نوشته اصلی توسط
واحد
پگاه جان سلام به همدردی خوش امدید . عزیزم طبق گفته شما شما سراسر خوبی و مهربونی بودی و ایشون از این همه خوبی هار شده . شما خودت به گفته خودت اعتقاد داری ؟ اگه اینطوره باید بگم که امیدی به اصلاح این زندگی نیست . ولی اگر اینطور نیست و قبول داری که شما هم کاستیهایی داشته ای که باعث شده زندگیتون به اینجا برسه پس میتونی امیدوار باشی که با جبران کاستی ها و کسب مهارتهای زندگی میتونی زندگیت رو بسازی . شما با همسرتون از قبل دوست بودید پس شناخت نسبی از خودشون و خانواده شون داشتید و با اینحال قبول کردید که با ایشون ازدواج کنید پس دیگه اصلا درست نیست که کمبودهای ایشون رو هی به سرشون بکوبید و بگید که دوران نامزدی خیلی بدی داشتید . حرفی که اینجا زدید تنها یک جمله نیست . نمیدونم همسرتون به خاطر این جمله شما چقدر زجر کشیده و تحقیر شده . شاید خود شما هم ندونید . نامزدی خوب داشتن از نظر شما خوب خرج کردن داماد و داشتن هدایای زیاده ؟ اگر همسر شما از لحاظ مالی مورد دلخواه شما نبود چرا باهاش ازدواج کردید ؟ این فقط یک نمونه از عدم مهارت شما در زندگی مشترکه . کار خیلی عجولانه دیگری که کردید به اجرا گذاشتن مهریه تون بوده . قبول دارید ؟ اگه خواستید بازم براتون مینویسم .