-
سلام بهار جان:72:
فقط عنوان تاپیکت رو خوندم، اما یادم هست موضوع همسرت هست.
من نمیدونم همسرت ازت متنفره یا نه، اما میدونم خیلی پیش اومده که از کسی متنفر باشم، و با گذر زمان نفرتم از بین بره و حتی جاشو به محبت بده. شرطش اینه که در دوره نفرتم، اون فرد بهم تحمیل نشه و بتونم فاصله بگیرم.
-
بچه ها شوهرم قاطی کرده
امروز زنگ زده اداره کسایی که برام استشهادیه نوشته بودن تا برای دادگاه منع اشتغال از خودم دفاع کنم تهدید کرده میکشمتون و از این حرفها
حراست هم بهشون گفته گزارش کنن بعد به منم گفته اون فتو استشهادیه رو ببرم حراست
من نگرانش هستم اگه این روند رو ادامه بده اداره ازش شکایت میکنه
اونوقت خیلی براش بد میشه
چرا داره این کارارو میکنه ؟ چرا هزارتا بیراهه میره راه درست رو انتخاب نمیکنه من که بهش میگم بریم مشاوره
هزار بار بهش گفتم چقدر دلم براش تنگ شده
فکر کنم واقعا زده به سیم آخر خودشم نمیدونه داره چیکار میکنه خیلی نگرانم خیلی
-
سلام
بهار جان مطمئنم داره همه چی درست میشه
میتونی هر شب بهش اس بدی که بی قراری واسه این که دوباره سه تایی زیر یه سقف باشید و اینکه داری خودتو آماده می کنی بری پیشش
براش کند میگذره خسته شده
- - - Updated - - -
فقط خواهش می کنم اگه هر چیز بدی گفت یا عصبانی شد سکوت کنید
بهش لبخند زیاد بزنید و دخترتون رو حسابی بغ کنید و باهاش بازی کنید
مطمئنم شوهرتون دلش تنگ شده اما خسته و بی تاب شده
کاش زودتر میرفتی پیشش
-
زندگی موفق عزیز
فکر میکنم اس اس هام بیشتر بهمش میریزه
من دیشب اس دادم حال بچه و خودش رو پرسیدم فقط گفت خوبه
مجددا حال خودشو پرسیدم ج نداد
منم دوتا اس دل تنگی براش فرستادم
او امروز زنگ زده همکارم رو تهدید کرده
میترسم اداره ازش شکایت کنه خیلی بد میشه
داغون میشه خودش حالیش نیست
-
خب سریع تر برید شمال
این دوری اصلا به صلاح نیست
-
به نظر من البته شاید اشتباه باشه ولی میگم بهار جان دیگه به هیچ عنوان بهش پیام نده ! به نظرم این پیامهای مثلا عاطفی تاثیر معکوس میزاره منم جای شوهرت بودم عکسالعملم همین بود یه مدت ازش فاصله بگیر بزار نفس بکشه بزار نبودت رو حس کنه خیلی داری خودت بزور بهش میچسبونی خوب معلومه اونم خوشش نمیاد! تو این شرایط ادم دوست داره از این ماجرا فاصله بگیره تا بتونه تصمیم درست بگیره ولی شما این اجازه رو به خودتون نمیدین! من به عنوان کسی که داره از دور جریان شما رو دنبال میکنه این نظر رو دادم چون واقعا حس کردم پیامات بدتر اونو اتیشی میکنه تا براش مسکن باشه!
- - - Updated - - -
به نظر من البته شاید اشتباه باشه ولی میگم بهار جان دیگه به هیچ عنوان بهش پیام نده ! به نظرم این پیامهای مثلا عاطفی تاثیر معکوس میزاره منم جای شوهرت بودم عکسالعملم همین بود یه مدت ازش فاصله بگیر بزار نفس بکشه بزار نبودت رو حس کنه خیلی داری خودت بزور بهش میچسبونی خوب معلومه اونم خوشش نمیاد! تو این شرایط ادم دوست داره از این ماجرا فاصله بگیره تا بتونه تصمیم درست بگیره ولی شما این اجازه رو به خودتون نمیدین! من به عنوان کسی که داره از دور جریان شما رو دنبال میکنه این نظر رو دادم چون واقعا حس کردم پیامات بدتر اونو اتیشی میکنه تا براش مسکن باشه!
-
شوهرت داره خودشو میکشه تا تو ببینیش
داره قدرتشو بهت نشان میده و میخواد ثابت کنه هنوزم مردت هستش منتها راهشو بلد نیست داره دادو بیداد میکنه غرش میکنه البته تو هم کم مقصر نبودی راه درست اینکه قدرتش و ابهتشو بهت نشان بده را براش باز نکردی و مخصوصا حالا هم احساس میکنه کم آورده.فکر کنم یکجورایی یکم باید ازش خودتو بکشی پایینتر اونم اروم میشه :227: بزار حس کنه مردته صاحبته و قدرت داره و تو هم زیردستشی مردها به این حس نیاز دارن.
بقول معروف یکی به نعل بزن یکی به میخ خودتو دو دل نشون بده یکم بهش راه بده ببین چیکار میکنه مخصوصا توی ضمینه شغلیت خودتو پنجاه پنجاه نشون بده میخوای انتقالی بگیری اگه خیلی راضی نبودی شمال فعلا از سر کارت استعفا بدی یا اینکه بری یه مدت بعدش یکسال مرخصی بگیری ببین چی میگه
البته این نظر شخصی منه یه مشورت بگیر از مشاورها
- - - Updated - - -
راحت بگم شوهرت توی یه باتلاق گیر کرده به هرچیزی داره چنگ میزنه تا غرورشو و مردانگش و جایگاهشو حفظ کنه حالا نوبت شماست که طنابو پرت کنی طرف ولی با احتیاط
-
آقای خاله قزی
دقیقا همینیه که شما میگید کم آورده شدیدا هم کم آورده و من کاری از دستم بر نمیاد
خودش رفت حکم منع اشتغال گرفت تا منو از کار اخراج کنه ولی به بن بست خورد قاضی رای داد برم شمال سرکار اگه این حکم نبود به من انتقالی نمیدادن
خودش رفت حکم تمکین گرفت و گذاشت اجرا وگرنه من که داشتم التماسش میکردم اونم میگفت نمیخواهمت منم کاری ازم بر نمیومد
چطوری مردونگی شو بهش برگردونم چطور خودمو بکشم پایین تر ؟
امکان مرخصی بدون حقوق نیست پرس و جو کردم باید حداقل دو سال سابقه داشته باشم
بعد انقدر اون داد و بیداد و قیل و قال تو اداره راه انداخته که نه تنها آبروی خودشو برده آبرویی برای منم نذاشته دفعه آخر مستقیم مسؤول حراست میگفت بدردت نمیخوره برو طلاق بگیر منم خیلی پیچوندمش تا بفهمونم که زندگی مال منه
-
خوب همینجوری کجدار و مریض برو جلو ناامید نشو براش ناز و قرشمه رو بیا بزار متوجه بشه پنجاه پنجاه هستی
یکم باهاش راه بیا بهش بال و پر بده همین نشان بده میخوای بیای اونجا ولی معلوم نیست بری سر کار یا نه مثلا بهونه بیار واسه درامدش و کمک خرجی خانواده هستش اینجور حس غرورش اجازه نمیده میگه من خودم میرم سر کار چشمم کور دندم نرم خرجی خونه را میدم و تو خرجی را بهونه کن یکم کشش بده بعدش قبول کن ولی کشش بده تا جایی که میبینی کش میاد ولی کجدار و مریض باهاش رفتار کن درست میشه ایشالله
-
جناب پاشو کررده تو یه کفش میگه استعفا بده بیا البته قبلا کلا میگفت نمیخواهمت نیا
البته هنوزم رو موضع خودش هست که میگه من از اول عقد هم تورو نمیخواستم مجبورم کردن
درمورد کار بهش گفتم باشه اگه میخواهی من استعفا میدم ولی از کجا مطمین باشم که بعد استعفا دوباره به همین جا نرسیم دوباره زندگیمون خراب نشه برگشت گفت من هیچ شرطی رو قبول نمیکنم
خوب با اون همه رفتاراش میترسم که کارم رو از دست بدم میترسم هم کارو از دست بدم هم به زندگیم نرسم یا اینکه تا آخر عمر به اون آرامشی که دنبالشم نرسم