شوهرت باید اساسی درمان بشه
همیشه ریشه قوی شاخه های بهتری به عمل میاره حتی اگه همه شاخه هاش خشک شده باشن
ته مونده انرژیت رو هم بذار روی یه فرصت دیگه
نمایش نسخه قابل چاپ
شوهرت باید اساسی درمان بشه
همیشه ریشه قوی شاخه های بهتری به عمل میاره حتی اگه همه شاخه هاش خشک شده باشن
ته مونده انرژیت رو هم بذار روی یه فرصت دیگه
سلام رها خانم
منظورم این نبود که ماکت طلاق را پیاده کنید
این حرکت شکستن یکی از خطوط قرمز اولیه است که فعلا نگهش دارید برای بعد:81:
مخصوصا ما همیشه به خانمها می گوییم خانه را ترک نکنند
منظورم این بود که اولویتهارو عوض کنید
به خودتون بیشتر برسید
کارهای واجب منزل را انجام دهید به صورتی که امور روزمره با مشکل مواجه نشود
البته حتما همسرتان را توجیه کنید
که بعدا همین دوره بازیابی منجر به دلخوری همسرتان نشود به سلاحی علیه شما تبدیل نشود
موفق باشید:323:
دوستان سلام، من طبق برنامه قبلی که داشتم به مشاوره ادامه دادم و توی این 2 هفته کارهای روتین رو طبق روال قبل انجام دادم. سعی کردم دیگه بحثی ایجاد نشه. همسرم هم دیگه اون حالت گریه زاری و بی تابی رو نداره و دیگه نمی خواد خودشو بکشه!! تا اینکه 3 روز پیش از مشاوره (تکی) که برگشت اومد گفت دیگه نمی خوام اذیت بشی بیشتر از این و بهتر جدا بشیم. بچه رو هم بهت می دم و حتی جایی براتون می گیرم که راحت زندگی کنید به همه هم می گم که مقصر من بودم و ... ( چون من بزرگترین مشکلم اینه که نمی تونم با خانوادم مطرح کنم. یعنی اونا اصلا در جریان نیستند و فکر می کنند من خیلی خوشم ) . بعد چند ساعت که از من رسپانسی ندید اومد گفت که مشاور گفته داری خودتو گول میزنی و خانومت هیچ حسی بهت نداره و ... . باز 2 روز پیش اومد گفت که منم دیگه حسی بهت ندارم و حتی ازت بیزارم و تو گولم زدی و ... و بعد شروع کرد به اینکه نمی ذارم آب خوش از گلوت پایین بره زجرت می دم اصلا 3 تامون رو می کشم و ... یهو رفت با یه ساطور برگشت بالای سر پسرم که خواب بود که اگه نگی از کی از من بدت اومده می زنمش و خلاصه من گریه و التماس و ... چاقو رو انداخت رفت لباس پوشید گفت دیگه من رو نمی بینی و از خونه رفت. تلفنش هم خاموش بود. تا دیشب که من پسرم رو برده بودم کلاس یه 2 ساعتی نبودیم وقتی برگشتم دیدم اومده حموم کرده لباس عوض کرده رفته. یه نامه گذاشته بود که پسرم به زودی تموم میشه و میام دنبالت می برمت. بهد یهو 10 شب اومد و با توپ پر . اول گفت با خانوادت صحبت کردم بعد که تعجب منو دید گفت هنوز نکردم ولی اگه خودت نری بگی خودم می رم می گم و شروع کرد به پسرم گفتن که بابا 2تایی میریم سفر میریم یه خونه ای هر جور خودت خواستی بچینی و ... خلاصه اینکه فکر میکنم می خواد منو تحت فشار بذاره که یه عکس العملی نشون بدم. اون شبی هم که از خونه رفت بعدش دیدم که شناسنامه ها پاسپورت سند ازدواج سند خونه و حتی دفترچه بانکی من و سند خونه خودم رو هم برداشته!!! همش دنبال کسیه که من به خاطر اون دارم این کارارو می کنم
نظزتون چیه؟
این رو هم اضافه کنم که همسرم هیات علمی دانشگاه دولتی در تهران هست. اینو گفتم که بگم بعضی رفتارها و واکنش ها از بعضی آدمها بخشیدنی نیست حتی اگه تحت فشار بوده باشن