تو یه دختر باهوشی. حس ششم قوی ای داری. منم برام پیش اومده که رفتارای یه آدم رو پیش بینی کنم. خواهری دارم که حتی میتونه کامل بهت بگه که طرف مقابل هفته ی بعد ایننقل قول:
تا الان فکر میکردم ادم هرکسیو دوس داشته باشه حس میکنه زنگ زنشو ناراحتیشو ... درسته اینطوریه ولی الان به این نتیجه رسیدم این حس کردنا و فهمیدنا برحسب شناخته هرچقد طرفو بیشتر بشناسی بیشتر میتونی صدای زنگشو زمان زنگشو و... رو تشخیص بدی نظر شما چیه؟؟؟؟؟؟؟
موقع میخواد چیکار کنه. لازم نیست باهاش حرف بزنه که بفهمه چی تو ذهن طرف مقابلشه از حرکات بدن طرف خیلی خوب حدس میزنه که الان میخواد چی بگه.
همه ی ما دخترا یه همچین حسایی رو داریم اما متاسفانه بابت اعتماد به نفس پایینمون هدرش میدیم یا با استفاده نادرست فقط خودمون رو عذاب میدیم. اما تو کمی باهوش تر به نظر
میای.
به خاطر تمرکز بالات و استفاده از هوشت میتونستی همچین حدسایی بزنی. باید به هوش و قدرت تمرکزت آفرین گفت.
من منظورم تو پست قبلیم این نبود که تو دوستش نداشتی. من منظورم این بود که همه ی آدما بابت نیازاشون ارتباط برقرار میکنن.
واقعیت اینه که اونچه که تو اطراف ما میگذره و واقعیته میتونه با اونچه که ما از واقعیت برداشت میکنیم متفاوت باشه. نیازای اون با تو فرق داشت. عمر کمش باعث شد خوب نشناسیش.
اونچه که تو از اون پسربرداشت میکنی با اونچه که اون پسر تو واقعیت بوده خیلی فرق میکنه. اونچه که تو برداشت کردی در واقع ذهن زیبا و پاک تو بود. من منکر این نیستم که اون یه سری
خوبی هایی هم داشته اما قطعا مخالف طرز نگاه تو به اون هستم. تو اون پسر رو در حد خدا بردی بالا. متاسفانه اینکه تو عیب هاشو ندیدی بزرگترین آسیب رو به تو زد. لطفا کمی بهش فکر
کن.
دلایلی که برای دوست داشتن اون پسر داشتی رو الان هم داری؟ یعنی اگه یه همچین پسری رو ببینی بازم امکان عاشق شدنت وجود داره یا نه الان نگاهت عوض شده؟
راستی تو تایپیک قبلیت در مورد اینکه نمیتونی حرفاتو تو دلت نگه داری یا اینکه میری پیش این و اون میگی اگه از کسی دلخور بشی گفته بودی. گفتی رفتی پیش مشاور بهت چی گفت؟
لطفا توضیح بده. چه جوری تو رو توجیه کرد و نگاهش در کل به تو چی بود؟ چقدر از تمریناش رو کاملا انجام دادی؟ البته اگه دوست نداشتی نگو آخه یکم برام عجیبه شاید بهتر باشه بری
پیش کس دیگه. احساس میکنم ترسیدی.
بهتره بدونی همه ی ما یه سری نیاز داریم و این نیازهای ما از ابتدایی تا پیشرفته و پیچیده طبقه بندی میشن. تو باید نیازهاتو مرحله به مرحله و تو زمان مناسب پاسخ بدی تا بتونی از سطح
های پایین به بالا برسی.
مثلا اگه تو واقعا خودت گرسنه باشی نمیتونی غذاتو به کسی بدی ولی اگه سیر باشی و امنیت غذایی هم داشته باشی یعنی از تامینش برای گرسنه گی بعدیت مطمئن باشی مطمئنا
میشی یه آدم بخشنده و با اخلاق.
بقیه خصلت های خوب مثل اعتماد به نفس و عزت نفس و ... هم همین جوری ان. تا زمانی که نتونی یه سری نیازهای فکری تو سیراب کنی همچنان تو این شرایط خواهی موند. اما به محض
گذر از این شرایط با سطح هوشی بالایی که داری مطمئنا دختر عاقلی میشی.
سعی کن به گذشته خوب فکر کنی و واقعیت دوستت رو به خاطر بیاری. فقط خوبی هاشو نه واقعیت ها رو. نترس و خوب فکر کن حتی اگه ناراحت میشی.
- - - Updated - - -
تو یه دختر باهوشی. حس ششم قوی ای داری. منم برام پیش اومده که رفتارای یه آدم رو پیش بینی کنم. خواهری دارم که حتی میتونه کامل بهت بگه که طرف مقابل هفته ی بعد ایننقل قول:
تا الان فکر میکردم ادم هرکسیو دوس داشته باشه حس میکنه زنگ زنشو ناراحتیشو ... درسته اینطوریه ولی الان به این نتیجه رسیدم این حس کردنا و فهمیدنا برحسب شناخته هرچقد طرفو بیشتر بشناسی بیشتر میتونی صدای زنگشو زمان زنگشو و... رو تشخیص بدی نظر شما چیه؟؟؟؟؟؟؟
موقع میخواد چیکار کنه. لازم نیست باهاش حرف بزنه که بفهمه چی تو ذهن طرف مقابلشه از حرکات بدن طرف خیلی خوب حدس میزنه که الان میخواد چی بگه.
همه ی ما دخترا یه همچین حسایی رو داریم اما متاسفانه بابت اعتماد به نفس پایینمون هدرش میدیم یا با استفاده نادرست فقط خودمون رو عذاب میدیم. اما تو کمی باهوش تر به نظر
میای.
به خاطر تمرکز بالات و استفاده از هوشت میتونستی همچین حدسایی بزنی. باید به هوش و قدرت تمرکزت آفرین گفت.
من منظورم تو پست قبلیم این نبود که تو دوستش نداشتی. من منظورم این بود که همه ی آدما بابت نیازاشون ارتباط برقرار میکنن.
واقعیت اینه که اونچه که تو اطراف ما میگذره و واقعیته میتونه با اونچه که ما از واقعیت برداشت میکنیم متفاوت باشه. نیازای اون با تو فرق داشت. عمر کمش باعث شد خوب نشناسیش.
اونچه که تو از اون پسربرداشت میکنی با اونچه که اون پسر تو واقعیت بوده خیلی فرق میکنه. اونچه که تو برداشت کردی در واقع ذهن زیبا و پاک تو بود. من منکر این نیستم که اون یه سری
خوبی هایی هم داشته اما قطعا مخالف طرز نگاه تو به اون هستم. تو اون پسر رو در حد خدا بردی بالا. متاسفانه اینکه تو عیب هاشو ندیدی بزرگترین آسیب رو به تو زد. لطفا کمی بهش فکر
کن.
دلایلی که برای دوست داشتن اون پسر داشتی رو الان هم داری؟ یعنی اگه یه همچین پسری رو ببینی بازم امکان عاشق شدنت وجود داره یا نه الان نگاهت عوض شده؟
راستی تو تایپیک قبلیت در مورد اینکه نمیتونی حرفاتو تو دلت نگه داری یا اینکه میری پیش این و اون میگی اگه از کسی دلخور بشی گفته بودی. گفتی رفتی پیش مشاور بهت چی گفت؟
لطفا توضیح بده. چه جوری تو رو توجیه کرد و نگاهش در کل به تو چی بود؟ چقدر از تمریناش رو کاملا انجام دادی؟ البته اگه دوست نداشتی نگو آخه یکم برام عجیبه شاید بهتر باشه بری
پیش کس دیگه. احساس میکنم ترسیدی.
بهتره بدونی همه ی ما یه سری نیاز داریم و این نیازهای ما از ابتدایی تا پیشرفته و پیچیده طبقه بندی میشن. تو باید نیازهاتو مرحله به مرحله و تو زمان مناسب پاسخ بدی تا بتونی از سطح
های پایین به بالا برسی.
مثلا اگه تو واقعا خودت گرسنه باشی نمیتونی غذاتو به کسی بدی ولی اگه سیر باشی و امنیت غذایی هم داشته باشی یعنی از تامینش برای گرسنه گی بعدیت مطمئن باشی مطمئنا
میشی یه آدم بخشنده و با اخلاق.
بقیه خصلت های خوب مثل اعتماد به نفس و عزت نفس و ... هم همین جوری ان. تا زمانی که نتونی یه سری نیازهای فکری تو سیراب کنی همچنان تو این شرایط خواهی موند. اما به محض
گذر از این شرایط با سطح هوشی بالایی که داری مطمئنا دختر عاقلی میشی.
سعی کن به گذشته خوب فکر کنی و واقعیت دوستت رو به خاطر بیاری. فقط خوبی هاشو نه واقعیت ها رو. نترس و خوب فکر کن حتی اگه ناراحت میشی.