شوهر بدبینم باشک هاش ا زندگی خسته ام کرده

سلام ممنون که برام پست گذاشتید من همه کارهای که شما می گید انجام دادم از گزارش دادن های خودم ازاینکه گوشی من همییشه وسط خونه است در دسترسش اما من هر چی کوتاه اومدم اون بیشتر ازارم داده چیزهای رو که قبلا گیز نمیداد الان بهش گیر میده من شش ماه که بدون اون جایی نرفتم جز دو بارکه تاسرکوچه رفتم خرید این دانشگاه که کار داشت وگرنه میخواست منو برسونه من پست شمیم بهار خیلی قبول دارم ولی موندم از ازار من لذت میبره یا واقعا بدبینه اخه روزی چهارشنبه ازم میپرسه تودانشگاه باپسری هم حرف زدی یاهمیشه بهم میگه صندلی اول ودوم اخر حق نداری بشینی الان که دیگه میگم باشه نمیشینم میگه نمیخواد بری خودم میر سونمت اینم ا کوتاه اومدن مراعات کردن من همچین اون روزبامنت بامن حرف میزد که اجازه داده برم انگار رفتم مسافرت خوشگذرونی
به خدامن یک دختر باحجاب وسنگینم هیچ وقت هم طوری رفتار نکردم که بخواد بدبرداشت کنه ادواجم هم سنتی بوده پس چرا بامن اینطور رفتار میکنه:grief::47::huh::huh:دیگه ازش میترسم اینقدر دعوا بحث سر چیزای معمولی در اورده دیگه ازش می ترسم

کیاناجان!
من نمی دونم شوهرشماپارانوییدهست یانه دراین مورد بایددکترنظربدهد.ولی شایدهم مشکل ازشماباشد.شمااگرحجابتان رارعایت نمی کنید.این کاررابکنیدتاشوهرتان اعتمادش جلب شود.اگربانامحرم راحت وباخنده حرف می زنیداین کاررانکنیدبه خصوص جلوی شوهرتون.درموردمقنعه من باشوهرتون موافقم ولی باکتک زدن کاملامخالف چون خدامخالف است .

جناب سرگشته دوست ممنون که پست می گذارید اما لطفا پست های منو درست بخونید
در ضمن کدوم ادمی تومجلس عروسی مقنعه سرش می کنه مگر شال وروسری بی حجابیه:grief: اونم منی که چادر سرم میکنم گفتم شوهرم به من خودش میگه اعتماد داره:97:
لطفا اگر درست نمی خونید پست نذارید بیشتر ناراحتم می کنید

کیانا متاسفانه پست آخرمن باپست توهمزمان شدومن ندیدم که چادری هستی .منظورم این بودکه اگرمانتویی هستی ودربین راه نه درمجلس زنانه

- - - Updated - - -

اشتراک آزادبگیروبامدیرمشورت کن

کینا خانم سلام

کمی آرامشتونو حفظ کنید و فونت تونو به حالت عادی در بیارید .

احساسی که از شما به من منتقل شد این بود که متاسفانه انگار با وجود تلاشهای شما همسرتون بد تر شده . حالا ریشه این مطلب در همسرتون چیه و کجاست . من نمیدونم و فقط در مشاوره حضوری مشخص خواهد شد .

ببخشید من با دقت پست شما رو نخوندم الان اون طور که سرگشته عزیز فرمودن پرده گوش شما پاره شده یا منظورتون از این حرف یه ضربه شدید بوده .

مشاوره ایشون قبول میکنن بیان یا نه ؟ ایشون در چه موقعیتی قرار دارن ؟؟؟/ العان وضعیت به چه صورته هر روز دعوا دارین و بحث یا نه در روال معمول زندگی به سر میبری .

تا حلا موضوع از طریق بزگتر ها و خانواده همسرت برسی کردی یانه . ؟ حساسیت خودت به این موضوع باعث نشده تا همسرت بدتر از قبل بشه .

اگه برات امکانش هست تو تالار مشاوره بگیر . تا اصولی مشکل شما برسی بشه .

این رفتار ها که با شما داره با خواهرش هم نیمی از این رفتار ها رو داره یا فقط سعی داره شما رو کنترل کنه .

ببخشید از لحاظ فرهنگی شما در طبقه بالاتری قرار نداری هم از لحاظ خانوادگی و هم از لحاظ موقعیت اجتماعی خودتون

همسرت خودش چطور آدمیه . شکاکه یا حساسه . طرز فکرش چیه ؟ از جامعه میترسه یا به شما شک داره . کدومش

حل میشه نگران نباش صبور باش . کمی بهش فرصت بیشتری بده خودتو ناراحت نکن . تلاش امروزت برا نگه داشتن زندگیت ارزشمند تر تا در حال قهر و زبونم لال جدایی . پس با صبوری بهتر به دنبال راه حل مناسب و کارامد باش چه از مشاوران تالار و چه مشاوره حضوری . :72:

سرگشته من از چیزی که گفتی بی اطلاع بودم . امید وارم صحت نداشته باشه . یه بزرگ نمایی باشه . حرف شما برای مرحله آخر مناسبه ولی بازگشتی توش نیست .
بدرووووووووووود :72:

کیانا جان تومحبت کردن خیلی باید مواظب باشی که شوشوت فکرنکنه اگه محبتی میکنی برای اینه که تصمیم داری کاری انجام بدی یا جایی بری،اونوقت باید همیشه بهش باج بدی،از صمیم قلب محبت کن ظاهری نباشه اول خودت باید حست رو باور کنی تا بتونی به اون انتقال بدی،در ضمن ابراز محبت دائمی هم زندگی رو بی مزه میکنه باید "ب ا دست پس بزنی وبا پا پیش بکشی" اگه ازش ناراحت شدی باید طوری رفتار کنی که از سکوتت ناراحت بشه وآزارش بده،همه کارا ووظایفت رو انجام بده ولی یه حس بی تفاوتی وسردی داشته باش دقت کن اصلا اخم نکنی همین سردیت براش خیلیه مطمئن باش مردایی مدیریت بحران ندارن خیلی احساسین و اینکه کسی بهشون بی محلی کنه آزارشون میده.
در مورد کتک زدن هم نظرم با دوستان موافقه تو نباید در مواقعی که عصبانیه یا زمینه عصبانیت داره باهاش بحث نکن مردی که زنشو کتک میزنه قدرت وتوانایی بحث نداره ووقتی میبینه نمیتونه در مقابل زنش جوابی بده وداره کم میاره شروع به کتک زدن زنش میکنه،پس در این مورد خودت مقصری.
همه مردا مثل هم نیستن بعضیا هم هستن که اصلا زنشون رو حساب نمیکنن که بخوان بهش جواب بدن واین خیلی بدتره؟
یه سوال داشتم شوشوت از ساداته؟

سلام ممنون اقای پارسا که پست میذارید قبلا خیلی دعواداشتیم اما الان تقریبا سه ماه که دعوای به این شدت نبوده فقط بحث های گذری من سه ماه میام همدردی خیلی چیزا یادگرفتم خیلی رو رفتارم کار کردم باسیاست شدم قبلا خیلی ساده بودم من ادم حساسی اصلا نیستم خیلی بهش عزت میدم درضمن شوهر من خواهر نداره ولی روی حجاب گفتم کم کم با کوتاه اومدن های من شروع کرد به گیر دادن اولین بار هفته اول عقدمون مون وقتی بهش گفتم که میرم کلاس مشاعره تودانشگاه ازم خواست نرم منم خیلی ساده قبول کردم بعد کم کم سر همه چی از خونه دوست لباس گیر داد تقریبا منم همیشه با کمی مقاومت کوتاه اومدم ولی اون بدتر شده اصلا شکاک نیست تو جامعه ای نقدر توبیرون خوش برخورده که اصلا باورتون نمیشه اینطوری باشه اگر می شناختینشون تاه من جدیدا فکر می کنم فقط قصد ازار منو داره این چند رو خیلی بابت کارش عذر خواهی کرده اما من دلم شکسته همیشه همینطوریه

پست شمیم بهار بخونید

ارم اما به تو دنیزجان ممنون که پست گذاشتی منم این چند رو توخونه خوابیدم خودش همه کارا رو کرده غذا از بیرون گرفته کلی سرد بودم ازش میدونی چی اارم میده همیشه این بدبینی هاش باعث دعوا شده یک بار رفته بودم دانشگاه برگشتنی هواسرد بود سوار اتوبوس شدم صندلی دوم نشستم نگ زد گفت صندلی چندم نشستی من ساده هم گفتم دوم باورتون نمیشه چه دعوای راه انداخت گفت میام میدونم باهات منم مجبور شدم نرسیده به ترمینال پیاده شدم بقیه راه رو پیاده رفتم خیلی ترسیده بودم بعدش اومد دعوا راه انداخت فکر کن اخه اینم شد بحث واسه دعوا به خدا یکی از دوستام این کارشو دیده بود اینقدر حرص خورد :97:می گفت من به ابجیم شک دارم به خودم شک دارم امابه تو نه :227::54:

من نمیخوام به خشونت یا لجبازی تشویقت کنم ولی به نظرم شما بهتره برای خودتون حد و حدود تعیین کنید. عکس العمل شما همیشه کوتاه اومدن بوده و خیلی واضح تجربه کردید که جواب نداد. طرف شما باید بفهمه که اگر حدود خودش رو رعایت نکنه شما شجاعت دفاع کردن از خودتون رو دارید، مثلا من اگه کسی دست روم بلند کنه به این راحتی ها ازش نمیگذرم. اگه باعث نقص بشه حتما به پزشکی قانونی مراجعه میکنم. درضمن یکی از دوستانم شرایط مشابه شما رو داشت و همسرش راضی نمیشد که مشاوره بیاد ولی دوستم از دادگاه تقاضای طلاق کرد و از پزشکی قانونی هم طول درمان گرفت. بعد توی دادگاه هم شرط گذاشت که همسرش تا زمان درمان کامل جلسات مشاوره بره و بعد برگشت سر خونه و زندگیش
نمیدونم در مورد شما اینکار جواب میده یا نه ولی خوب واسه اون دوستم یکم اوضاع رو بهتر کرد
مشاور هم فکر میکنم بتونید به جاهای معتبر مثل دانشگاه ها مراجعه کنید توی تهران مراکز وابسته به دانشگاه تهران بد نیست
در ضمن هیچکس تحت هیچ شرایطی حق نداره کسی رو بزنه و اینکه یکی از دوستان گفتن خانمهایی که کتک میخورن تقصیر خودشون هست واقعا تاسف باره.

ممنون شمیم بهار عزیز که میای به تاپیکم سر می زنی واقعا انگار خیلی دختر فهمیده ای هستی مررررررررررررررررررررسی:72:
اول بگو منظورت از حد وحدود تعیین کردن چیه چطوری این کار رو انجام بدم خواهش میکنم
امرو بایدبرم دکتر اخه اون جلسه گفت پرده گوشم التهاب داره واحتمال پارگی هست
من این روز ا قهر بودم وگفتم هیچ وقت نمی بخشمت فقط شاید فراموش کنم


راستی اقای پارسا شما یک مردید به نظر شما چرا این کارا رو می کنه چیکار کنم بهتره من با شوهرم تویک سطح هستیم ا لحاظ فرهنگی وهمه چی حتی چهره هامون خیلی شبیه هم هستش فقط ایشون فوق دیپلم ومن ترم اخر لیسانس هستم

خودش چند شب پیش می گفت اگر میگم ازم اجازه بگیر میخوام منم برات مهم باشم اما هر وقت من اجازه می گیرم بیشتر اذیتم می کنه نمونه اش دعوای اخیر به خدا سر این سه ماه که میام واقعا رفتارم بی نقص شده اماهنوزم از اذیت من لذت میبره خودشم گاهی می گه من از اذیت کردنت خوشم میاد

بچه ها تورو خداتا حل شدن مشکلم تنهام نذارید از همتونممنون اقای پارسانگفتید من چیکار کنم من حتی گفتم نمی خوام فوق بخونم چون دوست ندارم شوهرم لحظه ای احساس کن من از اون برترم نمیدونم چرا اینقدر اذیتم میکنه شما کمکم کنید اگر چیزی به نظرتون می رسه بهم بگید ممنون