-
سلام
وقتی میگی دیگران ممکنه دخالت کنن نشان از اینه ازالان میخوای منفعل رفتارکنی.تو بایدبتونی شرایط آینده(شناخت ورفت وآمدها ونظر دیگران)رومدیریت کنی..قرارنیست اگه پسره ازاول به دلت نشست حتما اونی که به تومیاد.منظورم طی کردن مراحل شناخت زیرنظر خانواده و مراحل خواستگاری وحتی نامزدی هست. آدمهابه راحتیه راحتی هم شناخته نمیشن بنابراین شما سه مرحله کلی داری باتوجه به معیارها وشخصیت خودت
۱_مرحله ویژگی های اولیه که شامل اطلاعات عمومی شغل وتحصیل وظاهر وخانواده وغیره هست اگه مشکلی نداری اجازه میدی بیاد برای آشنایی
۲_مرحله آشنایی زیرنظر خانواده منظورم اینه با اطلاع خانواده چند جلسه باهاش صحبت کن اگه مشکلی نبود اونوقت قرارخواستگاری رسمی و نامزد شدن
۳_مرحله ی نامزدی اگه نشانه های بد ندیدی چون دربهترین حالت بازممکنه نشانه های بد رفتاری زیادی رو دردوره نامزدی ببینی که درزندگی مشترک برات قابل تحمل نباشه.این کلیت مطلب هست.
توی مراحل تصمیم گیری میتونید هر دو پیش مشاور هم برید تا تشخیص بدن مناسب هم هستید یا خیر
امابه لحاظ ذهنی وروحی خودت،اگه نمیتونی با این سه مرحله روبروبشی وتصمیم بگیری و هنوزرودربایستی بادیگران داری دست نگه دارو اول روی خودت کارکن تایه کم راه بیفتی واعتمادبنفس پیداکنی چون بعدا متوجه میشی ترس ورودبایستی که ازگفتن ومواجهه الانت وجود داره روبعدا باید بامسائل بزرگتری دست وپنجه نرم کنی وجبران کنی ی جاهای دردناکی ناچار میشی خودت باشی که با الان قابل مقایسه نیست.
-
در پاسخ دختر بیخیال ......
مادرم تو جریان قبلی چون مخالف بود با ازدواجم فامیل و دوست و اشنارو پر کرد که اگه مائده اومد درباره خواستگارش صحبت کنه شما بهش بپید نه نمیخواد ازدواج کنی که بعد من تعجب کردم که مادر بزرگو خاله تو شهرستانو فلانی و فلانی .... به من میگن با این پسره ازدواج نکنیاااا اصلا مونده بودم که وقتی اینا حتی اون اقارو ندیدن چطور میتونن دربارش نظر بدن به من .... از اینجا شد که از مامانم و اطرافیان میترسم حتی جلو مامانم زیاد گوشی دستم نمیگیرم اخه دیروز برگشته بود از دوستم پرسیده بود مائده با کسی هست؟؟؟دوستمم گفته بود نه بابا فکر نکنم ......
جدایی پدر مادر هامونم که ایشون مادرش گذاشته از ایران رفته اما من دلیلش رو نپرسیدم .... خودش میگه مادرمو دوست ندارم اما بابام مثل یه کوه پشت هممون و این نامادریش رو میپرسته .... ایشون نسبت به هیچی بدبین نیست دقیقا برعکس من .... همه جوانب رو مو به مو میسنجه ..... فقط حس میکنم رفتارش یکم خشک ...البته شاید طبیعی باشه چون دوبار بیشتر همدیگرو ندیدیم .....
رفتارش خیلی اروم هستش .... مودب ...... منطقی ...... اما خیلی خونسرده :54:
- - - Updated - - -
امین آقا ممنون از پاسختون ....
اعتماد به نفسم توی 2 جا پایین یکی محل کارم چون تازه اومدم ... یکی در برابر ایشون ... البته خیلی هم اختلاف نداریم اما چون تازه هستن من خخخخخخیلی ازشون خجالت میکشم ....
درباره مرحله اول که فرمودین ایشون تمکام شرایط رو توضیح دادن .... اما من به دلیل الزایمری که دارم مدام حرفاشون یادم میره .... شرایطشون به نسبت مناسب بوده فقط از خونسردیشون بیزارم ... اجازه دست من نیست اگه به من بود میگفتم معرفم شت تلفن بگه بیان خواستگاری مشکل من اینه من حق انتخاب ندارم .... مادرم هر کسی که من بگم رو قبول نداره میگه من باید انتخاب کنم .... چون به خاطر شکست خودش ترسیده ....بنابراین مطمینم بعد از اون جریان قبلی به ایشون هم اجازه نمیدن که بیاد ....
مرحله دوم
میتونیم شناخت پیدا کنیم در صورتی که فقط خانواده ایشون در جریان باشه ....
مرحله سوم هم نظر دادن دربارش فعلا به نظرم زود هستش
ایشون هم نظرشون این بود که پیش مشاور بریم اما هم ایشو.ن هم من شاغل هستیم .... وقت کمه ....
ایشون فقط به من گفت من با خجالتی بودن شما مشکل دارم ..... منم گفتم به مرور زمان حل میشه و ایشون هم قبول کرد .... اما میترسم خجالتی بودنم حل نشه ...
-
سلام مجدد و عرض ادب
چیزی که تا الان متوجه شدم اینه که به نظرم خیلی دارین سطحی برخورد می کنین . اینکه مادرتون بدون مشورت با شما یا بدون تحقیق خواستگار قبلی شما رو رد کرده ، دلیل نمیشه تا بخواین فعلا مخفی کاری کنین . بهتره دنبال راه های بهتر باشین . مطمئنا توی خانواده شما عمو، دایی ، عمه ، خاله و یا خیلی از بزرگترای دیگه هستن که می تونین این موضوع رو باهاشون در میون بزارین و در مورد این مسئله صحبت کنین تا یه کم با تامل و صبر بیشتری روی خواستگارا فکر بشه و نظر شما رو هم حتما بهش اهمیت بدن . اون کسی که قراره ازدواج کنه شمایین ، پس باید با همفکری بیشتری به این موضوع نگاه کرد .
به نظر بنده در امر ازدواج باید یه کم خجالت رو کنار گذاشت . و با جرات و شهامت در مورد زندگی آینده تون صحبت کنین . این حق شماست . اگه درست انتخاب نکنین و پشیمونی بیاد سراغتون ، نتایجش به ضرر خود شماست.
و اما در موردی با خانم دختر بی خیال موافق هستم . اینکه پدر و مادر ایشون از هم جدا شدن یه زنگ هشداره که باید ته و توشو با دقت بسیار در بیارین . و به صحبتای آقا داماد قناعت نکنین .
من خودم تا همین چند ماه پیش داشتم یه اشتباه فوق العاده مهیب انجام می دادم در امر ازدواج ، فکر می کردم خانواده سنتی من دارن مشکل جلوی پام می زارن و امروزی فکر نمی کنن . ولی همین خانواده منو نجات دادن و ازشون واقعا ممنونم . به بزرگتراتون اعتماد کنین . اونا چیزایی رو می بینن که ما ها که درگیر احساسات میشیم ازش می گذریم .
-
مرسی آقاهادی از نظرت
من هنوز تصمیمی نگرفتم درباره ایشون ...
در ضمن من هیچکسیو ندارم که باهاش مشورت کنم رو هیچکس نمیتونم حساب کنم .... فامیلامون همه بی جنبه ان .... منم باهاشون راحت نیستم ...الان فعلا خودم و خدای خودم و شماها.....
- - - Updated - - -
دوستان لطفا نظراتتون رو بزارید من دارم میرم خونه تا فردا صبح دسترسی به نت ندارم صبح میام و نظراتتون رو میخونم ممنون از همتون
-
سلامی دوباره به همه دوستان .....
چرا کسی اینجا راهنماییم نمیکنه ....
تو رو خدا بگید باید چیکار کنم
-
سلامی دوباره به دوستانی که راهنمایی نمیکنن .... خواهش میکنم نظراتونو بدید ....
همکارام میگن اگه مادرت رو این مورد هم مخالفت کرد دیگه هیچ جوره زیر بار نرو و اصلا قبول نکن مقابل به مثل کنم ....
-
سلام متاسفانه بدلیل محدود بودن ارسال پیام در روز(که نمیدونم دلیلش چی هست؟) دیروز نتونستم بیشتر کمکتون کنم
یه سری سی دی اموزشی واسه خودسازی هستش مربوط به دکتر ازمندیان زندگی منو که زیرورو کرده بگیرید و استفاده کنید . همه چیز از خودتون شروع میشه باید از خودتون شروع کنید. به ادمها زود اعتماد نکنید شناخت خوبه ولی هزینه داره پس بشناسید ولی عاشق نشید که احتمال عاشق نشدن خانمها تو این مسایل خیلی کمه. بنظر من حداقل این سی دی ها رو بگیرید ببینید و با احتیاط قدم بردارید. تا اونجا که بخواید میتونم کمکتون کنم. من بارها این سی دی ها رو دیدم گاهی اوقات اونقدر حالم خوب شده که قابل وصف نیست.
نتیجش ثروتمند شدنه که ثروت فقط پول نیست همه اون چیزی هست که باعث کمال انسان میشه. شما باید انسان دیگری بشید و میدونم که میتونیدو فقط باید بخواهید
در ضمن عجله ای برای ازدواج نیست شماچند سالتونه؟
نمیگم مورده رو رد کنید ولی عجله نکنید . اینکه نظر دیگران رو با سرعت میخواید یعنی دارید عجله میکنید و عجله کار شیطونه و عاقبت خوبی نداره.
بشنید با خودتون روراست باشید و به خودتون مسلط باشید و به هیچ عنوان خجالت نکشید تو این موارد.
بنظرم با مادرتون در میون بذارید اون بد شما رو نمیخواد و دلسوزی میکنه براتون. ولی بهش بگید که از کاری که سری قبلکرده ناراحت شدید و نمیخواید تکرار کنه. بعد بگید اگ میخواد بهش اعتماد کنید باید با شما روراست باشه و مستقیم با خوتون صحبت کنه نه اینکه زنگ بزنه و یه فامیل رو اوار کنه رو سرتون. بهش بگید که میدونید که دوستون داره ولی دوست داشتن مثل یه گنجیشک تو مشت میمونه زیاد بخواید نگهش دارید فشارش میدید له میشه و اگه زیاد بیخیالش باشید پر میزنه میره. سنگاتونو اول با خوتون بعد با مادرتون وا بکنید اون موقع نوبت خواستگارتونه که بشناسیدش
-
سلام امیر عزیز واقعا ازت ممنونم که کمکم میدی شما چون جز کاربران سایت هستی روزی 3 پست بیشتر نمیتونید بزارید :81:
رفتم تو 21 سال
اما چون حس میکنم به یه تکیه گاه احتیاج دارم میخوام ازدواج کنم .....:54:
کلا چند وقته بهم ریختم .... از طرفیم مشکلات کارم که خیلی زیاده ....معدم هم به خاطر عصبی بودنم بهم ریخته ... از طرفی هم نه وقت میکنم برم باشگاه نه کلاس زبان ... نه رسیدگی به خودم ....
اما کلا خیلی وقت به فکر ازدواجم چون تقریبا امادگی لازم رو دارم .... :303:
مادرم دست خودش نیست نمیتونه حرف نگه داره ...
نظرم این هستش که هر وقت با ایشون به نتیجه رسیدم بگم خودشون با مادرم تماس بگیرن من حرفی نزنم بهتره ..... و اینکه مادرم با کسایی که من انتخاب میکنم و ایشون خوششون نیاد اصلا خوب برخورد نمیکنن و ابروی منو میبرن در صورتی که تو فامیل مهربونیه مادرم زبانزد هستش ....
اینکه عجله میکنم دلیل بر این هستش که زودتر تکلیفم مشخص بشه .... :302:
در ضمن من دوست دارم لااقل تو ازدواج خودم تصمیم بگیرم .... من معتقدم اگه خودم طرف رو دوست داشته باشم سختی های زندگی رو راحت تر میتونم تحمل کنم ....
راستی این سی دی هارو از کجا میتونم تهیه کنم ....
امیر عزیز ممنون میشم وقتی به نتیجه برسم کمکم کنی ...:18:
-
سلام وقت بخیر
اگه تمایل داشتن راجع به کارتون بگید چند ساعت در روز کار میکنین؟ کارتون چی هست؟ ایا استرس زا هستش؟
بعد سنتون هم که مناسب هستش سعی کنید از بین خواستگارها گزینه بهتر رو انتخاب کنید و زود انتخاب نکنید و درست انتخاب کنید
اگه مشکلاتتون این هستش که این سی دی ها خیلی بدردتون میخوره و میبینید که همه این مشکلات توسط این مرد مهربان مطرح میشه و راه حل هاش هم بسیار کلیدی هستش راهنمایی های این استاد پیامبر گونه هستش برا ارتباط با کانون تکنولوژی فکر دکتر ازمندیان با شماره 22043081-021 تماس بگیرید اونا راهنماییتون میکنند. ایشون سمینارهای مختلفی دارند که می تونید حضوری هم شرکت کنید. فعلا سی دی هاش رو ببینید اگه دوست داشتید به سمینارهاش هم برید.
فکرتون بد نیست که بعد از به نتیجه رسیدن با مادرتون مطرح کنید ولی سعی کنید تو مراحل اشنایی وارد فاز احساساتنشید تا وقتیکه از این اقا مطمئن شید. من تاکید به نظارت خانواده ها دارم خصوصا در خصوص خانمها که اسیب پذیرترند. در مورد عجله هیچ نوعش رو تایید نمی کنم ان الله مع الصابرین
اینکه در ازدواج خودتون تصمیم بگیرید خوبه ولی اطرافیان هم خیلی نقش دارن تو زندگیتون داستان من رو که میدونید. ممکنه اختلاف اطرفیان کمر شما رو خم کنه اگه اونا با همدیگه مشکل نداشته باشند شما در اینده راحت ترید. یکم منطقی فکر کنید احساسی نباشید و سعی کنید در صورت مواجهه اون اقا با مادرتون مشکلی پیش نیاد.
می تونید یکی از فامیل که غرض نداره واسطه کنید و اون معرف این اقا بشه البته کسیکه خانوادتون قبولش دارند مخصوصا مادرتون.
خواهش میکنم امیدوارم کمکی کرده باشم:72:
-
سلام خیلی ممنون
به نظرتون چه سوالایی باید ازش بپرسم ... که بتونم بیشتر باهاش اشنا بشم یا چه حرکت هایی باید بکنم ....
امیر عزیز دیروز یکی از خواستگارام که قضیش واسه 6 ماه پیش بوود خونمون اومده بود و با مامان ساده من میخوام برام خط بخرن ... من حدس میزنم این کارو دارن میکنن که هر فقط خواستن پرینت بگیرن و تماس های من رو چک کنن .... خیلی نگرانم مامانم داره از هر راهی استفاده میکنه ببیته من دارم چیکار میکنم....دیروزم پرسید تو الان عاشقی منم سرمو انداختم پایین و با یه حالتی که معنی بده بیخیال .... سرمو تکون دادم .... نمیتونم حرف دلم رو باهاش بزنم ....ازش میترسم....شبها کابوس میبینم که دارم به مامانم میگم و حالش بد میشه بعد تصادف میکنه ....خیلی میترسم که خودشو اذیت کنه....بعد از قضیه قبل دیگه جرات نمیکنم حرف از کسی بزنم ... همکارام همش میگن تو خیلی ساده ای نقطه ضعف دادی دست مامانت ....اما من دلم نمیاد مادرمو اذیت کنم ..... اما خب دوست دارم به خواسته هام برسم ....
به نظرتون باید چیکار کنم .... چطوری باهاش درمیون بزارم که عصبانی نشه؟؟؟؟حالش بد نشه؟؟؟؟؟