من باز معذرت میخوام وسط تایپیک دوست عزیزمون blueberry که حرف دل خودمو که بی ربطه میزنم ولی
همه ی آدما توی زندگیشون مشکل دارن . همه ی آدما دوست دارن مشکلاتشون حل بشه و زندگیه آرومی داشته باشن.
من با بدبختی بزرگ شدم اما تو تمام این بدبختیا نگاهم به آینده بود . به این که یه روزی تموم میشه. به اینکه یه روزی منم به جایی میرسم که لیاقتم اونه. به اینکه خودم زندگیمو میسازم.
اما امروز که دارم به زندگیم نگاه میکنم به همه ی گذشته ام به تمام لحظه هایی که گذروندم میبینم آینده ای وجود نداشت. زندگی همون لحظه ای بود که من داشتم با هزار جور بدبختی
میگذروندمو و تو دلم هزار تا امید واسه تموم شدنش بود. زندگی یعنی همون لحظه با تموم درداش نه آرزوهام نه دلخوشی های الکی.
میدونید چرا اینقدر حرف فامیل برام اهمیت داره. چون دارم میبینم که اونا همیشه راست میگفتن و این من بودم که واقعیتو باور نمیکردم.
بچه موشی بودم و اونا میدیدن و مدام بهم میگفتن اما من خودمو شیر میدیدم. حالا که نگاه میکنم به خودم تلاشای بیخود خودم میفهمم که اونا منو میخواستن که جلو پام سنگ مینداختن.
راست میگن اگه وقتی بچه بودم وقتی نفهم بودمو و خودمو با ارزش میدونستم ازدواج میکردم امروز دیگه آرزویی نداشتم که به خاطرش غصه بخورم. من خودمو فدای آرزوهام کردم.
امروز میدونم آینده معنی نداره . همین زندگی لعنتی زندگی منه.
زندگی یعنی اینکه با آدمی ازدواج کنم که ازش متنفرم . وارد زندگی بشم که شاید نتونم تحملش کنم و از تنفر بمیرم . زندگی یعنی تا ابد بدبختی
زندگی یعنی اینکه تو سری بخوری و صدات در نیاد چون همینی که هست برای اینکه یه هر حال قراره تو سری بخوری. چه از یک نفر چه از هزار نفر.
اما باید اینکارو بکنم آخه چه تضمینی وجود داره.
به من بگید شما میتونید تضمین بدید که یک روزی قراره با فرد مورد علاقه ام آشنا بشم ؟ یا نه با فردی که حتی یک هزارم خواسته های من رو داشته باشه؟
کسی میتونه به من این تضمین رو بده که بدتر از این پیش نمیاد؟ میتونید بگید حتما بهتر از این راه راهی هست؟
نمیدونم اینو برای من گذاشتید یا نه ولی من این رو برای شما میذارم
"سـرد اسـت و مـن تـنهایـم "
چـه جمـلـه ای !
پــــُر از کـلیـشه …
پـــُـر از تـهـوع …
جـای گـرمی نـشستـه ای و می خـوانـی :
” ســرد اسـت “…
یـخ نمـی کنـی …
حـس نـمی کنـی …
کـه مـن بـرای ِ نـوشتـن ِ همیـن دو کلمـه
چـه سرمایـی را گـذرانـدم