سلام هدی جان
چه جالب نام کاربری شما هم هداست و هم سن هستیم. :72:
دقیقا درکت می کنم که واقعا مخصوصا دختری که خواستگارای مختلف داشته باشه ولی مجبور بشه به دلایل مهم از نظر خودش جواب منفی بده و هی بگذره ولی یه نفر هم پیدا نشه که از نظر شرایط کلی هم همکفوت باشه و تو هی رد کنی چه حس بدی بهت دست می ده و شاید حتی بعضی وقتها بخوای فقط تا صبح گریه کنی و شاید هم ناخواسته ناشکری! (شرایط کلی هم فقط منظورم ایمان نیست که مساله ایمان هر چند مهمتر از باقی مسائل برام بوده)
و سخت تر اینکه گاهی بقیه هی بهت بگن تو سخت گیری و کوتاه بیا و تو هم شک می کنی به خودت که نکنه من سخت گیرم خب هیچ کس که کامل نیست( موافق صد در صد هستم ها!منم کامل نیستم.شما هم نیستی) پس از این معیار هم کوتاه بیام تا ازدواج کنم.
ولی وقتی ازدواج کردی دیگه همه چی تموم میشه و تو می مونی و یک عمر انتخابت.همه آنها هم که بهت می گن چرا با این سن ازدواج نکردی و این قدر دلنگرانت هستند اون موقع پیشت نیستند!
ازدواج می کنی آرامش داشته باشی ولی همون ازدواج باعث میشه فقط ناآرام باشی.
هدی جان اگر وقت داری تاپیک های منو بخون. ببین همین جوری صدام از جای گرم بلند نمیشه.
اما من جدیدا آرامش گرفتم. حالا سر فرصت بهت می گم.