اختلاف با خانواده در معیارهای انتخاب

بازم سلام

به نظر من دلیل خانوداتون برای انصراف کافی نیست.
شاید بشه به این مورد به عنوان یه نشونه توجه خاص نشون داد ولی دلیلی نداره بخاطر حرف های پدر ایشون شما موردی رو که پس از سالها مناسب دیدین رو به تین سرعت کنار بگذارین.
با توجه به اینکه خودتون هم تمایل به وصلت با هر خانواده ای ندارین و با توجه به اینکه نحوه آشنایی سنتی هست و احساساتتون هنوز چندان درگیر نشدهف با توجه به اینکه در آینده نه با خانواده خودتون و نه همسر ارتباط تنگاتنگی نخواهید داشت، پس بهتره ادامه بدین تا زمانی که یا موردی ببینید و انصراف بدین و یا اینقدر مطمئن بشید که عقد کنید.

خوشبخت باشید:72:



به کیت کت عزیز: تالار از شهریور 86 افتتاح شده.:72:

سلام به شما
اگر خانوادتون مخالف هستن و با یکی دوبار صحبت موافق نشدن خواهش میکنم از این دختر دست بکشید ... عاقبت نداره هر چقدرم جلو بری به هیچ جا نمیرسی جز اینکه احساستون هم درگیر ماجرا میشه ... من خودم خانوادم مخالف بودن خانواده خواستگار هم همینطور داستان رو 8ماه کش دادیم اما نشد ... بیخیال بشید
به خدا به خاطر خودتون میگم
بزارید یه دختر بیاد تو زندگیتون که خانوادت با جون و دل قبولش کنن نه با زور و اجبار

سلام مجدد

به نظرم میرسه من نتونم با خانواده به توافق برسم. حالا دو راه دارم یا اینکه قید ازدواج را بزنم یا اینکه خودم یکی را انتخاب کنم. نظر شما چیه؟

لطفا عملی و واقعی نظر بدهید. اگه بتونید راههایی که در هر کدوم از وارد بالا پیش روم هست را توضیح بدهید ممنون میشم.

یعنی کلا قید ازدواج رو بزنید؟؟؟؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط صبا_2009

یعنی کلا قید ازدواج رو بزنید؟؟؟؟

---

بله... به نظر راه دیگه ای ندارم

سلام
شما 33 سالتونه و برادرتون باید نظر بدن که یک فرد مناسب شما هست یا نیست؟؟؟؟
نظر بقیه افراد خانوادتون در باره این خانم چی هست مثلا نظر پدرتون؟
کلا خانوادتون به جز موارد مربوط به ازدواج در چه موارد دیگه ای هم نظرشون خیلی برای شما مهم هست یا بوده ....طوری که به خاطر نظر اونها قید موقعیت یا شرایطی رو که میخواستید زدید؟
شما معیارهاتون برای ازدواج چه چیزهایی هست و
اون خانم مد نظرتون چه مواردی از این معیارها رو دارن و چه مواردی رو ندارند؟

چند تا پیشنهاد دارم براتون :
1- خیلی هم پسر حرف گوش کنی نباشید -( درسته دختر وپسر ها باید از خانواده هاشون مشاوره بگیرند اما دربست هم نباید مطیع باشند یک مقداری جسارت و کاریزما و استقلال داشتن صفات بدی نیست برای یک مرد که تصمیم داره ازدواج کنه )

2-اگر دلیل منطقی و محکمی برای مخالفت برادرو مادرتون نمیبینید - سعی کنید از یک نفر سوم که مورد اعتماد مخالفین (مادر وبرادر ) هست یا یک مشاور ازدواج که بی طرف و معقولانه نظر میدهد در جهت راضی کردم مخالفین کمک بگیرید.

تجربه ثابت کرده درمورد ازدواجتون هیچ وقت نمیتونید همه همه رو به طور کامل درمورد ازدواج راضی نگه دارید ( ممکنه در اون صورت خودتون یا حقیقت رو نادیده گرفته باشید ) مخالف همیشه وجود داره مهمه بالا بودن تعداد رای موافقین هست.(حداکثر آرا ! :311:)


بعضی وقتا اگر باهوش باشید میتونید بفهمید که دیگران دلایل دیگری جز انچه بیان میکنند برای مخالفت دارند ( مثلا مادرتون یا برادرتون دلشون میخواد دیده بشن ! فقط همین ! یا نتوانستند رابطه خوبی با دختر خانم یا خانواده اش برقرار کنند حس میکنند شما در این زمینه به اندازه کافی به اونها احترام نگذاشتی.
این قسمت به هنر دختر خانم وخانواده اش هم بستگی داره که بتونند نظر ومحبت خانواده شما رو جلب کنند (البته اگر به اندازه شما راغب باشند به این ازدواج )

پیشنهادم اینه که رابطه تون رو با مادر وبرادرتون بهترو صمیمی تر کنید و دلیل اصلی رو بفهمید - گاهی دلیل اصلی اون چیزی نیست که بیان میشه
مثلا ( گفتم مثلا ) برادرتون ارزو توقعش این بوده که شما با دختر همکارش ازدواج کنی یا از اون بخوای که موردی رو بهت معرفی کنه
یا مادرتون فکرمیکنه شما این قدر این دختر رو دوست دارید که اگر با اون ازدواج کنید مادر رو فراموش میکنید .

امیدوارم نکات مثبت وجدیدی ذکرکرده باشم.

- - - Updated - - -


چند تا پیشنهاد دارم براتون :
1- خیلی هم پسر حرف گوش کنی نباشید -( درسته دختر وپسر ها باید از خانواده هاشون مشاوره بگیرند اما دربست هم نباید مطیع باشند یک مقداری جسارت و کاریزما و استقلال داشتن صفات بدی نیست برای یک مرد که تصمیم داره ازدواج کنه )

2-اگر دلیل منطقی و محکمی برای مخالفت برادرو مادرتون نمیبینید - سعی کنید از یک نفر سوم که مورد اعتماد مخالفین (مادر وبرادر ) هست یا یک مشاور ازدواج که بی طرف و معقولانه نظر میدهد در جهت راضی کردم مخالفین کمک بگیرید.

تجربه ثابت کرده درمورد ازدواجتون هیچ وقت نمیتونید همه همه رو به طور کامل درمورد ازدواج راضی نگه دارید ( ممکنه در اون صورت خودتون یا حقیقت رو نادیده گرفته باشید ) مخالف همیشه وجود داره مهمه بالا بودن تعداد رای موافقین هست.(حداکثر آرا ! :311:)


بعضی وقتا اگر باهوش باشید میتونید بفهمید که دیگران دلایل دیگری جز انچه بیان میکنند برای مخالفت دارند ( مثلا مادرتون یا برادرتون دلشون میخواد دیده بشن ! فقط همین ! یا نتوانستند رابطه خوبی با دختر خانم یا خانواده اش برقرار کنند حس میکنند شما در این زمینه به اندازه کافی به اونها احترام نگذاشتی.
این قسمت به هنر دختر خانم وخانواده اش هم بستگی داره که بتونند نظر ومحبت خانواده شما رو جلب کنند (البته اگر به اندازه شما راغب باشند به این ازدواج )

پیشنهادم اینه که رابطه تون رو با مادر وبرادرتون بهترو صمیمی تر کنید و دلیل اصلی رو بفهمید - گاهی دلیل اصلی اون چیزی نیست که بیان میشه
مثلا ( گفتم مثلا ) برادرتون ارزو توقعش این بوده که شما با دختر همکارش ازدواج کنی یا از اون بخوای که موردی رو بهت معرفی کنه
یا مادرتون فکرمیکنه شما این قدر این دختر رو دوست دارید که اگر با اون ازدواج کنید مادر رو فراموش میکنید .

امیدوارم نکات مثبت وجدیدی ذکرکرده باشم.

سلام
امیدوارم با حرفام بتونم کمکی بهتون بکنم

من توی زندگیم کم ازدواج دیدم که همه موافق باشن وهمه چیز گل و بلبل پیش بره بنابراین مخالفت همیشه بوده و هست من خودم یه برادر و یه خواهر به جز خودم تو خونوادم ازدواج کردن و واسه هر سه ازدواجم مخالفت زیاد بود و جالب اینه که تمام چیزهایی که علت مخالفت بودن هم کاملا درست بودن یعنی هیچکدوم بر اساس احساس یاسوتفاهم یا تفکر متفاوت پدر مادرامون نبود حتی اگه اونموقع فکر میکردیم که اشتباه میکنن بعدا بهمون اثبات شد که اونا درست میگفتن

اما مثله اینه که تصمیم اخر باید به عهده شما باشه و خانواده فقط بایدنقش راهنمارو داشته باشن
شاید چیزی از نظر خانوادتون خیلی بد و غیر قابل حل باشه اما از نظرشما نه

یه مسئله ای رو دوستانه هم بهتون بگم وسواس زیاد داشتن تو ازدواج اصلا درست نیس تمام حرفهایی روکه میشنوید بسنجید اما ببینید واقعا درسته یا نه بعدشم تا چه حد مهمه واستون و
من بهتون قول میدم اگر خودتون تصمیم نهایی رو واسه ادامه دادن یه اشنایی یا خاتمه دادن اون نگیرید مطمئن باشید در نهایت به اجبارباکسی ازدواج خواهید کرد که موافق میل خونوادتون هست اما خودتون نه و به شرایطی به مراتب پایین تر از اون چیزی که میخواید راضی میشید و تا اخر عمرباید حسرت گزینه های قبلی رو بخورید

یه مرد نباید استقلالشو بعد ازدواج به دست بیاره بلکه باید از همون مراحل قبل ازدواج اینکارو بکنه در عین احترامی که واسه پدر مادرش قائله

یه چیز دیگم که بهم اثبات شده تو زندگیم اینه که الزاما همه ی افراد خونواده فقط صلاح و مصلحت کسی که میخواد ازدواج کنه رو در نظر نمیگیرن

مثلا در مورد شخص خودم بهم اثبات شد مخالفت برادرم فقط بخاطر این بودکه من اولا از همون اول نظراونو نخواسته بودم وبه تعبیر خودش به عنوان تنها برادر به نظرش اهمیت نداده بودم دوم اینکه قلبا برادرم دلش نمیخواست من با کسی ازدواج کنم که از لحاظ مدرک و درامد خیلی ازش سر باشه اگرچه قلبا هم خوشبختیه منو میخواست امابعدا بارها تو حرفاش این مسئله رومتوجه شدم

یایکی ازدلایل مخالفت شدید خونواده همسرم این بوده که میگفتن
این دختر(یعنی بنده) ازخواهرهای همسرم از هر لحاظ سرتره ممکنه بعدا براشون کلاس بذاره!!!!!!!!

یا مثلا به همسرم گفته بودن بقیه برادرات که نمیتونن مثل تو ازدواج کنن چون برادرهای همسرم نه تحصیلات دارن نه شغل درست حسابی پس تو باید جوری ازدواج کنی که زن تو خیلی با بقیه فرق نداشته باشه یعنی یه متخصص مثل یه دیپلم ازدواج کنه!!!!!!

اینا یکی از هزاران دلیل غیر منطقیه خونواده ها واسه ازدواج ما بود که تو هیچکدومش خوشبختیه واقعیه ما لحاظ نشده بود
به نظرتون کار درست در برابر اینچنین مخالفت هایی چیه؟

همسر من تا 35 سالگی صبرکرد به امید اینکه روی یک گزینه هم خودش هم خونوادش به توافق برسن اما این اتفاق هیچوقت نیفتاد ودر نهایت مجبور شد بدون توافق اونها ازدواج کنه
این یک واقعیته که خیلی سخته توافق همه روی یک مسئله وجود داشته باشه ویادتون باشه که این شما هستید که قراره یک عمر باکسی زندگی کنید پس نظر ومیل خودتون در هر شرایطی واستون ارجح باشه اما بازم میگم به هشدارها هم بی توجه نباشید

به عبارتی تمام حرف هارو بشنوید همه رو بسنجید ببینیدایا واقعا صحبت هایی که میشه واقعیت داره یا نه و اینکه احیانا میتونید با مشکلات مطرح شده در صورت وجوداحتمالی کنار بیاید؟؟؟ تمام انرژیتونو روی شناخت طرف مقابل بذارید و در نهایت خودتون تصمیم بگیرید
موفق باشید