کمک کنید تا شرایط خودم و خواستگارم رو درست پیش ببرم

سلام دوست عزیز

اولا به نظر من که البته کارشناسی نیست اصلا شما با پدر ایشون نرید صحبت کنید... شان خانوادتونو حفظ کنید... رابطه دوستی نیست که ... شاید با هم ازدواج کردین خب برای پدر مادرتون ارزش قائل باشید و تاکید کنید همه تصمیماتون با نظر خانوادست....
مسئله دیگه اینکه من هر چی پستتونو خوندم غیر از گریه ها و بروز احساسات این آقا چیزی شما اشاره نکردین...من نمیخوام منفی حرف بزنم... اما به نظر خودتون چرا یه ادم 25 ساله باید انقدر گریه کنه و جای اینکه دنبال حل مسئله به صورت منطقی باشه مدام با خرید کردن و گریه و بروز احساسات و بیرون رفتن دارن خودشونو ابراز میکنن؟ من توصیم اینه که حتما حتما از دید منطقی تر به ایشون نگاه کنید....پدر ایشون چرا میگن دارین احساستی رفتار میکنین؟ فکر نمیکنید شاید ایشون که فرزندشونو کاملا میشناسن شاید درست فکر میکنن؟ نمیشه خرده گرفت که شاید ایشون اشتباه میکنن نمیان خواستگاری ... خب تو فرهنگشون شاید این آشنایی و رفت و آمد مشکلی نباشه بدون رسمی شدن...... این که عکس شما رو دیده از خانواده شما از ایشون پرسیده؟ اینکه اصلا کی هستین یا چخ تشابهاتی دارین؟ یا فقط صرفا از ظاهر تعریف کردن؟ شاید پدرشون فکر میکنن که پسرشون شاید الان عاشقه و فردا فارق... به هر حال شما سعی کنید احساساتی نباشد... همونطور که خوتون گفتین یه بار اذیت شدین قبلاً.... مراقب خودتون باشید..... :72:

نميدونم زلال جان كه نگرانى پدرشون از كجاست؟ اين همه آدمى كه به قول شما بعد از خواستگارى به نتيجه نمى رسن! اين همه آدمى كه حتى با وجود بچه تو زندگيشون به بن بست عاطفى مى رسن و طلاق مى گيرن! آدمها كه نبايد زندگيشونو وابسته كنند به همسرشون. همسر فقط يه تكيه گاهه، كاش يكى اين حرفها رو يه جورى به گوش پدرش مى رسوند
آيدا جان در مورد اين كه پسرشون بچه ست و از رو احساسات تصميم مى گيره تا اينجايى كه من شناختمش اينطور نيست. مسيوليت يك شركت خيلى خيلى مهم الان باهاشه و كلى كارمند و حقوق بگير زير دستشه، عضو افتخارى يه آكادمى بين المللى تو فرانسه هست كه فقط پنج هزار يورو در ماه از اون آكادمى درآمد داره، مسيول يك بخش دولتى تو همين ايرانه، همه اينها با اين سن كم! من نميدونم پدرش وقتى از توقع حرف مى زنه دقيقا منظورش چيه؟ خانواده من نه اهل مهريه هستند نه اهل اين رسم و رسومات الكى و خانمان برانداز، به خودش گفتم من اگه باهات ازدواج هم بكنم مهريه من نهايتا چهارده تا سكه ست، ما تو كل خانواده مون نداشتيم اصلا از اين رسم و رسومات كه توقع داشته باشيم از كسى، به خدا اگه اين آقا شرايطشو هم نداشت پدر من آدمى بود كه دستشو مى گرفت كمكش مى كرد، پدر و مادر من و پدر و مادر خودش هر دو مثل ما تو دانشگاه آشنا شدند، ما هم رشته و هم دانشگاهى هستيم، خدا به خير كنه، الانم كه از رو تنبلى و به خاطر كار زيادم بخشى از مسيوليت پايان ناممو انداختم رو دوشش، خوب بهانه اى دستش دادم واسه اين رفت و آمدها و احساسات خرج كردن ها، صادق بخوام باشم هم واقعا خودم بدجورى گرفتار اين همه روراستى و مظلوميت و محبتش شدم، يه جورى بهم ابراز علاقه مى كنه كه تو فيلمها هم نديدم، به خودم ميگم يعنى اينقدر قراره من خوشبخت باشم؟ بعد هى ميخوام خودمو گول نزنم كه هنوز هيچى معلوم نيست، درگير نكنم خودمو
اين كه ديشب گريه كرد بعد از شنيدن حرفهاى من بخش بيشتريش به خاطر اين بود كه تو چرا اينقدر اذيت شدى قبلا، من طاقت ندارم بشنوم كسى با تو اينجورى رفتار كرده و ... نميدونم شايد زيادى احساساتيش كردم.
الان تنها كسى كه يه كم منو اميدوار كرده مامانشه كه گفته من ميخوام زودتر نگين رو ببينم و باهاش حرف بزنم، كه احتمالا ميفته واسه همون شب تولد من كه قراره چهارتايى با مامان خودم بريم بيرون

- - - Updated - - -

و البته يادم رفت اين مساله رو عنوان كنم، دقيقا رفت و امد و دوستى تو خانوادشون يه مساله طبيعيه، كه برادر خودش هم با يك خانمى چهار سال دوست بوده و حتى با هم مسافرت مى رفتند تو ايام دوستى و نهايتا ازدواج كردند، اما شرايط خانواده من با خانواده اون دختر متفاوته و ما سنتى هستيم و به هيچ وجه مادر پدر من نمى پسندند اينجور رفت و آمدهارو
و اينم كه اين خانواده تقريبا هرچى داره از همين ديسيپلين پدرشون داره، و كسى رو حرف پدرش حرف نمى زنه، پدرش فقط از ظاهر تعريف كرده و تا جايى كه من ميدونم هيچى از من و خانواده م نپرسيده، فقط خود پسرشون براشون تعريف كرده، كه پدرش هم چندتا جمله از قيافه من تعريف كرده و رفته تو اتاقش :/

خانم ساشا همونجور که حدس میزدم بدجور شما رو درگیر کردن و کاملا با احساسات و بدون هیچ منطقی دارین پیش میرین!:81:

برای خودتون ارزش قائل باشین بهتره عقب بکشین برای یه مدت و هیچ تماسی نداشته باشین تا یه خورده این احساسات فروکش کنه و بتونین درست تصمیم بگیرین

اتشی که زود شعله ور میشه خیلی زود هم فروکش میشه!!!!!

ودر این میان به اقا پسر بگین که باید پدرشون راضی کنن و رسمی اقدام کنن چون خانواده شما به هیچ عنوان اعتقادی به این نوع اشناییها ندارن وبراشون قابل پذیرش نیست!
پس برای خانواده خودتون هم ارزش قائل بشین واز همین ابتدای کار اونها رو در حاشه قرار ندین! و بدون نظر و رضایت اونها فعلا هیچ تصمیمی نگیرین و به این رفت و امدها ادامه ندین!

خانم ساشا باید خیلی محکم وقاطع باهاشون صحبت کنید شما بدجور غرق موقعیت واحساسات این اقا شدین!
وبه احتمال زیاد به خاطر از دست ندادن این موقعیت به ظاهر عالی خیلی منفعلانه وضعیف و احساسی دارین عمل میکنید!

نترسین اگه این اقا شما رو واقعا بخواد با این عکس العمل شما و عقب کشیدنتون عزمش رو جزم میکنه تا بتونه خانواده اش رو راضی کنه تا از دستتون نده!
پس دیگه با هیچ بهانه امروز و فردا و سال دیگه یا اینکه حالا با هم باشیم تا ببینیم چی میشه اصلا ادامه ندین!!!!!!!!!!!

اگه این رابطه به هر دلیل به هم بخوره اولین کسی که بدجور ضربه خواهد خورد خود شما هستین پس باز هم میگم فعلا دور احساسات و لاو ترکوندن بده بستون گشت گذار رو کاملا خط قرمز بکشین تا رسمی و از راه درستش اقدام کنن!!!!!!

خب چه بهتر که مادرشو ببینید.اما من از تجربیات دیگران،احساسات شدیدی مث این آقا رو زیاد دیدم که متاسفانه به سرانجام هم نرسیده،چون همون دختر هم تحت تاثیر ابراز احساسات پسر قرار گرفته بود.میدونی من نمیگم داره بهت دروغ میگه اما احتمالا اینقدر الان احساساتی شده که از فرداها خبر نداره و ممکنه خیلی قول ها و حرفا و ... بزنه که فکر کنی از همه لحاظ عالیه.راستی یه تحقیقی بکن ببین اینهمه موقعیت شغلی که گفته چقد صحت داره با این سن کم جالبه برام که اگر واقعا اینطور باشه خیلی خوبه.اما دوست خوبم چیزایی که تو اینجا مینویسی موندگاره و قابلیت دسترسی همونطور که میدونی واسه همه هست،اگر احیانا میخوای شناخته نشی خیلی جزئی نشو.:72:

مرسى آبى بيكران عزيز، بله دقيقا بايد رابطه رو كم ويا حتى قطع كنم يه مدت، اگر واقعا همينجورى كه ميگه انتخابش من باشم راضى كردن پدرش هم ميشه به عهده خودش، الان بخوام شل بگيرم چيزى رو از دست نداده و اقدامى نخواهد كرد، بهش شرايط خانواده مو مو به مو تعريف كردم و اين كه دوستى تو فرهنگ ما تعريف نشده ست، ديگه اگه احترامى واسه من و خانواده م قايل باشه بايد خودش فكرى به حال اين وضع بكنه!
زلال جان براى خودمم شرايط ماليشون خيلى عجيب بود كه اومدم پست زدم، شركت خودش رفتم و كارمنداشو و اسم و رسم و برو و بياشو ديدم، البته بخش بيشترش پدرشون كمكشون كرده، اما الان تو كار بيزينس خيلى اسم و رسم دارن، تا همين الانم اگه لو نداده باشم خيلى ها تو محيط اين كار باشن مى فهمن دارم در مورد كدوم خانواده حرف مى زنم :/

سلام
این جسارت منو ببخش که مرتبط با تایپیک و در راستای راهنمایی به تو نیست..اما می خواستم بگم عزیز شما خیلی خوش شانس هستیااا!
با این تفاسیری که شما فرمودی، نشون می ده موقعیت خوبی نصیب شما شده..(داستان زندگی شما شبیه رمان هاست..) :43:

امیدوارم به خیر و خوشبختی شما منتهی بشه!:72:

خوبه پس.انشاءالله که با تصمیم درستی که گرفتی، و تحقیق و بررسی بیشتر به هرآنچه برات خیره هدایت بشی.موفق باشی:72:

سلام عزیزم..

تا حالا به این نتیجه رسیدی این اقا چشم پاکه یا نه؟؟اصلا واست مهم هست؟؟وقتی با یک نگاه اینجوری عاشق شده امکان داره فردا هم عاشق یکی از تو خوشگل تر بشه(زیبایی یه چیز نسبیه و احتمالا اگه این موضوعو باهاش در میون گذاشتی گفته از تو بهتر نیست و..ولی هم چین چیزی امکان نداره که از سلیقه اون اقا شما بهترین ادم روی زمین باشین..

راستش من ک بار همین اتفاق برام افتاد بعد از مدتی فعمیدم طرف کلا فقط تو خط اینه که ببینه کدوم دختر خوشگله کدوم نیست..خیلی نظرم نسبت بهش عوض شد..ولی بر عکسشک اتفاق افتاده که بدون شناخت بهم علاقه مند شده بوده و واقعا چشم پاک بود..

فقط می خوام بگم تو روخدا خودتو درگیر نکن هم خودت ضربه می خوری هم اون..و مشاوره هم حتما و حتما تا قضیه بیشتر از این عاطفی نشده برو

ایشالا خوشبخت شی:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط SOGAND.

سلام عزیزم..

تا حالا به این نتیجه رسیدی این اقا چشم پاکه یا نه؟؟اصلا واست مهم هست؟؟وقتی با یک نگاه اینجوری عاشق شده امکان داره فردا هم عاشق یکی از تو خوشگل تر بشه(زیبایی یه چیز نسبیه و احتمالا اگه این موضوعو باهاش در میون گذاشتی گفته از تو بهتر نیست و..ولی هم چین چیزی امکان نداره که از سلیقه اون اقا شما بهترین ادم روی زمین باشین..

راستش من ک بار همین اتفاق برام افتاد بعد از مدتی فعمیدم طرف کلا فقط تو خط اینه که ببینه کدوم دختر خوشگله کدوم نیست..خیلی نظرم نسبت بهش عوض شد..ولی بر عکسشک اتفاق افتاده که بدون شناخت بهم علاقه مند شده بوده و واقعا چشم پاک بود..

فقط می خوام بگم تو روخدا خودتو درگیر نکن هم خودت ضربه می خوری هم اون..و مشاوره هم حتما و حتما تا قضیه بیشتر از این عاطفی نشده برو

ایشالا خوشبخت شی:72:

---

بانوى آفتاب جان از كجا ميتونم بفهمم اينو كه چشم پاكه يا نه؟ برام خيلى مهمه كه بعد از ازدواج چشمش دنبال زنها و دخترهاى زيباتر از من نباشه! بارها ازش پرسيدم كه چه خصوصيتى تو من بارز تره؟ گفته خوشگلى. ولى مثلا اينو هم بهم گفته كه اگه مثل اون دختر خانمى كه تو برنامه ماه عسل نشون داد و با يه تصادف زيبايى و سلامتى شو از دست داد بشم، اونم مثل شوهر اون خانوم تمام عمرش و جوونيشو صرف من مى كنه و به هيچ زن ديگه اى نگاه نمى كنه، اينم بگم كه قبل از من دوست دختر زياد داشته و خب قاعدتا دختر زيبا به خاطر موقعيت مالى و اجتماعى جذيش مى شده، اما ميگه هيچ كدومو واسه ازدواج نمى خواسته و فقط واسه فرار از تنهايى و وقت گذرونى دوست مى شده و براش نه مهم بودند نه هيچى، اما حسش از همون روز اول كه منو ديده ازدواج بوده و حتى مادرش بهش گفته من باورم نميشه تو از يكى خوشت بياد و عاشقش بشى و ... گفته حاضرم ببرمت با هر كى دلت خواست در مورد من سوال كنى و حرف بزنى تا مطمين بشى و خيالت راحت باشه.

ساشا جان تو خودت چی تا حالا اهل این روابط دوستی بودی؟
ماشالله این خواستگارت که حسابی اهلش بوده اینجور که میگی!
من خودم به شخصه نمیتونم به این پسرای تنوع طلب اعتماد کنم چون بعد ازدواج هم هیچ اعتمادی بهشون نیست که باز نرن سراغ این روابط!