-
سلام عزیزم...چرا اینقدر خودت رو اذیت میکنی؟؟ اولا اگر شوهرت تو رو نمیخواست خیلی رک و پوست نده بهت میگفت هیچ مردی خودش رو مجبور به ادامه رابطه با زنی که دوست نداره نمیکنه... مشکل شما اصلا دوست نداشتن و این چیزا نیست...مشکل شما بی تجربگی هردوتونه...شما همش 22 سالته یه دختر که صبوری بلد نیست..مهارت ارتیاط با جنس مخالفش رو بلد نیست....شوهرت هم دقیقا همین مشکل رو داره پس الان نباید ازش دلخور بشی چون خودت هم همین مشکل رو به نحو دیگه داری..پس شما هردوتون باید بهم کمک کنید ...اون الان به شما عادت نداره خوب تازه باهم آشنا شدید ....شما هزاریم به شوهرت محبت کنی ولی بعدش باهاش دعوا کنی چه فایده ای داره؟؟ تو سربازی به هیچ پسری خوش نمیگذره وقتی هم میاد شماباهاش بحث میکنی اونم میره پیشه دوستاش چون اونجا بیشتر بهش خوش میگذره...خیلی دست وپا گیر همسرت نشو مدام خودت نرو سمتش بذار هر وقت خواست خودش بیاد وقتی هم تومد اصلا بهانه گیری نکن پرخاشگری نکن همش حرف از دلتنگی و حرفای عاشقانه بزن بالاخره شما زن و شوهرید بیشتر بهش نزدیک شو بعد کم کم خودت تغییر رفتار رو حس میکنی....دوران عقد خیلی دوره حساسی هستش ...ایشالله که باهم خوشبخت باشید گلم:323:
-
سلام.رزا جان بابت مقاله واقعا ممنون.خیلی عالیه.البته کامل نخوندم ولی همون چند صفحه ای که خوندم فوق العاده بود.
امیدوارم بتونم رو خودم کار کنم.
دست دوستای گل همدردی درد نکنه.
:43:
- - - Updated - - -
سلام.مینوش جان بابت مقاله واقعا ممنون.خیلی عالیه.البته کامل نخوندم ولی همون چند صفحه ای که خوندم فوق العاده بود.
امیدوارم بتونم رو خودم کار کنم.
دست دوستای گل همدردی درد نکنه.
:43:
- - - Updated - - -
رزا جوون راست میگی دوتامونم ناشی هستیم. .این هم که گفتی من صبور نیستم زدی تو خال.:104:
ولی چه کنم که طاقت ندارم وقتی بهش ابراز علاقه میکنم و اون مثل مجسمه میگی مرسی..خیلی میسوزم ینی تو وجودش هیچی نیس که جای این مرسی بهم بگه
ولی اینو بگم از وقتی که اینجا مشکلم رو گفتم خیلی آرومتر شدم.خیلی دارم رو خودم کار میکنم .
واقعا از تک تکتون ممنونم.
دوستوون دارم
-
شاید الان اینو بگم همتون میخواین بگین دختر تو چقدر عجولی حالا بزار این مشکلت حل شه تا بعدی....
هر چی بگین حق دارین
ولی دوستان .نامزد من تو جمع اصلا باهام کاری نداره البته فک کنم به همین سرد بودنش برمیگرده
وقتی تو جمع هستیم اصلا کاری به کارم نداره.نه صدام میکنه.نه حرفی باهام میزنه.انگار یه آدم غریبه..
مثلا سر سفره میشینه بی اعتنا به اینه که من چرا نیومدم غذا بخورم....
تا بحال نشده یه چی بشه بخواد منو صدا بزنه.این کاراش منو ناراحت میکنه ...
چرا هیچ احساس نیازی بهم نداره.چرا همش من باید دنبالش باشم.چرا ؟؟؟؟
چی بهش بگم تا درست شه؟؟
چون واقعا وقتی اطرافیان مارو میبینن .کلی حرف بهم میگن.که چرا نامزدتت انقدر باهات سرده.چرا پیشت ننشست؟چرا باهات حرفه؟چرا؟چرا؟
از بس اونا رو پیچوندم خسته شدم
راهنماییم کنین تا نامزدم رو قانع کنم که این بی توجهی هاش ردرست نیس و باید بهم اهمیت بده:302:
-
همین که تو بهش محبت کنی اونم ازت یاد میگیره ، بعضیا اینجورین خب اگه نمیاد پیشت تو برو پیشش بشین ، تو توی جمع براش میوه پوست بکن و ازین کارا کن تا اونم یاد بگیره، شاید خجالتیه و روش نمیشه هنوز با تو مثه همسرش رفتار کنه، شایدم دور و برش این رفتارها و عشق ورزیدن هارو ندیده که یاد بگیره، تو محبت کن به هر طریقی تا اونم ازت یاد بگیره و بهت درس پس بده .
-
میگم یهو از این محبت های زیادی من خدایی نکرده توقعش نره بالا...فک کنه وظیفمه و همش فک کنه من باید از این کارا کنم...
-
عزیزم مردها دوست دارن همه چیز رو مستقیم بهشون بگی...اگه هر درخواستی ازش داری رک و پوست کنده بهش بگو البته با آرامش ..اتفاقا مردایی که خیلی وارد نیستن رو راحتتر میشه به روش خودت آموزش بدی...خیلی راحت بهش بگو دوست درم تو جمع بهم توجه کنی بعد یه چندتا عشوه هم واسش بیا..ای بابا مثلا زن و شوهرید ...اصلا موقعی که بهش نزدیک میشی استرس نداشته باش خجالت نکش یکم پررو باش تا اونم روش باز بشه چون یکم خجالتیه همسرت.....اگرم روت نمیشه که بهش بگی بهم توجه کن یا توی جمع صدام کن صداتو بچه گونه بکن و از این ادا اطوارا....
-
بارها با زبون بهش گفتم ..بهش گفتم که خیلی خوشحال میشم.ولی اون میگه این کارا زشته تو جمع..دیدگاهش اینه..
هر سریم که بخواد یه کوچولو توجه کنه کلی سرخ و سفید میشه و انگار واسش مسخرس اینکارا...:54:
از د
-
سلام پروانه جان یه سوال :
پدر شوهر یا برادر شوهرت چه جورین ؟ منظورم رفتارشون با خانومهاست ؟ ابراز علاقه میکنن یا اونا هم همین طوری سرد هستن ؟
-
سلام.عزیزم.پدر شوهرم عالیه..تو این چند ماه که خونشون رفت و آمد دارم هم تو رفتاراش با مادر شوهرم هم با عروسا خیلی خوبه..
یکی از برادراش که خیلی رفتارش با خانومش خوبه.یکیشونم که اصلا خوب نیست.ولی برادر شوهر بزرگم حد تعادل داره..(خانواده پر جمعیتی هستن:311:)
ولی در کل به جز پدر شوهرم نه زیاد با خانوماشون گرم نیستن تو جمع:302:
-
اینو به خاطر این پرسیدم که به هرحال خیلی از اخلاق و رفتارهای طرف مقابل ارثی یا اکتسابی هست یعنی طرف یا تو ذاتشه یا اینطوری دیده و یاد گرفته به هرحال اگه داتی باشه تو واقعا نمی تونی کامل تغییرش بدی شاید یه کم بهتر بشه به مرور زمان ولی از این رو به اون رو نمیشه .
اینو خودم تجربه کردم که میگم شوهرمنم بعد از دو سال عقد و یکسال ونیم عروسی هنوزم که هنوزه همینطوریه شاید 10 درصد عوض شده باشه . ولی اگه ذاتی نباشه و به خاطر محیط و تربیت باشه کارت آسونتره ولی زمان بره باید بهش یاد بدی تا در دراز مدت تغییر کنه اونم نه با گفتن و درخواست و پرخاشگری . فقط و فقط با محبت کردن یعنی کاری که دوست داری نسبت به تو انجام بده خودت هم براش انجام بدی تا ببینه و یادبگیره . حالا اینکه از کجا بفهمی شوهرت کدوم از ایناست باید بیشتر بشناسیش و تو رفتارش با بقیه نه فقط خودت دقت کنی . مثلا ببینی با بقیه چه جوری میجوشه با پدر، مادر ، دوست ، درونگراست یا برونگرا ساکته شلوغه ؟
مثلا از کسی که کلا آدم درونگراییه نمیشه انتظار داشت مثل بقیه با همسرش تو جمع برخورد کنه چون واقعا نمیتونه دست خودشم نیست . یا دقت کن ببین با کسایی که خیلی براش عزیزن و خیلی دوستشون داره چه جوری رفتار میکنه ابراز علاقه میکنه ؟احساسش رو به اونها بروزمیده ؟ اگه با اونها هم همینطوره پس نباید سردیشو بذاری بهه حساب اینکه دوستت نداره . و در آخرهم همه چی به خودت برمیگرده که چقدر میتونی این ویژگی رو با هاش کنار بیای و قبول کنی چون زیاد قابل تغییرنیست .