نوشته اصلی توسط
meinoush
آبی سلام مینوش جان مرسی.
چند ساله که ناامید شدی از ازدواج؟ دوسه سالی میشه
چه مدته که حس بی انگیزگی می کنی؟ فکر کنم از وقتی درسم تموم شده نتونستم کار درست ثابتی پیدا کنم وموقعیت ازدواجی هم نداشتم
همین مسائل باعث شده کلا از همه چی نا امید بشم انگیزه نداشته باشم قدمی برای زندگیم بر ندارم
البته مسائل دیگه ای هم هست که نمیتونم اینجا وارد جزئیات بشم
ممکنه دلیل این احساس بی انگیزگیت ناامید شدن از ازدواج باشه. اینکه فکر کنی همیشه همین طور که هست همه چی باقی می مونه. این جس یکنواختی بهت داده شاید چون بدترین چیز همین یکنواختیه زندگی
برای ازدواج به نظر من ناامید نشو اما منتظر هم نمون
ویزگی های شخص مورد نظرتو پیدا کن حتی بنویس و به خدا بگو بهت اون ادمو بده بعدش به خدا اطمینان کن همه عمرم همین کارو کردم ولی هیچ نتیجه ای برای من نداشت
امیدوار باش اما منتظر نباش و خودت هر کاری نیازه بکنی بکن منتظر نیستم کسی انتظار میکشه که امید داشته باشه
من حالم بدتر از تو هست
نمی تونم درست دلداریت بدم
اما خود ازدواج کردن که زمانی نمی بره
اینکه شخص متناسبت پیدا شه مهمه
بچه هم اگه ادم مناسبی باشه شوهرت نهاینا دو سال بعد از ازدواجت خواهی داشت
به خودت برس و سعی کن شاد باشی
موفق باشی