمان بیاد برای حل مشکلاتی که در مسیر زندگیمان بوجود میاد پس چه بهتر به خودمان و توانایی هایی که داریم اعتماد کنیم.
آدم های قوی و بااراده اوز اول چنین شخصیتی نداشتن اینو یاد بگیریم اول بخودم میگم حل کردن هر مشکل و یا مسئله ای باعث میشه انسان قویتر و باتجربه تری بشیم و اعتماد بنفسمان افزایش پیدا کنه و بعدها با پیش امدن مشکلاتی اینچنینی بسیار راححتر برخورد کنیم پس لطفا از مشکلات نترسید:81:
این جمله جناب baby عزیز همیشه بخودم یاداوری میکنم و گوشه ذهنم حک شده توی تایپیکی در مورد اینکه چه شخصیتی برای ازدواج کردن مناسب هستش سوال ایشون این بود که آیا خود ما چنین شخصیتی داریم که انتظار و توقع چنین فردی را داشته باشیم؟اگر واقعا دوست داری چنین فردی برای ازدواج با شما پیشقدم بشه پس به خود واقعیت برگرد به شخصیت قابل احترامی که بودینقل قول:
من فقط از خدا ميخوام منو بي لياقت و هدايت كنه و بهم كمك كنه و يه آدم با شخصيت و با شعور و خانواده دار كه بتونم مثل كوه بهش تكيه كنم رو نصيبم كنه! من دلم ميخواد سر و سأمون. بگيرم
نقل قول:
فراموش کردن دوست دختر يا دوست پسر
با سلام
راه هاي كوتاه بر اساس لذت درون همان كاري هست كه يك معتاد را از ترك دائمي باز مي دارد.
اما راهكاري هزينه بر و انرژي بر سختي و رنج دارد. اما اگر قدمهايتون را طبق برنامه و پشتكار برداريد موفق مي شويد.
به 3 تكنيك كمك كننده اشاره مي كنم.
اما مشورت حضوري با يك روانشناس باليني مي تواند اين تكنيكها و تكليف ها را براي شما بيشتر باز كند و آسانتر متوجه شويد و عمل كنيد.
1 - تكنيك تغيير بستر
در اين تكنيك شما نمي گذاريد آتش مشتعل شود و بعد خاموش كنيد. بلكه بستر آتش را از بين مي بريد.
مثلا عوض كردن شماره تلفن، استفاده نكردن از ID و ايميل ارتباطي ،نرفتن به مكان ارتباطي
و ... مهمتر هست تا اينكه شماره را داشته باشي
و بخواهي جلوي جواب دادن به آن مقاومت كني.
2 - تكنيك تمركز زدايي:
هر انساني انرژي هاي رواني مشخصي دارد،
وقتي همه انرژيتان را روي يك شي يا يك فرد سرمايه گذاري كنيد، نمي توانيد جلوي آن مقاومت كنيد
.
بهتر هست فهرستي بلندي از علاقمندي، كارها،مشغوليت ها و ... تهيه كنيد و مدتي انرژي خود را توزيع كنيد.
3 - قطع آبياري تخيلات (تكنيك توقف فكر)
معمولا اينگونه احساسات
با تصوير سازي ذهني، تخيل (خيالات تفكر گونه)، آرزو سازي ، ذكر خاطرات، موسيقي هاي مناسب با فضاي ذهني و غيره
، منجر به رشد كردن و آبياري شدن اين احساسات مي شود به نحوي كه كنترل و قطع آن غير ممكن به نظر مي رسد.
سوئيچ كردن فكر و خيالتون بر موضوع ديگر ، يا قطع فكر به مجرد آگهي بر آن ، مي تواند جريان آسيب رسان ذهني اتان را متوقف سازد.
نقل قول:
با شکست عشقي چه جور کنار بياييم؟
شکست عشقي هر فرد در نظر او جانگداز ترين داستان است و کسي هم جز او نميتواند درک کند؟
به هر حال اين ها پيشنهاد هاي روان شناسان است تا شايد فرد با در نظر گرفتن انها بهتر با مسئله کنار بيايد:
1. اين کارها را انجام ندهيد.
خيلي ها بعد از شکست عشقي کارهاي عجيب و غريبي انجام مي دهند. تا جايي که مي توانيد لا اقل اين کارها را انجام ندهيد.
- تا 6 ماه جايگزين قدغن!
شايد عمومي ترين واکنشي که به عنوان يک راه حل به ذهن شکست خورده مي رسد اين است که با يک آدم ديگر عشق ببازد.
او مي خواهد به خودش ثابت کند که مشکلي نداشته است و هنوز قدرت عشق ورزيدن ( شما بخوانيد انتقام گرفتن) را دارد.
اما تا موقعي که خاطره شکست عشقي در ذهن يک نفر پر رنگ است
اين کار در بهترين حالت يک نفر ديگر را بدبخت مي کند و در بدترين حالت کلکسيون شکست هاي عشقي تان را کامل تر مي کند.
پس لطفا مدتي که سوگوار عشق قبلي تان هستيد به دنبال جايگزين نگرديد.
- پناهگاه رواني قدغن! تعارف که نداريم. شکست عشقي مي تواند
يک نفر را به يک معتاد يا الکلي تمام عيار تبديل کند. خيلي ها اولين سيگارشان را بعد از شنيدن يک نه کشيده اند.
اما لطفا به خاطر خودتان هم که شده گريه ها و افسردگي هاي بعد از شکست
را به گيجي بعد از سيگار و مشروب ترجيح دهيد. لا اقل به خاطر انتقام از معشوقتان هم که شده خودتان را تلف نکنيد.
- رسوايي قدغن! اصلا از همان اولش که عاشق شديد لازم نيست همه هم اتاقي ها و همکار ها و هم کلاسي هايتان بفهمند.
اعتماد به نفستان زياد است که هست. برون گرا هستيد که هستيد. عوارض اين رسوايي وقتي که نه شنيديد معلوم مي شود.
وقتي که حتي اگر ديگران هم در موردتان حرف نزنند خودتان فکر کنيد که همه جا قصه عشق شما نقل مجالس است.
يک سنگ صبور درست حسابي و رازدار پيدا کنيد و خودتان را پيش او خالي کنيد.
2. از بالا به قضيه نگاه کنيد.
کمي از خودتان و زاويه ديدتان به معشوق فاصله بگيريد. برويد بالاتر و بالاتر. حالا خودتان را از بچگي تا پيري ببينيد
و ببينيد که اين شکست چه قدر توي مسير زندگيتان موثر بوده است. آدم هاي ديگر را ببينيد.
مي بينيد؟ کافي است به دو ر و بري هاي خودتان فکر کنيد تا بفهيمد دنيا پر است از فلش هاي يک طرفه.
پر است از نه هايي که ديگران شنيده اند و حتي نه هايي که خودتان گفته ايد. شما تنها نيستيد.
3. به شکست به عنوان يک فرصت خودشناسي نگاه کنيد.
خيلي ها بعد از شکست عشقي آدم مثبت تري مي شوند. حتي ممکن است اعتيادشان را بعد از شکست بگذارند کنار.
براي اين آدم ها ديگر نظر معشوق مهم نيست. آن ها به خودشان بر گشته اند
و جدا از رويدادهاي عاشقانه شروع کرده اند به اصلاح خودشان. شکست عشقي آدم را تمام عيار با خودش،
عواطفش و فکر هايش رو به رو مي کند. شکست عشقي مي تواند يک بار ديگر تمام شکست هاي عاطفي
زندگي را بياورد جلو چشم آدم. اين هم مي تواند هم افسرده کننده باشد و هم سازنده.
يعني اين که آدم مي تواند اين مشکل هاي وجودي را لا اقل با خودش حل کند و خودخواهي هميشگي اش را کنار بگذارد.
در سطحي ترين حالتش آدم مي تواند برود مهارت هاي برقرار کردن
رابطه را از اين ور و آن ور بياموزد و در عميق ترين حالتش، هدف زندگيش را عوض مي کند.
4. حرف بزنيد. دو تا راه قبلي راه حل هايي بود که مي شد به تنهايي هم انجامش داد.
اما آدميزاد بعد از شکست عشقي، از گير کردن کلمه و بغض توي گلويش دارد خفه مي شود.
وقتي که داغتان تازه است با يک متخصص حرف بزنيد.
مرسي مرسي
از همه واقعا تشكر ميكنم. دو شب پيش از گوشي خانومش بهم پي ام دادكه و احوال پرسي كرد( من نميدونستم وايبرمو بايد حذف كنم تا نتونه بهم پي ام بده) البته طوري كه انگار خانومش داره از من احوال پرسي ميكنه!!!
منم بدون اينكه بازش كنم حذفش كردم بعدم وايبرم و حذف كردم. و اصلا بهش اهميتي ندادم. البته بعدش خيلي كلافهو عصبي شدم يعني اخلاقم مثل ... شد ولي بازم خودمو كنترل كردم و فكرمو حواسم و پرت كردم.
منم يه روزايي خيلي دلتنگ ميشم و خيلي شديد احساس ميكنم باهاش بايد حرف بزنم ولي خدارو شكر اراده قوي دارم يعني يه اخلاقي دارم كه وقتي بخوام يه كاري و بكنم هيچكس جلودارم نيست و اين اخلاق اينجا به نفعمه!! من قبلا براي اينكه به خانومش بي حرمتي نشه هروقت زنگ ميزد جوابشو ميدادم ولي ديگه اونم به من ربطي نداره. و برام مهم نيست اونم خودش ميدونه و زندگي خودش حتما اينجور زندگي با منت و جنجال و دوست داره و داشته كه بعد از پنج شش سال جنگ و جدال و طلاق و جدايي دوباره برگشته!! من اونو قضاوت نمي كنم حتما صلاح حودش و اينطوري ميبينه من بايد زرنگ باشم و گليم خودم و از آب بكشم بيرون.
ديروز يكي از دوستام يه مطلب جالب در مورد ارتباط با مرد متاهل واسم فرستاد كه يه نكته توش بود كه خيلي صحيح بود( در اين روابط بايد سريع و بدون هيچ توضيح و بحثي كات كرد زيرا هر بحث و توضيحي به معناي تمايل به ادامه رابطه است)
به نظرم كاملا درسته من تو اين چند سال بيشتين اشتباهم اين بود كه همش ميخواستم با بحث و درگيري حقانيت خودم و بهش ثابت كنم و نامردي اونو به رخش بكشم و اونم مدام برام توضيح بده و اين باعث شده انقدر كش بياد و گرنه من از روز اول اين رابطه برام مثل زنگ خطر بود ولي بلد نبودم كات كنم .
به هر حال مرسي ممنون ميشم كه بازم راهنمايي بشم و در كنارم باشيد
- - - Updated - - -
به نظرتون به صلاح هست به همسرش بگم ما كات كرديم ؟؟؟؟/چون مطمئنم اون نگفته و هنوز به اين رابطه اميدواره ولي من بگم يا نه؟
شما بهتره بر طبق نظرات مشاورین که در پست بالا قرار دادم برای شما اقدام کنید.
هیچگونه تماسی نگیری هیچگونه تماس دقت کنید حالا چه دیدن باشه چه زنگ چه پیامک و وایبر و لاین و ..... هیچ تماسی برقرار نشه.
زندگی هر شخص و مشکلاتی که داره بخود شخص مربوط میشه شما نمیخواد کاسه داغتر از آش بشی و خودتو بندازی وسط معرکه ای که هیچ ربطی بهت نداره.شما خیلی زرنگی خودتو بکش بیرون و تشکیل زندگی بده
سلامنقل قول:
نوشته اصلی توسط abadanveh
راستش من اصلا نميخوام اون دوباره برگرده ، چون فايده نداره اون حتي اگر از زنش دوباره جدا بشه اون مرد كاملي كه من ميخوام نميشه. مدام حواسش پيش اونها خواهد بود و مدام ميخواد بخاطر زنش كه بزور طلاقش داده ابراز پشيموني كنه. و داستان هاي ديگه كه غير قابل اجتنابه
من الان بيشتر ميخوام اين قدرت و توي خودم تقويت كنم كه ديگه سراغي ازش نگيرم و بعد هم كامل از فكر و ذهنم بذارمش كنا
ديروز و امروز بشدت دلتنگ بودم ولي خدارو شكر اصلا تماس نگرفتم و نميگيرم تو اين چهار سالي كه من با اين آقا ارتباط داشتم فقط اون زمان كه خانومش برنگشته بود و ايشون مجرد بودن من اصلا قهر نميكردم و باهاش مدارا مي كردم ولي از روز ازدواج مجددش شايد بيشتر از صد بار من قهر كردم و اون اصرار كرده و منو قانع كرده . روزها و هفته هاي زيادي تو بي خبري گذشته ولي بازم رجوع كرده البته گاهي هم من رجوع كردم!!!
ولي هميشه من دعوا رو شروع ميكردم . چون بشدت احسا س مي كردم فريب خوردم و اعصاب و روانم بهم مي ريخت. من منكر اين نيستم كه وقتي با من بود بطور كامل سعي ميكرد حمايت كنه و نذاره احساس تنهايي داشته باشم مخصوصا اينكه روزي حداقل پنج يا شش بار از صبح تا آخر شب تماس ميگرفت اس ام اس ميداد و حتي گاهي به همراه خانومش زنگ ميزد و خانومش كامل در جريان بود ولي ظاهرا مخالفت نمي كرد و حتي خيلي قاطع به من گفت من ميدونم تو رو خيلي دوست داره و رفتار ها و حالتهايي كه براي تو داره اصلا با من اينطور نيست . من با ازدواج شما موافقم فقط بعد از ازدواج نميخوام با تو روبرو بشم هرجا ميرين برين فقط خانواده من نفهمه شوهرم رفته ازدواج كرده . !!!
ميگفت ما هردو از ازدواج مجدد پشيمون هستيم و اگر ترس از آبرو ريزي نبود حتما دوباره جدا ميشديم خانومش براي من تعريف مي كرد كه زندگي گذشته اشون خيلي خيلي پرتنش و درگيري بوده و بعد از اينكه سه بار رسما اقدام به طلاق ميكنن جدا ميشن و متاسفانه پادرمياني اطرافيان و اينكه به دروغ ميگفتن كه شوهرت خيلي پشيمونه و .... تا اين خانوم دوباره اراضي به ازدواج ميشه. !
به هرحال به دليل اينكه وقتي ارتباط داريم مدام حضور داره فراموش كردنش قطعا برام سخته ولي بايد بتونم و ميتونم . با اينكه الان بشدت احساس تنهايي ميكنم ولي ميدونم وارد شدن توي هر رابطه اي فعلا به صلاحم نيست و خودم و با اين تالار و كار و دوستام سرگرم ميكنم
حالم خيلي بده
داغونم دلم ميخواد برم يه جايي فرياد بزنم و فقط گريه كنم
هر تصمیم بزرگی تبعات خاص خودشو داره بلاخره باید تکلیف خودت را با این وضعیت مبهمی که درش قرار گرفتی مشخص کنی دندانی خراب که باید کشیده بشه سخته خیلی سخت ولی در توانت هستش :72:
براي آرامشم دعا كنيد
درست میشه عزیزم،یه مدت زمان میبره،برای همه همینطوره.
به این فکر کن که تصمیم درست رو گرفتی بازیچه نشدی،به خودت افتخار کن.
این غم و اندوه هم طبیعیه.به هر حال احساس غم هم جزیی از زندگیه،مگه نه؟
خوبیش اینه زمان حلش میکنه.یه زمانی میاد که یه جوری همه چیز فراموشت میشه که خودت هم تعجب میکنی.
تو اون روز به یه دختر قوی تر و پخته تر تبدیل شدی.
برات آرزوی آرامش دارم:72: