پدر دختر عقب مانده ذهني هست! ،

شمیم عزیزم سلام به همدردی خوش امدید . ضمن تایید پست مصباح الهدی عزیز . مواردی که ایشون متذکر شدند مورد توجه قرار دهید . با اینکه پست های سایر دوستان هم قابل احترامه و بدیهیه که این دختر خانم هم حق زندگی و ازدواج موفق رو داره ولی برای رسیدن به این هدف توجه و احتیاط لازمه . چون در اسلام کفویت از هر لحاظ مورد توجه قرار گرفته ست . واین برای هر دوطرف فوائدی دارد . بستگی به شرایط خانواده شما و برادرتان دارد اگر فکر میکنید که این ازدواج شاید در بدو نه ولی بعدها باعث آزار بیشتر دختر خانم میشه بهتره که انجام نگیره . یعنی اگر اختلاف فرهنگی و طبقاتی خیلی زیاد باشه بعدا مشکل ساز میشه . چندی پیش یکی از اشنایان برای پسرش که کمی مشکل ذهنی داشت دختری رو با کمی مشکل جسمی انتخاب کرده بود . به نظرم انتخاب به جایی بود . چون اگر با دختر سالمی ازدواج میکرد شاید به تفاهم لازم نمیرسید .

نقل قول:

---

موردی که برادرتون باید توجه کنند، اینه که این خانواده در قبال مراقبت از پدر ایشون از برادرتون انتظاراتی دارند؟ اگه بله، چه انتظاراتی؟ آیا ایشون میتوانند به همسرشون کمک کنند یا خیر؟

---

ببخشید جناب آقای شمیم،
من اون موقع که داشتم این پست و مینوشتم عجله داشتم و کاری میش اومد وقت نشد توضیح بیشتری بدهم.
در مورد این قسمت حرفم یک توضیح دیگری بدهم.

اول اینکه این دختر خانوم تک فرزند هستن؟
پدر ایشون قادر به انجام کارهای روزمره خود هست؟ یا نیاز به پرستار دارن؟
بیماری ایشون تا چه حدیست؟ اگه بتونین نوعشو بگین و چگونگی ابتلا بهشو بهتر میشه راهنماییتون کرد.

چون اگه دختر خانوم تک فرزند باشن و پدر ایشون نیاز به پرستار داشته باشن حتی اگه از برادر شما هم انتظاری نداشته باشن باز هم موردی هست که برادر شما باید به آن توجه کند:


من نمیدونم حالا پدر ایشون از پس کارهای روزمره خودشون برمیاین یا نیاز به یک پرستار دارن( چون برخی از عقب موندگی ذهنی هستن که از پس کارهای روزمره اشون برمیاین و نیازی به پرستار دایم ندارن )

اگه اینطور نباشد و ایشون نیاز به پرستار دارن، خب یک مشکلی پیش میاد اونم اینه که حال درسته در صورت سالم بودن مادر، بعد از ازدواج دختر، مادر ایشون مسولیت ایشون و برعهده دارند.

اما در صورت تک فرزند بودن این خانوم، ممکنه خدایی نکرده براثر اتفاق پیش بینی نشده ای، برای مادر ایشون هم اتفاق بدی بیوفتد، خب در اونصورت هم مادر و هم پدر نیاز به مراقبت خواهند داشت، خب در اینجا برادرتون تا چه حد میتونن این اتفاق و بپذیرن و با همسرشون همراه باشند؟


حتی اگه ایشون تک فرزند نباشن، باز هم باید ببیننین که فرزندان دیگر تا چه حد در قبال پدر و مادرشون مسولیت پذیر هستن.

حتی در مورد این خانوم هم باید دید تا چه حد مسولیت پذیر هستن؟

چون من خانواده ای و میشناسم که پدر و مادر فامیلی ازدواج کردن و برای فرزندشون مشکلی پیش آمده ، و بعد از این فرزند، فرزندان سالم دیگری هم داشتن، اما در این بین فقط از یک فرزند بخاطر بزرگ تر بودن، هم خانواده هم سایر فرزندان، انتظار داشتن که بعد از پدر و مادر این آقا و همسرشون تمام مسولیت های فرزند اول و که بیمار هم هست برعهده بگیرن. ( و از سایر فرزندان نباید هیچ انتظاری داشته باشند )

و همسر این آقا، باید قبل ازدواج بداند که بعد از ازدواج همچین موردی در زندگیش وجود داره، خب یسری مشکلاتی داشتن که همسر این آقا درصورت ازدواج باید اینها هم قبول میکرد.

این همون موردی بود که من در پست قبل گفتم، همچین تجربه ای و منتها در جهت عکس داشته ام، در اینجا معلولیت یکی از اعضا و حرف مردم برایم مهم نبود!

اینجا دیگه مسولیتی بود که بر دوش من قرار داده میشد، خب مسولیت سبکی هم نبود! محدودیت های زیادی برای من تعیین میشد!
خصوصا خب من اهداف دیگری هم در زندگی داشتم مانتد ادامه تحصیل و شاغل شدن و سایر فعالیت های اجتماعی و صرفا خانه دار نبودم که بتونم حتی این مسله و قبول کنم .

و اینجا من به یک مسله دیگری هم فکر کردم، اون هم این بود که اگه خدایی نکرده برای پدر و مادر ایشون هم اتفاق ناگواری در اثر کهولت سن بمرور زمان بیوفتند
در اون زمان من باید علاوه بر یک نفر، مسولیت سه نفر و بدون کمک هیچ یک از فرزندان دیگر برعهده بگیرم .

چون در حال حاضر هم پدر و مادر من هم از بین شش فرزند، تنها کسانی بودن که مسولیت پدربزرگ و مادربزرگ م و برعهده گرفتن من از تمام سختی های این راه آگاهی کامل داشتم برای همین میدونستم مسولیت خیلی سنگینیست و یک نفره از پس آن برنخواهم آمد.

پس حتما به این موارد توجه کنین و ببینین چه انتظاراتی از برادرتون دارند، حتما هم به برادر بگویید نزد یک مشاور برود و تمام جوانب و بسنجند.

اگه این خانواده دارای چند فرزند هستن، این خانوم جز کدوم دسته از فرزندان هستن، فرزند مسولیت پذیری هستند؟ و خانواده ازشون تا چه حد انتظار دارد ؟

در این مورد احساسی تصمیم نگیرند.
ولی خب اگه حرف مردم برایشان مهم نبست.
آزمایشات خطری نشون نمیده.
از برادرتون هم انتظاری خارج از انتظاراتی که بهرحال از یک داماد همه ی خانواده ها دارند ، ندارند، یا انتظاراتی دارند اما برادرتون قبول کردن.
و پدرشون نیازی به پرستار دایم ندارند، یا اگه دارند خانواده توانایی ساپورت پدر ایشون بدون داشتن انتظاری از برادر شما دارند .
و برادرتون با این خانوم آشنا شده اند و این خانوم اینقدر ویژگی مثبت دارند که نخواین بخاطر این مورد از ایشون گذشت، پس میتونن با هم ازدواج کنند.

باید معیارهاشون و اولویت بندی کنند، یک موقع هست این خانوم و خاتوادشون اینقدر خانوم با کمالات و با اخلاقی هستن که واقعا این دلیل در مقابل همه ی کمالات ایشون هیچ باشه.

امیدوارم برادرتون ازدواج موفقی و بتونن داشته باشند .

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط *shamim*

سلام, ممنونم ازتون.
آقا رضا ميدونم که هرشخصي بايد خودشو باخودش مقايسه کنه يعني امکانش هست نظرشماوبقيه بابرادر من متفاوت باشه ولي من ميخوام به دور از هرچيزي نظرشما آقايون رو بدونم که بعددرنظربگيرم اين انتخاب صرفا فقط ازروي احساسات عميقه يا طبيعيه و منطقي به نظر ميرسه چون انتخاب اگه صرفا فقط از روي احساس باشه بعداممکنه به اون دختر سرکوفت بزنه. من خودمم درد کشيده ام و هرگز قصد خدشه دارکردن شخصيت هيچکسي رو ندارم. ممنون ميشم جواب بديد.

---

سلام.
کاملا موافقم موضوع ژنتیک و توارث و قبولاندن این موضوع به اطرافیان و اخلاق و شخصیت مادر دختر خانوم و....یه طرف مسیله است رویکرد برادر شما و خود شما در اینده طرف دیگه است!به قول شما ممکنه بعد یه مدت همین بشه وسیله سرکوفت عروستون که البته از مردها در کل(ببخشید)بعید نیست خودتونم که میگید درد کشیده اید و متوجه اید.
خوب این اولا به شخصیت برادرتون بستگی داره؛باید همه شرایط و مشکلات محتمل براشون یه بار دیگه بگید؛ازشون بخواید یا خانواده دختر بخوان که همه گفته هارو بپذیره یه طوری باهاش اتمام حجت کنید.
2.این مسیله یه مقدار فراوونی به سیاست و اخلاق دختر خانوم بستگی داره به قول مصباح الهدی عزیز اینکه خود دختر خانوم پذیرش و احساسش نسبت به پدرش چطوریه.
3.شما هم جریان بپذیرید؛فردا یه اختلافی پیش اومد عروستون یه کج خلقی کرد نگید اینا خانوادگی ببخشید دیووننن!!!!!!!!!!!ما از اول باید چشممون باز میکردیم.

سلام.
مصباح الهدي عزيز دخت خانم ظاهرا مادرشون از خانواده اي بافرهنگ نه چندان بالا در شهرستان بودند و ايشون هم مشکلاتي داشتند از همون لحاظي که پدرشون دارن و اين دليل ازدواجشون باهم بوده, مادر دخترخانم هم مثله مادرمن الآن فوت شدن ولي پدرشون بيماريش طوريه که به ظاهر متوجه عقب افتادگي نميشي ولي وقتي حرف ميزنن متوجه ميشي.
خود دختر هم خوش قيافش بد نيس, خوش بررو هس و بافرهنگ و فهميده و مقيد... ايناخصوصيات خودش و خانوادشه و تک فرزند هم هس.