ای بابا شما اصل مطلب و رها کردید به فرعیات حرف من گیر دادید!
من گفتم کلا تو زندگیتون بخدا بیشتر اعتماد داشته باشید و کارهاتون و به خدا واگذار کنید مطمعنا از نتیجه اش پشیمان نخواهید شد .
گفتم خدا اگه بخواد کاری انجام بشه، هیچکس نمیتونه جلوشو بگیره!
اگه کاری هم بخواست خودتون انجام نمیشه بدونید داره به خواست خدا انجام میشه، خدا خودش صلاح بنده اش و میدونه در چی هست.
اون هم یک مثال بود در راستای مشکلتون، مثلا گفتم اگه خدا بخواد دختر خانم از احساس شما آگاه بشه لزومی نداره شما مستقیم بهشون بگید که چندین سال منتظر باشند .
یا اگه این دختر خانم واقعا قسمت شما باشند .و قسمتتون این باشه که با یشون ازدواج کنید.
خدا خودش راهش و پیدا میکنه،
مثله اتفاقی مواجه شدن با تاپیکتون
یا از طریق دختر خاله اتون شاید متوجه بشوند اما بر اساس یسری ملاحظات نخواهند شما خبر دار بشید.
یا اینکه اصلا ایشون تا زمانی که شما شرایط ازدواجتون مهیا شود مورد مناسبی و پیدا نکنند که بخواخند بعنوان شریک زندگی انتخابشون کنند.
کلا اینها فرعیات بود من در حد یک بنده خواستم راه هایی و بگم که ایشون بطور مستقیم تا آن زمان ازدواج نکرده باشند.ورگرنه خالق ما که هزار تا راه میتونه داشته باشه که شما به خواستتون اگه به صلاحتون هست برسید.
من فقط میخواستم بگم که نتیجه و به عهده خالقمون بذارین و مطمعنا پشیمون نمیشید همین.