RE: دوستش دارم ولي نمي تونم تصميم بگيرم
از همه بچه ها به خاطر همفكريشون ممنونم ،
بالاخره موضوع رو با خانوادم مطرح كردم ، متاسفانه من اشتباه مي كردم ، من به خانوادم افتخار ميكنم كه با صرف نامزدي قبلي دختره اصلا مخالفت نكردن با وجود تمام مشكلاتي كه داريم ... از نظر خانوادم چيزي كه حالا من بايد به اون اهميت بيشتري بدم تطابق خانواده ها و خواستها و توقعات و سازگاري و سازش خانواده ها و خود ماست كه باعث اتحاد بيشتر و سربلندي بعد از ازدواج ميشه ، واقعا منطقيه ،
موضوع ناراحت كننده اي كه هست و حالا فهمديم -حداقل اينطور حدس ميزنم- دليل مخالفت ديشبش مردد بودن زيادي من در مورد حرف و حديث اين ازدواج و مخالفت هاي احتمالي خانوادم _از نظر من_ بود ،بهش حق مي دم ولي اينجوري هم نيست كه اون فكر مي كنه ، تقصير خودمه ... من البته هميشه تو همه كارهام بر خلاف ميلم بدترين حالتها رو در نظر مي گيرم و عمل مي كنم ولي تو دلم خيلي به موفقيت كارم خوشبين هستم ، تنها كاري كه تونستم بكنم ازش خواستم تا بعد از شبهاي احيا يك بار ديگه با هم صحبت كنيم ، شايد تو اين روزهاي مقدس بعد از راز و نيازهامون با خدا سوء تفاهمات برطرف بشه و با قوت قلب بيشتري بتونيم دوباره به موضوعات اصلي كه قبلا به اونا اشاره كردم بپردازيم . شما هم دعا كنيد ...
RE: دوستش دارم ولي نمي تونم تصميم بگيرم
از n-z-aram و سارا جون خبري نيست ، من هنوز به همفكري شما احتياج دارم ،
RE: دوستش دارم ولي نمي تونم تصميم بگيرم
خواهش ميکنم
ولي من اصلاً فکر نميکنم که اين رفتار شما که مربوط به کل دوران جوونيتونه ؛ ديوانه کننده باشه .
قبول دارم واسه خود آدم ملال آوره. اما شما همون کاري رو کرديد که بزرگان دينمون رهنمونش بودند، پس حالا که سربلند بيرون اومديد بايد خوشحال باشيد
خواهش ميکنم خودتون به اين جمله تون خوب دقت و فکر کنيد...
( چند ماه پيش قصد نداشتم جلوي خودمو بگيرم و با تمام احساسم رفتم جلو )
در مورد موضوع اول متوجه سختي موضوع هستم. 1/ نگراني شما رو بابت شناختي که ميخوايد بدست بياريد ميفهمم.اين موضوع الآن دغدغه
خيليها هست و هنوز روشي که رسماً براي آحاد مردم مناسب باشه و نتيجه بخش {جواب پس داده} باشه رو من يکي حداقل نشنيدم ؛ البته از جناب آ
قاي دهنوي در برنامه گلبرک شنيدم که عنوان کردند: شناخت بعد از خواستگاري و قبل از ازدواج
با نظارت خانواده هاي طرفين بهترين نوعه و حتي نويد صحبتهاي مفصلي رو هم به جهت اهميت موضوع در اين باب تو برنامه هاي آتي دادند.
که البته واسه خودمم جالبه؛ چطور شناخت ميتونه بعد از خواستگاري صورت بگيره درحالي که خواستگاري از نهايت طلب و شدت خواستنه و
... خواستگار کسيه که واقعاً خواهنده و طالب باشه . خواهنده قبل از شناخت واقعاً خواهنده ست ؟ يا اصلاً بنده خدا ميتونه خواهنده باشه؟ يا صدها سؤال ديگه
اميدوارم لااقل تو اين برنامه خيلي
از جوونا جوابشونو بگيرن. ولي من خودم نظرم اينه که شناخت نسبيه و به مرور زمان از لحظه اولين ديدار و اولين کلمه اي که ردوبدل ميشه تااااااااا... ميتونه ادامه داشته باشه.
/ حرف مردم و نيشوکنايه به ظرفيت شما و آستانه حساسيتتون به پيرامون برميگرده.
اين شما هستيد که بهتر از هرکسي با اين آستانه آشنايي داريد.
به اضافه اينکه زمانيکه شما خودتون به يه مسئله اي معرفت پيدا ميکنيد حتي اگر نتيجه اين معرفت نازيبايي ... باشه
قادر به هندل کردن اون خواهيد بود. مطمئنم لازمه اين توانايي اون معرفت هست درحاليکه
مطمئن نيستم کافي باشه. و اينکه گاهي براي حفظ وزير مجبوريم سربازمونو از دست بديم.الويتهاي مسائل زندگي شما تعيين کننده اين وزير و سرباز و شاه ... ست..
با تمام اين اعتقاداتم به اين هم معتقدم که سري رو که درد نميکنه دستمال نميبندند. حالا در قدم اول ببينيد سرتون واقعاً درد ميکنه يا نه!؟
از چه جهت اصل اين ازدواج چه صورتي داره؟
بايد اعتراف کنم با اين اطلاعاتي که در دسته براي پاسخ يه همچين پرسشهاي کلي با توجه به اينکه نه جامعه شناس هستم و نه کارشناس مسائل ديني، متأسفم.
اما خودم فکرميکنم با توجه به اينکه اذن پدر براي ازدواج ايشون واجب نيست و براي شما هم که آقا هستيد به همين منواله لذا رضايت دو طرف شرط درستي نکاحه .
و ديگه اينکه
. اکثريت مردم جواب نگرانيهاي شما رو بي پاسخ نخواهند گذاشت! فراموش نکنيد شما با اين انتخاب مسائل لاينفک آن را هم بايد بپذيريد و آنچه را که لازم
است براي آن بپردازيد . و در واقع سرمايه گذاري کنيد .
ديروز تو نمايشگاه قرآن وقتي از غرفه هاي پاسخ به سوالات قرآني و عمومي ...رد شدم
يه لحظه احساس کردم شايد بد نباشه که اين مسئله رو
عنوان کنم . من با اسمهاي فرضي سعي کردم شرايطو خوب واسه کسي که اونجا جوابگو بود ترسيم کنم .
اما اون سعي کرد به من بفهمونه که علي آقاي فرضي! بايد حتماً اين درخواستو به خانوادش بگه.
در نهايت، جان کلام که شايد واستون تلخ به نظر برسه ، اينگونه بود:
علي آقا بايد اين مسأله رو با خانواده در ميون بذاره تا با ديدن مخالفتشون خودش
از اين ازدواج منصرف بشه!
حالا ديگه بايد فکراتونو راجع به ( چند ماه پيش قصد نداشتم جلوي خودمو بگيرم و با تمام احساسم رفتم جلو ) کرده باشيد . من وقتي به
اين جواب رسيدم
با توجه به اينکه اونجا مکانيه که از اين جور مسائل زياد واسشون مطرح ميشه و به قول خودشون روي ميزشون پراست از گريه ها
و ناراحتي هاي دخترها و پسرها و خانواده هايي که... احساس کردم اگه جاي شما بودم براي اون دختر آرزوي خوشبختي با کسي
.که هم کفو خودش باشه و قادر به خوشبخت کردن همسرش باشه رو ميکردم تا راحتتر و اين بار با منطقم نه با احساسم برم جلو .
محض اطلاع اين مرکز درمنطقه4 تهران واقع شده. چون فکر نميکنم تلفني مشاوره انجام بگيره، اگر شرايط مشاوره حضوري رو نداريد
ميتونيد از سي دي ها
و حتي کارگاهها و تورهاي آموزشي يا سمينارهايي که آقاي معظمي در اکثر نقاط ايران برگزار ميکنند بهره مند شيد. براي اطلاعات بيشتر به سايت maktabekamal.com مراجعه کنيد.
«خوشبختي و موفقيت شما رو از خداي مهربون خواستارم»
RE: دوستش دارم ولي نمي تونم تصميم بگيرم
با عرض معذرت از آقا سهیل
از اونجایی که خیلی وقته موفق به ادامه بحث و جواب نشدم قبل از اینکه بقیه پستا رو بخونم جوابمو ارسال کردم
اما مثل اینکه تو این مدت اتفاقای زیادی افتاده !
البته زیادم بد نشد. انگار اینکه ندیدم حکمتی توش بود که صحبتایی که فکر میکردم لازمه گفته بشه. مجبورم نیمه پر لیوانو ببینم دیگه :D
از شیوه نامناسب نگارش متن هم متأسفم اینم چون preview نگرفتم اینجوری قصر در رفت ! بعد از ویرایش هم انقدر پردازشش زمانبر بود که ترجیح دادم کنسل کنم
RE: دوستش دارم ولي نمي تونم تصميم بگيرم
سلام سهیل عزیز
شما که ما رو قابل ندونستید که حداقل جواب یکی از سوالامو بدید و برام جالبه بدونم شما کجا و چطور با هم آشنا شدید؟
هرگز اين چهار چيز را در زندگيت نشکن: اعتماد ، قول ، رابطه و قلب زيرا وقتي اين ها مي شکنند صدا ندارند ! ولي درد بسياري دارند...چارلز ديکنز
RE: دوستش دارم ولي نمي تونم تصميم بگيرم
سرد رگمی خیلی بده
باید با خودت فکر کنی
این جدایی کوتاه فرصت خوبی برای فکر کردن هست
RE: دوستش دارم ولي نمي تونم تصميم بگيرم
خدار و شکر که خانوادت مخالفت نکردن خدارو شکر
خیلی خوبه که دروغ نگفتی وحقیقت رو بهشون گفتی
من حتما برات دعا میکنم اگه قابل باشم
خدا خیلی بزرگه
ایشلاا که خوشبخت بشین
RE: دوستش دارم ولي نمي تونم تصميم بگيرم
رها جان ، من به دلايلي نمي تونم و دوست ندارم بگم از چه شهرهايي هستيم فقط همينوبدون همسايه ايم (شهر به شهر ) ، گذشته از اين نمي دونم چه فرقي برات ميكنه كه كجا و چطوري با هم آشنا شديم !! ولي دليل مخالفت خانوادمون با ازدواج برادرم تضاد 180 درجه فرهنگي خانواده ما و اونا بود ، و موقعيت عالي برادرم هم از نظر شغلي و هم موقعيت اجتماعي بود كه به برقراري اين ازدواج تاسف مي خورديم -البته خيلي مفصله- ... ولي خدا رو شكر مهم خودشونن كه حالا كنار هم خوشبخت هستن انشا اله ، البته روابط بين خانواده ها اصلا خوب نيست و دلگيري هاي زيادي بوجود اومده ،
در مورد سوال بعديت حالا ديگه من هم خيلي به برقراري ملاقات حضوري اصرار دارم و سوالات مهم ديگه اي برام پيش اومده !
شعر قشنگي بود ولي دردناك ، سارا هم يه همچين شعري تو آفلاينش گذاشته بود !مي خوام منبع اين شعرها رو بشناسم !!! آخه كاملا درد ما رو ناله مي كنن !
RE: دوستش دارم ولي نمي تونم تصميم بگيرم
salam agha soheil
sharmande ke man fingilish minevisam
felan majbooram
man kole matalebe shomaro khoondam
khoshhalam ke khanevedei manteghi darin
az samime ghalb khoshhalam
be mojezate in shaba eteghad dashte bashin
man vasatoon doa mikonam ke khoshbakhtie vagheio dar oon kas ke salaho maslahatetoone ba tamame selool hatoon hes konin
vase manam doa konin
intor ke maloome shoma pesary hastin ba ehsasaty mesle man
manam hamishe moteasefane bad fekr mikonam
ama ba in tafavot ke khanevede man ba inke gheshre tahsil karde va balaye jamean ama manteghi nistan
agar moshtagh shodin jaryane mano dar talar ba onvane ma ra khord kardan bekhoonino rahnamaiin konin
vasatoon va hameye javoona va oon khanoom az samime ghalb doa mikonam
khoshbakhtie har 1 javan arezooye 1000 javane
HAMISHE BEHTARIN CHIZHA VAGHTY ETEFAGH MIOFTE KE ENTEZARESHO NADARY
RE: دوستش دارم ولي نمي تونم تصميم بگيرم
دوست عزیز
از اینکه حداقل سعی کردید به سوالاتم پاسخ بدید ( مبهم یا شفاف ) بسیار متشکرم. راستش من فکر میکنم آدم وقتی میتونه در این گونه مشکلات راه حلی ارایه بده که همه جوانب و بررسی کرده باشه و اینطوری به نظر من سریعتر به جواب خواهیم رسید. کنجکاوی من هم به همین خاطر بود و اگر نه که باید حق با شما باشه و برای من فرقی نداشته باشه که شما چطور و کجا با هم آشنا شدید.
ولی در مورد بررسی موضوع باید بگم نحوه آشنایی نکته مهمیه و نباید نادیده گرفته بشه. من متوجه نمیشم مشکل یا به قول n_Z_aram عزیز مسئله چیه که شما نمیتونید یا بهتره بگم نمیخواین ( چون خواستن توانسته ) درباره اینکه از کدام شهرها هستین صحبت کنید.!!!!! ولی اینو بدونید موقعیت جغرافیایی هم تا حدودی اهمیت داره مخصوصا در مورد شما که در رابطه با ازدواج برادرتون مشکل اصلی تضاد فرهنگی خانواده ها بودند. علی یارتدوست دارم لبالب
می سوزه عشقم از تب
پر میشم از اسم توووووو
هر ثانیه هر شب
کنار سیب و رازقی
نشسته عطر عاشقی
من از تبار خستگی
بیخبر از دلبستگی
عااااااااشقم
حرف شدم صدا شدی
شاه شدم گدا شدی
شعر شدم قلم شدی
عشق شدم تو غم شدی
لیلای من دریای من
آسوده در رویای من
این لحظه در هوای تو
گمشده در صدای تو
من عاشقم مجنون تو
گمشگشته در بااااارون تو
مجنون لیلی بی خبر
در کوچه های در به در
مست و پریشون و خراب
هر آروز نقش بر آب
شاید که روزی عاقبت
آروم بگیرد درد دلم
کنار هر ستاره ای
نشسته ابر پاره ای
من از تبار سادگی
بیخبر از دلدادگی
عاااااااااااااشقم