چرا با همسرم ازدواج کردم؟

من بیشترین دلیل و شاید هم نا عاقلانه ترین دلیلم برای این ازدواج این بود:

او عاشق من بود و احساس کردم صادقانه دوستم داره و حاضره به خاطر من و برای من هر کاری کنه
و بعد از این دلیل
2.متو جه شدم اعتماد به نفس بالایی داره.
3.به نظر میومد.اراده مصمم و پشتکار فراوان در هر کاری داشته باشه.
4.شخص ساده و بی شیله پیله ای به نظر میومد.
5.جوان زحمتکشی بود
6.صادق وراستگو بود..
7. جوان نجیبی بود.
8.. از لحاظ اعتقادات مذهبی در یک سطح بودیم.
9.اهل سیگار وامثال اینها نبودو همینطور اهل رفیق بازی هم نبود
10.. اهل دروغ ونیرنگ نبود
11.شخص سوءاستفاده گری به نظر نمیرسید
12. مرد زندگی و پایبند به زندگی بود.
13..ورزشکار نیز بود.
البته من تمام این خصوصیات همسرم را در مدت خیلی کوتاهی متوجه شدم و با گذشت زمان متوجه شدم تقریبا خصوصیات اخلاقی مشابه با هم نیز داریم..نا گفته نمونه درمورد هیچکدو م اشتباه فکر نکردم.

سلام
یک قانون
معمولا زنان از مرد بي عرضه بي شخصيت خوششان نمياد،
و به عکس مردان زني را دوست دارند که تمام وجود و روح آنها را تصرف کند و نتوانند بدون او زندگي را تحمل کنند،
اين يک قانون است.
قانون دوم هم هردو نمي خواهند شخصيتشان بشکند
براي اين کار زن به عنوان همسر معمولا با شوهرش لج نميکند تا دل او را به دست بياره گوش به حرفش ميده اگر يک مسئله اي پيش مياد زود کوتاه مياد تا غرور مردش را نشکند.
قهر کردن هم يک ابزاري بايد باشد زود گذرنه طولاني مدت...
استاد مفيدي:سايت ارتباط شيعي

نگاه شما به طرف مقابل (همسر) چگونه باشد بهتر است .

استراتژي برد- برد(برنده- برنده)
در اين نوع استراتژي، هر دو طرف (زن و شوهر) به دنبال تاييد، تقويت و تكامل و موفقيت هم هستند. مرد مي‌گويد: عزيزم من قصد دارم به تو كمك كنم تا ادامه تحصيل بدهي و زن مي‌گويد: من هم براي موفقيت تو در كار جديد تا جايي كه مقدور باشد حداكثر تلاشم را مي‌كنم كه تو مشكلي در زندگي نداشته باشي.

من با صرفه جويي كمك مي‌كنم تا مثلا اقساط ماشين را سر موقع بدهي. به اين مي‌گويند برنده- برنده. يعني هر دو طرف مي‌خواهند پيروز و برنده ميدان زندگي باشند. اين حالت چيزي شبيه بهشت است. اگر اينگونه مي‌انديشيد و تلاش مي‌‌كنيد، پس بهشت گوارايتان باد و صفايش را ببريد.

خیلی ممنون shadاز این موضوع. من هنوز ازدواج نکردم ولی شش سال دیگه امیدوارم این تایپیک باشه تا من اون وقت بگم.

من در شرف ازدواجم و کسی و که انتخاب کردم همونی هست که می خواستم . گر چه گل بی عیب خداست . ولی ما هر دو نیازهای همو می تونیم برطرف کنیم. چه مادی و معنوی خلاصه کلام اینه که از در کنار هم بودن به ارامش می رسیم و علاقه هم رو به زبان می یاریم و اگه دعوامون شد فقط خودمون می فهمیم و کسی اجازه نداره بفهمه ما بحثمون شده و سریع آشتی می کنیم بدون اینکه کوچکترین اثری از اون دعوا باقی مونده باشه. برای کوچکترین هدیه و یا کمک ارزش قائل هستیم و به زبان می یاریمش و از هم تشکر می کنیم. اون برای من مهمه و من برای او . دیگه بقیه میشن فرعیات.

باید اعتراف کنم اون عشق آتشینی که روز اول داشتم الان ندارم. خیلی دوستش دارم ولی ..
1- خیلی پسر سالمی بود. روحش پاک بود
2- اولین عشقش بودم.
3- وحشتناک دوستم داشت و داره.
4-جربزه کار داره و گلیمشو از آب بیرون می کشه
5- تحت هیچ شرایطی دروغ نمی گه
6- خیلی روشن فکرو اصلا هیچ چهارچوب و قید و بند بی منطق برام نذاشته
7- خسیس نیست
8-بهم اعتماد داره
9- نماز می خوانه ولی مذهبی نیست. معتقده

منم عسل هستم دوست دارم با یه پسری که واقعا متین باشه چشم چرونی نکنه ازدواج کنم بمیرم برای دوست پسرم اون این طوری بود ولی خوب قسمت نشد به هم برسیم دوست دارم شوهرم عاشقم باشه چشم پاک باشه عزیز و دوست داشتنی باشه پول دار هم باشه

سلام به همگی منم از انتخابم راضیم و با اطمینان از آنچه که می خوام همسرمو انتخاب کردم.من معیارهایی برای انتخاب داشتم که چندتا ازشون رو براتون می نویسم
تحصیلاتش از من بالاتر باشه
ظاهری جاافتاده و مردانه داشته باشه(منظور تریپ راه رفتن و قیافه)
آمادگی شروع و تشکیل یک زندگی جدید رو در کنار من داشته باشه
اون منو انتخاب کرده باشه نه خانوادش
درآمدش از من بهتر باشه
اهل شهر خودم نباشه
تعصب بیجا نداشته باشه
و مراحل خاستگاری رو با رسم و رسوم و با صبرو حوصله تموم کنه
من تا اینجای کارو که دیدم قبول کردم اما حالا فهمیدم علاوه بر تمامی این مزایا خصوصیات خوبی هم داره
صادق
قابل اعتماد
با ایمان
اهل هیچی خلافی نیست
زحمت کش
با اراده
هدفمند
منو خیلی خیلی دوست داره و حتی زندگیشو بیشتر از من
عاشق کارش و احساس خوبی در موردش داره
همه کاری می کنه که رضایت و خوشحالی و آرامش در چهره من ببینه و باور کنه
منو در رسیدن به اهدافم آزاد گذاشته و در کنارش به من کمک می کنه
و.....
خلاصه تکیه گاه خوب و عالی برای منه
حالا که این متنو نوشتم فهمیدم که وای چقدر دوسش دارم

سلام به دوست عزیزم shad. از تایپیک جالبت ممنونم.بهم خیلی کمک کرد. تا حالا تونستم با خودم کنار بیام و دارم سعی میکنم احساسات منفیمو از خودم دور کنم و مثبت اندیش باشم.میدونی بیشتر از چی ناراحتم و چی بیشتر عذابم میده؟این که چرابا کسی که دوسش داشتم ازدواج نکردم.همیشه تو رویاهام دوست داشتم با مردی ازدواج کنم که عاشقش باشم حداقل این که با شناخت کامل مرد مورد علاقمو بدست می اوردم ولی افسوس که گاهی آدم اون چیزی رو که با جونو دلش میخواد بدست نمیاره ..افسوس............

خوشحالم عزیزم، اما یه چیزی یادت باشه، هیچ وقت هیچ انسانی کامل نیست، حتی اون شخصی که عاشقش باشیم و معنی واقعی دوست داشتن و عشق اینه که هر کسی رو با وجود تفاوتهایی که با ما داره دوست داشته باشیم، حتی اگه تمام رفتارهاش مطابق میل ما نباشه، اصلا به نظر خودت کسی که تمام خصوصیاتش همونی باشه که ما انتظار داریم اصلا وجود خارجی داره؟ یا اگه هست میشه به اون احساس دوست داشتن واقعی گفت؟ سعی کن از لحظاتت لذت ببری، همونطور که الان داری عمل می کنی به نقاط مثبت زندگیت فکر کن، همسرت خصوصیات خوبی داشته حداقل 13 تاش رو ذکر کردی، پس تو انتخاب خوبی داشتی عزیزم، امیدوارم زندگی خوبی برای هم بسازید..
:72: