RE: به نظرتون تصميمي كه گرفتيم درسته ؟ خواهش ميكنم كمك كنيد.
باز هم سلامی دوباره .
رویا جان اگر پستی که من مدتی پیش در مورد مشکل خودم زده بودم رو میدیدی دقیقا روالش مثل همین پست بود ...میدونم چه حسیه ...
پذیرش جوابی که به انسان میگه احساستو درنظر نگیر اون هم در شرایطی که انسان در اوج احساسش هست خیلی خیلی سخته و عذاب آور .
اینها رو میدونم .
اما من واقعیتی رو پذیرفتم که خیلی اوقات شاید تلخ و دردناک هم باشه اما شرایط اینجور ایجاب میکنه که برای اینکه مشکلم از این بدتر نشه گاهی اوقات حتی احساسم رو گوشه قلبم نگه دارم و این هیجان احساسی رو کنترل کنم و خودم رو آروم کنم .
بخاطر کسی که دوستش دارم هم شده نمیزارم برگردم به دوران افسرده سابقم که بخاطر ترس از آینده و نرسیدن بهش بوجود اومده بود .
راستش بنظرم حداقل این مدتی رو که میگید صبر کنید و بعد دوباره در مورد این مساله فکر کنید ...
نه میگم همه چیز رو فراموش کن . نه میگم محکم بچسب به این رابطه ...میگم تا وقتی چیزی مشخص نیست قضاوت نکن ..خیالپردازی نکن چون اینجوری فقط خودت رو اذیت میکنی...
من هم همینگونه بودم .یا اونقدر منفی بافی و خیالبافی میکردم که کارم داشت به جنون می کشید یا اونقدر مثبت و رویایی فکر میکردم که از زندگی معمولی جدا میشدم و خیلی چیزها رو در نظر نمیگرفتم .
صبر کن ببین بعد از این چند ماه چه خواهد شد ...بنظرم در این مدت بیشتر از اونکه خیلی به این مساله فکر کنی خودت رو مشغول چیزهای دیگری کن تا این مدت تموم بشه ...
ببین بعد از این چند ماه چه خواهد شد ...هم به خودت و هم ایشون این فرصت رو بده .
من نمیگم فراموش کن ( چون جای شما نیستم و نمیتونم باشم ) اما گاهی اوقات آدم باید خودش رو نسبت به افکاری که اضطراب آوره بیخیال کنه ...
میدونم سخته .
من خودم الان وقتی اونی رو که دوستش دارم می بینم انچنان احساس غمی میشینه توی قلبم که باور نمیکنی اما خودم رو کنترل میکنم چون نمیخوام برگردم به دورانی که زندگی برام شده بود جهنم ...صلاح دیدم که رابطه ای نباشه که بیش از این عذاب نکشم .واسه اینکه میخوام برسم بهش و تلاش می کنم که از دستش ندم و این لازمش اینه که انرزیمو روی چیزهای دیگری متمرکز کنم تا اینکه بخوام باور کنم این غم داره وجودمو دربرمیگیره .نمیخوام دنیای شک و تردیدی که از آینده دارم رو دوباره بپذیرم .
بعضی وقتها رفتن تا مرز بیخیالی و محل نزاشتن به افکار منفی خیلی مفیده ...
به خدا توکل داشته باش .
خدا بزرگه دوست من . برات دعا میکنم .انشالله که هرچی خیره همون پیش بیاد ....
RE: به نظرتون تصميمي كه گرفتيم درسته ؟ خواهش ميكنم كمك كنيد.
می دونی
بنظر میر سه می خواد بی خیالت بشه! و براش سخته ولی داره سعی می کنه بتونه!
همون طور که تو وقتی بهش فکر می کنی اشکات پایین میاد منم راجع به ابرو همین طورم!
RE: به نظرتون تصميمي كه گرفتيم درسته ؟ خواهش ميكنم كمك كنيد.
دوستان عاشق , mke عزیز , من کم کم داشتم فکر میکردم که Roya.b عزیز همون ابرو شماست , میتونم یک چیزی رو بهتون بگم البته roya.b عزیز از داستان من خبر دارن و باهاشون در میون گذاشتم که دختر خانومی رو دوست دارم و سه ماه تابستون ندیدمش اما هنوز همون اندازه که قبلا دوستش داشتم هنوز دوستش دارم , اما من به این فکر نمیکنم که حتما باید بهش برسم , به این فکر میکنم که اگر خدا بخواد ما به هم میرسیم اما اگر هم به هم نرسیدیم آرزوی خوشبختیش رو دارم , به نظر من بهتره سعی کنی این حس و دلبستگی بیش از حد رو در کنترل بگیری و نزاری که شما رو در مسیر زندگی افسرده کنه , پس فعلا سعی کن فکرش رو در ذهنت کمتر کنی و کم کم به حد یک خاستگار برسونی , مطمئن باش اگر بعد از چهار ماه هنوز دوستت داشته باشه میاد از دوباره تو رو عاشقه خودش میکنه , اما یک توصیه برات دارم ,تا زمانی که با پسری ازدواج نکردی بهش دل نبند و باهاش بیرون نرو , چون اونوقت به قول خودت همه جا پر از خاطره های اون میشه و اگر اون بره , همه جا فکر میکنی تنها هستی و غریب , پس دیگه بهش وابسته نباش تا زمانی که باهاش ازدواج کنی , من خیلی ناراحت میشم میبینم دخترهای پاک و مهربونی مثل شما خیلی زود دلشون رو به بقیه وابسته میکنن , راستی یادتون باشه که عشق موندگار نیست , رفتنیه , بهتره همدیگرو دوست داشته باشیم (نه اینکه برای هم بمیریم ) , دوست داشتن از عاشق بودن مهم تر و پایدار تره و آخرش به شیفتگی میرسه و همیشه پا برجاست , برای شما دوستان خوبم آرزو میکنم که به کسی که دوستش دارید برسید و خوشبخت بشید , موفق باشید .
RE: به نظرتون تصميمي كه گرفتيم درسته ؟ خواهش ميكنم كمك كنيد.
ممنون آقاي HadiRock
خود من هم ديگه حدودا يك هفته اي ميشه كه احساساتم رو كنترل ميكنم و سعي ميكنم آروم باشم
از خدا خواستم كه بهم آرامش بده و داد....
قضيه ما هم به چهار ماه نكشيد پنج شنبه بهم زنگ زد و گفت كه من ميخوام به رابطه ادامه بدم ولي به 2 شرط : يكي اينكه ديگه بهم گير ندي و دوم اينكه قولم واسه ازدواج با تو 100% نيست ( البته خودم تورو واسه ازدواج ميخوام 100% ولي از خانواده م مطمئن نيستم و واسه اين ميگم كه قول 100% بهت نميدم .)
شما فكر ميكنين من بعد از 2 بار شكست عاطفي بازم حاضر بودم كه همچين ريسكي بكنم ؟ مگر اينكه عقلم كم باشه كه بخوام براي بار سوم و چهارم و .... تجربه كنم.( فكر كنم سالي يك شكست عاطفي )
واسه اين بهش گفتم ديگه حاضر به ادامه دوستي نيستم چون نميخوام دوباره وابسته بشم و بعد از 3-4 سال اگه خانواده هامون راضي نشدن ( كه به احتمال زياد نميشن ) از هم جدا شيم ..... مگر اينكه بخوام خود كشي كنم كه دوباره دوستي رو قبول كنم
گفتم اگه من رو ميخواي .... هر موقع شرايط ازدواجت مهيا شد و اگه اون موقع ديدي كه من رو ميخواي و خانواده ات رو هم راضي كردي .... اون موقع بيا خواستگاريم تا با توجه به شرايط بهت پاسخ بدم و اون هم قبول كرد
گرچه هنوز هم دوستش دارم و كس ديگه اي رو نميتونم به جاي اون بيارم ولي ترجيح ميدم كه فعلا رابطه اي در كار نباشه چون ضررش عايد خودم ميشه و منتظرش ميمونم تا شرايطش مهيا بشه..... دوستش دارم .... دوستش دارم ولي حيف كه درك نميكنه و خيلي بچه گانه رفتار ميكنه
به اميد اينكه خدا يك روز توي سرش بزنه و عاقلش كنه
ديگه راضي ام به رضاي خدا ولي سعي ميكنم تا 4 سال ديگه كه اون شرايط احتمالي رو پيدا ميكنه ازدواج نكنم تا فرصتي رو واسه به هم رسيدن به هردومون داده باشم
ولي دلم ميخواد كه عاقل بشه .... بالغ بشه..... مرد بشه..... عقلش رو به كار بندازه ...... و آخر از همه اينكه هنوز هم دوستم داشته باشه
به اميد اينكه يه روزي همه ي عاشق ها به هم برسن
خدا يا من عشقم رو از تو ميخوام .... كمكم كن كه بتونم سختي ها رو تحمل كنم.... خدا يا من رو از يادش نبر
از همه ي شما دوستان عزيز كه توي اين راه كمكم كردين خيلي ممنونم
فعلا اين تاپيك بسته ميشه تا ببينم كه چي پيش مياد
بازم ممنون از همه ي شما عزيزان
RE: به نظرتون تصميمي كه گرفتيم درسته ؟ خواهش ميكنم كمك كنيد.
SALAM azizam daghighan man ham dar chand haftye pish vaze toro dashtam eshtebah nakon hamin tor ke ghablen be to dorogh gofte bazam mige va bade 4 mah ham aslan azash khabare nemishe va khili zod faramoshet mikone mesle ab khordan to ham behtare don bale ye adame degari begardi va khaharane megam del o dost dashtano bezar kenar va ba aghl ghadam bardar
RE: به نظرتون تصميمي كه گرفتيم درسته ؟ خواهش ميكنم كمك كنيد.
سلام دوست عزيز
ممنون كه نظر و تجربه تون رو گفتين ولي دل من ( در حال حاضر ) راضي نميشه كه همه چيز رو فراموش كنم و عشق و عاشقي رو تموم كنم
شايد اون من رو ديگه نخواد و مطمئنم اگه نخواد خيلي زود تر از 4 سال ميفهمم كه من رو نميخواد و زماني كه اين رو بفهمم مطمئنن ديگه واسش صبر نميكنم ولي تا زماني كه بدونم اون هم من رو ميخواد دلم راضي نميشه كه فرصت به هم رسيدن رو تباه كنم.... چون كه دوستش دارم و قلبم براي اون ميزنه
عشقم عرفان ( اگه الان اينها رو داري ميخوني ) بدون كه دوستت دارم و برات صبر ميكنم.... صبر ميكنم تا شرايطت مهيا بشه .... صبر ميكنم كه عاقل و بزرگ بشي ....ولي اگه لحظه اي حس كردي كه ديگه من رو نميخواي .... بهم بگو تا ديگه منتظرت نمونم
با اينكه خيلي در حقم بدي كردي ولي بدون دوستت دارم عشقم .... هرجا كه هستي مواظب خودت باش
RE: به نظرتون تصميمي كه گرفتيم درسته ؟ خواهش ميكنم كمك كنيد.
رویا جان من بهت تبریک میگم بابت اینکه تونستی به احساساتت مسلط بشی و عاقلانه با موضوع برخورد کنی ...
این مسلط شدن آرامشی رو در پی داره که خیلی شیرین و زیباست...الان وضعیتمون تقریبا شبیه همه...منتها من پسر و شما دختر .
با نظر هادی راک عزیز موافقم .بهتره سعی کنیم این حس و دلبستگی بیش از حد رو در کنترل بگیریم و نزاریم که ما رو در مسیر زندگی افسرده کنه
هراونچه که خدا بخواد همون خواهد شد ...
من که تلاشم رو برای رسیدن به هدفم میکنم . باقیش با کسی که اون بالا نشسته .
براتون آرزوی خوشبختی دارم .
RE: به نظرتون تصميمي كه گرفتيم درسته ؟ خواهش ميكنم كمك كنيد.
ممنونم آقاي nashenas2
راهنمايي هاي خيلي خوبي ارائه دادين و از اين بابت از شما خيلي ممنونم.
اميدوارم كه شما هم به عشقتون برسين و خوشبخت بشين
موفق باشين
RE: به نظرتون تصميمي كه گرفتيم درسته ؟ خواهش ميكنم كمك كنيد.
سلام
اگر اجازه بدید منم چند تا نکته بگم شاید بدرد بخورند.
1 – یک بچه 19 ساله اصلا قابل اعتماد نیست پس زیاد بهش اعتماد نکنید چون حداقل تا رسیدن به بزرگی دو سه سال راه واسش مونده(البته چون پسره) و با توجه به نوشته های شما میشه چند تا از خصلت های ایشون رو متوجه شد مشخصا براتون با توجه به نوشته های خودتون میگم:
- ایشون برای رسیدن به اهدافشون دروغ میگند -> (در اويل رابطه سنشون و دانشگاهشون رو به من دروغ گفتن ... ) به این نکته دقت کنید که چه تضمینی وجود داره که در آینده باز برای رسیدن به خواسته هاش این کار رو نکنه.
- توانایی مواجه با مشکلات در ایشون دیده نمیشه چون خیلی راحت با به وجود امدن شرایط جدید صحبت هاشون نیز تغییر میکنه -> (واست قسم خوردم كه حتي اگه از خانواده ام هم طرد بشم باز هم با تو ازدواج ميكنم) و (قولم واسه ازدواج با تو 100% نيست البته خودم تورو واسه ازدواج ميخوام 100% ولي از خانواده م مطمئن نيستم و واسه اين ميگم كه قول 100% بهت نميدم .) دقت کنید چه تضمینی وجود داره در اینده با به وجود امدن شرایط جدید باز هم صد در صد شما را برای ازدواج بخواهند وقتی قسمشون را راحت زیر پا میزارند.
- ایشون حتی توانایی پایبند بودن به حرف های خودش را هم نداره که دلیل هاش هم می تونه احساسات ، صداقت نداشتن و ... باشه -> (يك مهلت 4 ماهه بدم تا خوب فكرهاشو بكنه) و (قضيه ما هم به چهار ماه نكشيد پنج شنبه بهم زنگ زد) . یکبار دیگه از شما می خوام که توجه کنید که این اقا حتی به راحتی به شما برای اینکه شما به حرفش گوش ندادید فحش میده - > (هم يك اس ام اس داد و بهم فحش داده بود) و بعد خودش حرف خودش را زیر پا میزاره. الان که هیچی نشده فحش میده وای به حال بعده ها که روشون بهتون بیشتر باز شه .
2 – زیاد به نحوه فراموش کردن ایشون فکر نکنید چون همینکه یک خواستگار براتون بیاد که شرایط ازدواج را داشته باشه چند بار با هم برید بیرون بگید بخندید و یکم رابطتون باهم خوب بشه همچین قشنگ آقا عرفان را فراموش میکنید که خودتون هم نفهمید(چرا ؟ چونکه عشق واقعی اول منطق توش هست و بعد احساس اما برای شما احساسات داره منطقتون رو کنترل میکنه و ...).
3 – خواهشا به خانوادتون بیشتر اعتماد کنید.
4 – متنی را که در امضاتون گذاشتید را چند بار بخونید و روش فکر کنید . اگر موقعیت خوبی برای ازدواج براتون به وجود امد منتظر عشقتون!! نمونید چونکه همزمان دو چیز را از دست خواهید داد:زمان و موقعیت ها را .
و ... .
در آخر بگم زیاد به نوشته های من توجه نکنید !!!!؟؟؟؟؟
امیدوارم سربلند و خوشبخت شوید