وای بچه ها ازتون ممنونم ققنوس عزیز از شما هم ممنونم. خدا نکنه عزیزم احساس می کنم فول شدم از احساس و انرژی چشم تمام سعی خودمو می کنم. که پر انرژی باشم و نازک نارنجی نباشم و محبت کنم مستمر و بدون قید و شرط
نمایش نسخه قابل چاپ
وای بچه ها ازتون ممنونم ققنوس عزیز از شما هم ممنونم. خدا نکنه عزیزم احساس می کنم فول شدم از احساس و انرژی چشم تمام سعی خودمو می کنم. که پر انرژی باشم و نازک نارنجی نباشم و محبت کنم مستمر و بدون قید و شرط
خوب خدا رو شکر
ایشالا همیشه پرانرژی بمونی
واسه مردا تنوع خیلی مهمه پس به اینم توجه کن
حرفای تکراری نزن و و کارای تکراری نکن(اگه از یه حرفی و کاری خوشش اومد و به دلش نشست زیاد تکرارش نکن که خسته بشه ازش.یه جوری برنامه بریز که حریص تر بشه)
تو کیف پولش یا جیب پیرهن یا شلوارش (جایی که تو طول روز ممکنه ببینه)یه کاغذ کوچولو با یه جمله ی ساده ی قشنگ بذار
غذا رو با تزیین قلب و love و ... بچین
.
.
.
دیگه بقیه ش به سلیقه ی خودت
فقط یادت باشه همه رو تو یه هفته خلاصه نکنیاااااا
رهرو آن نیست که گهی تند و گهی خسته رود/رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود
به قول مامانی خودم اگه میخوای مردت مال خودت باشه به شکمش برس و زیر شکمش
پس از اون لحاظم غافل نشو
موفق باشی
سلام دوستای گلم
باید بگم که چقدر از دست خودم ناراحتم که پشتکار ندارم
یادم میره هدفم برای زندگیه بهتر جیه
یادم میره که قرار بود تکنینک اول محبت بی قید و شرط باشه
بچه ها اومدم دوباره اینجا بهم انرژی بدین
تا از طرف اون بی محبتی میبینم زود خساه می شم جا می زنم . آخه من خیلی حساس و عاطفی ام
داشتم خوب پیش می رفتم اما تا اون ی حرف بد می زنه بهم میریزم . اشک تو چشمام جمع میشه . و منمن اصلا نمی خوام گریه هامو ببینه.
مثلا اگه غذا درست کرده باشم و نرسیده باشم سالاد درست کنم، میگه زورت اومد سالاد درست کنی؟؟؟؟؟ اما بخاط خوده غذا و اون چیزی که هست تشکر نمی کنه ها، بخاطر اون چیزی که نیست غر می زنه و دل آدمو می شکنه:47:
- - - Updated - - -
مگه ما خانوما چقدر دل داریم. بابا بخدا از بس دلمون رو شکوندن دیگه ذلی نمونده. هزار تیکه شده این دل.
عاطفه و عشق و محبت کجا رفته؟ این همه سردی برای چیه؟
خدایا ماها رو ببین
صدامونو بشنو
خدای مهربون ن ن ن ن ن ن :203:
مریم جان شاید خیلی نتونم کمکت کنم ولی درکت میکنم بیشتر خانوما این مشکل رو با همسرشون دارن
منو همسرم هردو سرکارمیریم با هم میریم باهم برمیگردیم من یک ساعت زودتر میرسم تو اون مدت تاقبل از اومدن شوهرم خونه رو جمع و جور میکنم غذا بار میذارم یه کمم به خودم میرسم ولی همیشه خسته خسته ام ولی بخاطر شوهرم خودم نادیده میگیرم که وقتی اومد خستگیش در بره،وقتی میاد فقط دراز میکشه یا با لب تاپ بازی میکنه و یا با گوشیشه یا چرت میزنه برای غذا و چیزای دیگه تشکر که نمیکنه هیچ تازه دستور هم میده ولی من تحمل میکنم با این تفکر که گذز زمان درستش میکنه
ولی شما سعی کن وقتی عصبانی و ناراحت میشی از دستش به خصوصیات مثبتش فکرکنی به کارایی که دوست داری و اون انجام میده سعی کن یادآوری خصوصیات مثبتش برات تمرین بشه باعث میشه راحت تر بداخلاقیاشو بپذیری،اطلاعاتتو راجع به ویژگیهای مردان بالا ببر ،من خیلی خیلی مشکل داشتم ازوقتی اینجا عضو شدم مشکلاتم کمتر شده و یا کنار اومدن من راحتتر شده دیگه به خیلی چیزا اهمیت نمیدم
من هروقت از دستش ناراحت میشدم و میشم میام مطالب این لینک رو میخونم باورت نمیشه تک به تک موضوعاتش رو خوندم و از حفظم خصوصا قسمت "خاطرات عاشقانه من و همسرم 1 و 2 " و " خصوصیات مثبت شوهرم"
همه موضوعاتی که از صفحه 1 تا 17 هست رو خوندم دیگه راحت تر با مشکلاتم کنار میام شما هم بد نیست راه من رو بری شاید با مسایل راحت تر کنار بیای چون مشکل خیلی بزرگی نداری عزیزم که بخوا بخاطرش عذاب بکشی
الان اول زندگیته اول راهی و میتونی از همین الان زندگیتو با راه و روش درست مدیریت کنی اینم لینکش :
شوهران و زنان از یکدیگر چه انتظاراتی دارند
ایشاله خوشبخت و موفق باشی
سارای عزیز ممنون از راهنماییهات
اما توی نوشته هایت دیدم که گفته بودی بعضی جاها از خودت می گذری.
آخه چرا؟
نباید اینجور باشه. ما هم حق داریم. چرا جای ما با همسرانمون هیچوقت عوض نمیشه؟
چرا اونا نگران بی توجهی ما نیستن؟
چرا اونا دنبال راهکار نیستن؟
چرا اونا نگران روند زندگیشون نیستن؟
چرا اونا از خودشون نمی زنن؟
چرا همه سختی ها رو ما باید به جون بخریم؟
چرا باید از اخم و چشم غره هاشون بترسیم؟
پس خانومایی که شوهراشونو به اصطلاح تو مشتشون دارن کجان؟
تو فیلما؟
اونا چیکار می کنن که ما نمی کنیم؟
از صبح تا شب جون می کنیم آخرشم بی محلی.
مگه خونه هتله شبانه روزیه؟
مگه ما گناه کردیم که بشورو بسابو بسازو بپزو ....
کیه که بفهمه در اسلام حتی زن بابت شیر دادن به بچه خودش هم حق داره از شوهرش پول بگیره
کیه که بفهمه زن هیچ وظیفه ایی برای کارخای خونه نداره اما
خرجی دادن به زن جز وظیفه هاشه
تا کی ما خانوما ساکت بشینیم که تو سرمون بزنن
تا کی محبت بی قید و شرط نثارشون کنیم؟
تا کی احتراممون رو زیر پا بزارن و ما صدامون در نیاد؟
تا کی اونا قهرو بی محلی کنن و ما سکوت کنیمو لبخند بزنیم؟
تا کی مدام با ما سر هر چیزی قهر کنن و ما از کمبود محبت رنج ببریم؟
خانوما تا کی؟
تا کی مطلب بخونیمو سعی کنیم که خودمونو عادت بدیم؟
آیا زندگی همین بود؟
ما همدم می خواستیم
مگر ما غیر از عشق و محبت چی میخایم؟
مگه وقتی مردی از راه می رسه همسرشو ببوسه و بهش خسته نباشید بگه چه اتفاقی در این دنیا می افته؟
بچه ها ببخشید
دلم بدجئری پره از آقایونه بی عاطفه
- - - Updated - - -
خداییش ی جواب درست می خوام. ی جوابی که لا اقل اگه قاتعم نمی کنه اما آرومم کنه.:54:
من از خودم و خواسته هام میگذرم چون میدونم در آینده نتیجه خوب میگیرم اینو مطمئنم ولی زمان میبره هرچیزی با گذشت زمان به ثمر میشینه عقب نشینی میکنم چون عاشقانه دوستش دارم و تمام تلاشمو میکنم برای بهبود زندگیم،تازه من بیشتر ازون چیزی که فکر کنی تلاش کردمو میکنم آخرش خیانت هم دیدم ولی از پا ننشستم چون زندگی و شوهرمو دوست دارم و نمیخوان از دستشون بدم تازه تلاشم دوبل شده
مردا بخاطر مرد بودنشون به خودشون حق میدن همه رفتاری داشته باشن و اگه به 10 تا مرد توجه کنی اکثرا اخلاقاشون یه جوره فقط یکی بالاتر یکی پایینتر این زنها هستند که باهم فرق دارن روششون سیاستشون،مردا تشنه قدرت هستند و اینکه بدونن توی خونه حرف اول و آخر رو اونا میزنن تشنه محبت و توجه هستند حتی اگه به زبون نیارن،همشون لجباز و یکدنده ان و بیشتر اوقات غرغرو و عصبی که اونم بخاطر شرایط کارشونه،اونایی که میگی شوهرشون تو مشتشه ازشون بپرس شوهرت از اول زندگی مشترک اینجوری بوده؟مطمئن باش همون خانومی که میبینی شوهرش الان تو مشتشه و حتی جونشم واسه زنش میده مطمئن باش خانومش کلی خون دل خورده تا به این مرحله رسیده حالا یکی رو میبینی دوسال تلاشش نتیجه میده یکی رو میبینی 10 سال،بیشتر و کمترش مهم نیست مهم نتیجشه،زندایی من وقتی میشینی پای حرفاش میفهمی چقدر عذاب کشیده و بقول خودش میگه من بعد 18 سال زندگی مشترک دارم طعم خوشبختی رو میچشم و شوهرم تازه اونی شده که میخوام و باب میل خودم شده من تلاش هر روزه زنداییمو میدیدم میدیدیم که داییم هر روزه چطور تغیر میکنه و الان با 20 سال پیشش فرق کرده شده یه مرد ایده آل
عزیزم همه چیز با صبرو تحمل به دست میاد،منو نبین الان دارم اینقدر راحت حرف میزنم من دوساله ازدواج کردم دوسال درگیری و جنگ اعصاب هر روز دعوا و مشاجره که دیگه احترامی نمونده بود همه این راهی رو که شما الان داری میری و مقابله به مثل ها رو من رفتم نتیجه نگرفتم،تصمیم گرفتم یه کاری کنم که تنش کم بشه چون همه چیز به ضرر خودم بود الان تا حدودی موفق بودم چون سعی کردم بیشتر سکوت کنم و به زخم زبوناش گوش ندم،ببین هرچی بیشتر صبوری کنی و سکوت کنی در مقابل این نیش زدناش بیشتر عقب نشینی میکنه مطمئن باش تو تغیرکن مطمئن باش اونم تغیر میکنه زندگیتو خودت بساز با دستای خودت با تلاش خودت منتظر نمون که شوهرتم یه قدم برداره
قدماتو کوتاه بردار ولی محکم و موثر
اسلام درست میگه ولی آیا مردا قبول میکنن؟؟؟نه چون طالب قدرتن
مردا فکر میکنن همه چی رو فراهم کردن یعنی خورد و خوراک و پوشاک ولی عزیزم تو محبت کردن و گذشت یادش بده نتیجش به خودت برمیگرده الان منم کم کم دارم نتیجه میگیرم
مریض بودم قبلا هیچوقت بهم اهمیت نمیداد ولی دو روز پیش شدید مریض شدم اومد خونه سوپ گذاشت لیموشیرین آب گرفت بهم داد چای درست کرد ظرفارو شست خلاصه کلی بهم رسید ولی فقط رفتاری اصلا به زبون نیاورد که سارا جان بهتر شدی؟؟؟ولی من هیچوقت محبتش یادم نمیره ،بارها شده بهش محبت کردم نوازشش کردم بعد زده تو ذوقم که دست بهم نزن ازین سوسول بازیا خوشم نمیاد ولی من با اینکه دلم شکسته با خنده و شوخی ردش کردم بعدا که آروم شد بهش گلایه کردم ولی محبتم هیچوقت کم نشد
تو اول راهی از همین اول بهش محبت کردن رو یاد بده اول رفتاری بعد زبونی خودش یاد میگیره بعد چند ماه زندگی مشترک نباید انتظار معجزه داشت الان پدرومادرای ما بعد سی و اندی سال هنوز تو خیلی مسائل بحثشون میشه وای به ما که از نسل امروزیمو تازه عروس داماد
ضمن اینکه میگن مردا دو بار تربیت میشن اول توسط مادر بعد همسر :311:
راه زیادی داری عزیزم جا نزن زندگیتو با این افکار منفی و مخرب خراب نکن ،شوهرتو دوست داری پس با زمین و زمان و روزگار بجنگ برای خوشبختیت معمولا تو زندگی مشترک اینجور چیزا تلاشش یه طرفه است پس تو مسئولیتت سنگینه مثل من ولی من مطمئنم نتیجه میگیریم بهت قول میدم فقط صبوری کن کارایی که میگه انجام بده ببین چی میشه ولی نگران نباش عزیزم موفق میشی اینو بهت قول میدم
ایشاله خوشبخت باشی
از همه آقایون معذرت میخوام من کلی صحبت کردم راجع به آقایون ولی قطعا استثنا وجود داره
بخاطر اینکه اونها مرد هستن شما خانوم!
بخاطر اینکه شما حساسیت بیشتری بخرج میدین اقایون نه!
بخاطر اینکه شما جزیی نگری، آقایون کلی نگر!
بخاطر اینکه شما احساساتی تری و عاطفی تری ،ایشون خیر!
بخاطر اینکه.....
ببین عزیزم، اگه قرار بود مرد و زن عین هم رفتار کنن؛ عین هم حرف بزنن؛ مثه همدیگه باشن که دیگه کمالی درکار نبود ، ازدواجی درکار نبود! مگه نمیگن زن مرد هرکدوم یسری خصلتی دارن، که وقتی درکنار هم قرار میگیرن همدیگرو کامل میکنن و ما با ازدواجه که کامل میشیم.
پس طبیعیه که ما ها با آقایون فرق داریم، تو روحیاتتمون ، نوع دیدگاهمون، نوع اخلاقیات و اعمالمون، و....
حتی جنسمون هم با هم فرق داره، ما خانومیم اونها آقا!!!
بد نیست با تفاوت های آقایون و خانوم ها بیشتر آشنا بشی، خودتم میتونی سرچ هایی در این زمینه داشته باشی
این کلیپ ها هم میتونه بهت کمک کنه.
دکتر فرهنگ _ **اختلاف ساختاری ؛ باید و نباید ها بین زنان و مردان و اصول زندگی!**
ممنون از توجهتون
آخه یه دفه احساس شدیدی از تنهایی کردم
چقدر خوبه که اینجا هست که لا اقل بدونی کسه میخونه نوشته هاتو و بهت جواب میده، آرومت می کنه و امیدواری بهت میده
از شماها ممنونم.
چشم. من بازم سعی می کنم سارا جان
من بازم به تفاوتهای خودم و همسرم بیشتر دقت می کنم
راستی من تازه فهمیدم من انسان کمال طلبی هستم. و شاید ی سری اختلاف ها بخاطر این باشه که اگه کسی خارج از چهارچوب من رفتار کنه کلافه میشم. این مطالب رو توی همین سایت پیدا کردم. واقعا مفید بود. من تا حالا خودمو نمی شناختم.نمی دونستم کمال طلب یعنی چی.
دعا کنید زود خسته نشم
به حرفهای دکتر فرهنگ هم حتما گوش میدم. متشکرم.
سلام دوستای خوبم
باید بگم داشتم خوب پیش میرفتما اما یهو دوباره همه چی بد شد
من خیلی خوب باهاش رفتار می کردم و اونم بهم توجه کرد اما چند شب پیش اومد خونه و فقط گفت سلام و بعد ی چیزی خورد و گفت شب بخیر. با خودم گفتم شاید از کار خستس(البته این روزا خیلی درگیر کاراشه و اعصاب نداره)
اگه شبکه تلویزیونم عوض کنم داد میزنه
منم که کلا زبونم قفل میشه و نمی تونم حرف بزنم
منو از کاراش با خبر نمی کنه
من نمیفهمم داره چیکار می کنه
وقتی بهش میگم کجایی فقط میگه بیرون! ام نمی گه کجا. اما هر کی دیگه ازش بپرسه کجایی فوری میگه کدوم خیابونه.اما من که میپرسم نمیگه
موقع خواب هر چی خواستم برم کنارش بخابم و بغلش کنم همش منو هل می داد عقب نمیدونم چرا!:47:
بچه ها احساس میکنم داره از من دوری میکنه
هرچند وقت ی بار اخلاقش بد میشه
اه خسته شدم
چه شانسی بود ما داشتیما
چرا شانس ما یه مرد خوش اخلاق نبود؟
تازه اگه ی اس ام اس بدمو بگم مثلا منو دوس نداری؟ یا از من خسته شدی یا چیزای دیگه برمی گرده به من میگه خفه شو
مشکل اینجاست که با این وجود من باهاش بد حرف نمیزنم. اما قلبم شکسته.درد می کنه.چقد تحمل کنم این رفتاراشو؟
مشکل اینجاست که من به محبتش خیلی نیاز دارم. اینقدر شارجم وقتی ی ذره بهم محبت می کنه.اینقدر داغونم وقتی با من حرف نمیزنه. نمی دونم این منم که اینقد بهش وابستم یا بقیه خانوم ها هم همینقدر به شوهراشون وابستن؟
چرا اون اینقد وابسته نسیت؟ :47:
- - - Updated - - -
مگه زندگی همش کاره؟ باید کار رو از زنو زندگی تفکیک کنه. نباید خستگیاشو بیاره برا من. من چه گناهی کردم؟ من ی محبت می خوام. خسیسه تو محبته کلامی. حتی اسم منو صدا نمی کنه. من با عشق ازدواج کردم و فوق العاده دختر حساس و عاطفی ام. با این رفتاراش دارم له میشم.بچه ها من حاضرم بمیرم اما بی محبتی نبینم. هزار بارم بهش گفتم اما یادش میره. دیگه میخام مقابله به مثل کنم. خسته شدم چقدر من کوتاه بیام؟منم عین خودش رفتار می کنم. میخام سرد رفتار کنمو قهر کنم تا بفهمه بی محلی چقدر بده.
- - - Updated - - -
بچه ها از شما چه پنهون ی وقتایی هم به طلاق فکر می کنم:47::47::47::54:
- - - Updated - - -
من بلد نیستم وقتی به من فحش میده درست برخورد کنم که دفه دیگه اینکارو نکنه
هر وقت فحش میده من بازم کوتاه میام. چ.ت به محبتش احتیاج دارم بازم میرم طرفش
توی خونه حالت دستوری حرف میزنه. انگار من کلفتشم.
چرا لباسارو نشستی، یا مثلا اینو بیار اونو بیارا
صلا کلمه لطفا تو دهنش نیست
تشکر نمی کنه
براش تو خونه آرایش میکنم اما تا میاد میگه چرا آرایش میکنی؟ میگه خوشم نمیاد تو خونه آرایش کنی
یا اگه ی لباس قشنگ براش بپوشم اصلا ی کلمه هم تزم تعریف نمیکنه
براش مهم نیست
وقتی از در میاد تو خونه به شدت بداخلاقه. من براش ی چیزی میارم بخوره و حرفم نمیزنم بخدا اما بازم بداخلاقه.ی کلام نمیگه زنه من خوبی؟ نمیگه دستت درد نکنه.
من میرم استقبالش اما فرار میکنه که بخام بغلش کنمو ببوسمش
انگار من بوسش کن چی میشه
من دلم به چی خوش باشه؟
روزی دوبار بهش زنگ میزنم حالشو میپرسمو بهش خسته نباشید میگم اما وقتی بهش میگم خوبی فقط میگه مرسی. دیگه نمیپرسه توام خوبی؟
وقتی بهش میگم دوستت دارم یا دلم تنگ شده فقط میگه منم همینجوروصد بار بهش گفتم توام بگو دوسست دارم اینقد نگو منم همینجور. اما نمیفهمه
- - - Updated - - -
بچه ها من اون محبت و توجهی رو که میخوام رو دریافت نمیکنم
هر لحظه فقط دارم به اون فکر میکنم که چرا اینگارارو می کنه
اما به نتیجه نمیرسم
اینقد ذهنم مشغوله این مشکلاته که نمیتونم به ادامه تحصیل یا چیز دیگه فکر کنم
اگه بگم فلان چیزو میخ.ام میگه بیخود میخای.یا میگه خودت بخر
من خودم شاغلم. شاید انتظار داره من خودم بخرم.آیا این انتظار بجاست؟
مگه وظیفه مرد نیست که حرج زنشو بده؟
مگه نباید برای زنش خرج کنه؟
- - - Updated - - -
هیج زمانی برای صحبت کردن نمی زاره. اصلن اهل صحبت نیست.براش مهم نیست.میگه به حرفای من گوش بده. من واقعا نمیدونم دیگه چه حرفی زده که من گوش ندادم. دیگه نمیدونم باید چیکار کنم.
آرایش می کنم می گه نکن خوشم نمیاد و میزنه تو ذوقم
لباس خوشگل می پوشم ، بی توجهه
خوب حرف میزنم محل نمیده
انگار قصه ی ما از من اصرار و از اون انکاره
- - - Updated - - -
چیکار کنم که اون بیاد سمته من. چیکار کنم که جاهامون عوض بشه؟ که اون دنباله محبته من باشه؟
شما اول باید روی خودتون کار کنید.
تمرکزتون رو از روی همسرتون بردارید و به خودتون و روحیتون برسید بدون در نظر گرفتن نیاز به ایشون.
چرا ما زن ها زمانیکه ازدواج می کنیم تک بعدی می شیم و تمام محبت رو از همسرمون می خوایم دریافت کنیم؟
به همسرتون محبت کنید ولی به گونه ای رفتار نکنید که نشون دهنده وابستگی باشه .
به تجربه می گم مردها جذب زنان دست نیافتنی می شوند. زنانی که عزت نفس دارند در عین حال لطیف و مهربانند.
زمانی که شما رو به حریمش راه نمی ده خودت را دوست داشته باش و به حفظ فاصله وعدم دلخوری سعی در انجام وظایفت داشته باش.
انتظار نداشته باش همان گونه که تو می خواهی به تو محبت کند خوبی ها و محبت های همسرت را در روشی که خودش داره کشف کن و لذت ببر.
همسرت را همین گونه که هست بپذیر و سعی کن با مدوامت بر رفتار صحیح در طولانی مدت روی ایشون اثر بذاری.
این چیزایی که میگم فقط شعار نیست و به تجربه بهتون می گم.