تغيير اخلاق شوهرم

سلام دوسته خوبم بر خلاف صحبت های مامان میم و separ من با نظر hasti64موافقم....این که دوسته مون خانومه separ فرمودن چه فایده باید بگم احتمالان شما مدت زیادی از روش های اشتباه استفاده کردین اما برای برخورد های موثر که البته صبر و تحمل نیاز داره زود خسته شدین....شوهرای شما بچه که نیستن وقتی یک شبه رفتار شما از این رو به اون رو میشه مطمئن باشید متوجه میشن و احساس میکنن که دارین براشون فیلم بازی میکنید برای همین رفتاراشونو بیشتر ادامه میدن باید بیشتر تحمل کنید طوری که شوهراتون فکر نککنن دارین فیلم بازی میکنید.....کم کم جواب بگیرید....zhrh این جملاتی که ان جا نوشتید امید وارم توی دعواهاتون نگفته باشید که کار براتون برای جبران واقعا سخته...شما نمیتونی شوهرتونو مجبور کنید تغییر بدن اخلاقشونو مگر اینکه خودشون بخوان...مثل سابق بشن....باهاشون با محبت بشین....صبر داشته باشید.... گذشته ایشونو به رخشون نکشید...منت نذارید منت گذاشتن همه محبت گذشترو از بین میبره باعث جدایی میشه...غرور شوهرتونو با یاد آوری نداری سابقشون و کمکهای خودتون خورد نکنید بر عکس با گفتن موفقیت الانشون بهشون غرور بدین..... سرزنش نکنید....ولی انتظاراتتون هم مستقیم بهشون بگید.....توقع نداشته باشید همون شکلی که شما به ایشون محبت کردین ایشون هم به همون شکل پاسخ بدن.... سعی کنید کارتون به مشاجره نکشه وقتی احساس میکنید ممکنه صحبتتون باعث دعوا بشه همونجا خاتمش بدین.... توی یک موقعیت بهتر خواستتونو با محبت بهشون بگید....که خدای نکرده دست روتون بلند نکنه.......به یک مشاوره حضوری مراجعه کنید.... موفق باشید

مرسي دوستان عزيزم از راهنمايي همتون متشكرم الان حدود دو ماه كه وضعيت خيلي بهتر شده متوجه شدم كه فشار كاري همسرم بسيار بالاست رفتارش بهتر شده و ديگه دست روم بلند نكرد البته منم سعي خودمو مي كنم كه محيط خونه رو آروم نگه دارم در حال حاضر يه مشكل دارم اونم مشروب خوردن شوهرمه البته با صحبت كردن باهاش كمتر شده. آقايون ميتونن كمكم كنن كه چطوري اين عادت رو از سر شوهرم بندازم؟

اگر همسر شما به مشروب خواری عادت کرده باشه باید با یک روانشناس مشاوره کنی .
اما الان شما میتونی باهاش صحبت کنی و از مضرات مشروبات الکلی بگی . مثلا از آسیبهایی که مشروب به مغز و کبد میزنه و از اینکه ممکنه هنگام مستی کاری کنه که بعدا شدیدا پشیمون بشه و از اینکه ممکنه بچه هایتان دچار نقصهای مادرزادی بشوند و ...
ضمن اینکه شراب خواری گناهی بزرگ است و ایشان با شراب خوردن از خدا و رحمت او دور خواهند شد .

ببینید یک باور رو در زندگی بذارید کنار
شما در 1400 سال قبل زندگی نمی کنید که خانومها در کنج خونه بودند. شما از وظایفتون در خونه کم کردید و به وظایفتون در بیرون خونه افزودید. دقیقا همین. شما وظیفتون بوده وهست که در قبال زندگی مشترکتون و نه حتی همسرتون کار کنید (اگر می تونید) و اصلا این سبب افتخار نیست. مثل اینکه همسرتون بیاد بکوبه تو سرتون که من کار کردم و این... شما درآمدتون رو save می کردید همسرتون خرج زندگی. به همین دلیل درآمد شما که شده سرمایه اون الان به چشم میاد. به نظر من اگر زنی همچین تز فکری رو داره (ایشالله که شما ندارید و عصبانیت های همسرتون شما رو آزار داده و شما دارید یه جوری تلافی می کنید) هیچ مرد احمقی نباید باهاش ازدواج کنه!! البته یک روز زنان و دخترانی که این طور به زندگی نگاه می کنند از غرور میفتن چون کسی براشون تره هم خورد نمی کنه!!!
در مورد مشروب خوردن و مسائلی از این قبیل اولین کار ممکن اینه که بهش نزدیک شید. یک مرد اگر ذاتا هرزه نباشه( که ایشالله همسر شما نیست) وقتی همسرش رو که علاقشو به اون می بینه نگران زندگی خودش می بینه به راحتی می تونه همچین کوفتیو حذف کنه. این قضیه هشدار بزرگیه. جدی بگیرید مشروب خوردن همسرتون رو. خیلی جدی

مرسي از اينكه اينقدر سريع پاسخ داديد. مرسيDigitalman اتفاقاً يك جلسه به مشاوره رفتيم و بايد دوباره بريم ولي اينقدر كارش زياده كه اميدوارم بتونم قرار دوم رو بزودي بزارم.از مضرات اين "زهرماري" اينقدر براش گفتم كه خيلي كمتر شده و لي گاهي اوقات كه من سرم گرمه و هواسم نيست يواشكي اين كارو ميكنه كه من متوجه ميشم چون خيلي تيز تر از اونم.اتفاقاً همسرم ادم معتقديه من واقعاً نميدونم چرا اينكارو ميكنه چون شديدا تو كاراش توكلش به خداست و خيلي هم انسان خيريه و خيلي نكات مثبت ديگه داره ولي من واقعا نميدونم كه چه جوري اين رو كاملاً حذف كنم اين بود كه دست به دامن مشاور شدم. ميگم ممكنه بچمون ناهنجاري پيدا كنه ميگه اگر اينطوره كه خارجيها بايد همشون مونگل ميشدن خلاصه نتونستم كاملا متقاعدش كنم ولي تلاشم بي نتيجه هم نبوده. آقاي Sorena Armanاول از جوابتون و كمكتون ممنونم. همونطور كه ميدونيد در قران هم اومده كه زن وظيفه نداره تو خونه كار كنه ميتونه نكنه و اين اجبار نيست. من ميتونستم بشينم تو خونه و الان به هيچ جا هم نرسيده بوديم اشتباه نكنيد من به هيچ وجه منت نمي زارم ولي سعي كردم كه هميشه به وظايف خونه و زندگيمم برسم و حتي بسياري از كارهاي شخصيشم كه وظيفه خودشه رو انجام ميدم و البته همسرم هم اكثر مواقع تشكر ميكنه ازم و اينه كه من رو دلگرم ميكنه.و من هرگز تو سرش نزدم كه سرمايه كاريت رو من جور كردم و... برعكس هميشه به تلاش و پشتكارش آفرين ميگم ولي واقعاً خيلي خودش رو درگيره كار كرده و من از اين بابت نگرانشم.بخاطر همين مشروب ميخوره(بهانش اينه فعلن) كه بقول خودش فكرش آزاد شه و اين توجيهات رو براي من مياره البته اونقدر نميخوره كه مست شه ولي باز اين موضوع بسيار براي من نگران كنندست. اين رو هم بايد متذكر بشم كه ايشون قبل از ازدواج هم ميخوردن و من چون همچين موردي تو خانوادمون نداشتيم و موقعي كه ازدواج كرديم 21 سالم بود اصلا متوجه بدي اين موضوع نشدم و عقلم نرسيد بعد از عقد متوجه اين رفتار شدم. ايشون چون در شهرستان دانشجو بودن و چهار سال از خونه تقريباً دور بودن(قبل از ازدواج) اونجا با همخونه ايها شون ميخوردن و فكر ميكنم ريشه اين مشكل از اونجاست. در حال حاضر زندگي آروم و خوبه ولي اين مشكل خيلي منو اذيت ميكنه همسرم از سر كار كه مياد يه كم مشروب ميخوره و ميگه مغزم ريلكس ميشه البته نه هر روز گاهي اوقات . به نظر شما من چه كمكي ميتونم بهش بكنم؟

امیدوارم مشکلتون حل بشه
"در قرآن اومده شما بدون اذن همسرتون حتی حق خروج از خونه رو هم ندارید و آرایش کردن یک زن برای کسی غیر از همسرش(یعنی در عروسی و...) کار ناشایستیه" البته بدون ارتباطه ولی من می گم که تغییر رو در همه جهات قبول کنید و نه در جهاتی که به نفع شماست. شما می تونید در خونه بمونید اما برای همه چیزتون باید از همسرتون اجازه بگیرید ..راضی هستید.
در مورد زندگی خودتون
من تحت هر شرایطی توصیه می کنم از بهترین راه ممکن (حتی اگر به ضرر مالی و کاهش درآمد همسرتون منجر می شه) مشروب خوردن رو ترک بدید در همسرتون. چون به همه چیز ضربه می زنه. حتی از غیرت مرد هم کم می کنه و اونو نسبت به همسرش بی تفاوت می کنه. بذارید به شما بیشتر نزدیک شه.باهاش حتما هر روز صحبت کنید . فعلا از مشکلاتتون نگید و بذارید احساس کنه که باهاتون می تونه درد دل کنه. ازش بخواید که فشار کاریشو کم کنه. بذارید بهترین سرگرمیش حضور شما باشه. روند کاهش مصرف مشروب اون رو ببینید و از زندگیتون لذت ببرید

مرسي از پاسخ سريعتون سعي خودم رو ميكنم اميدوارم خدا هم كمكم كنه لطفاً اگر باز راه حلي به ذهنتون رسيد به من اطلاع بديد. ممنونم

براتون روزهای خوبی رو آرزو می کنم. ببینید همیشه سعی کنید که با رفتار و صحبت جذب کنید. مطمئنم شما که خانومی تا این حد منطقی و صبور هستید که نظر مخالف رو شنیدید زنگی زیبایی خواهید داشت.

چرا مشروب خوردن اين همه معضل شده ؟؟؟؟
من هم همسرم مشروب مي خورد اما نه هميشه سالي دو سه بار توي مهموني هاي مردونه اش
گاهي هم مي گفت بهتره يه بطري بخرم و از اين حرفها . من احساس بدي داشتم خيال مي كردم بهم خيانت مي كنه اما توي يه قضاوت عادلانه به اين نتيجه رسيدم : اون عاقله و مي دونه نبايد به ضرر خودش كاري كنه ، اون از حساسيت هاي من احساس ناخوشايندي بهش دست مي ده كه نا خودآگاه دست به مقابله مي زنه و اين عمل رو بيشتر انجام مي ده و نتيجه خلوت 10 دقيقه اي با خودم : عزيزم بد نيست براي تغيير رو حيه گاهي دوره هاي مردونه بذاريد و ايشون از اين كه ديگه در بند نيست خوشحال شد اما ديگه دوره هاي دوستانه براش جذابيتي نداشت و در پي ايجاد ارتباط خانوادگي و پيكنيك هاي دوستانه با زن و بچه شد.
مشروب خواري در پس ديوار سال به سال موند و ديگه هم علاقه اي نشون نداد چون هر وقت مي گفت با فلاني يه پك زدم بي تفاوتي منو مي ديد بي تفاوتي كه بهش مي فهموند من به تو اعتماد دارم راحت باش و هر وقت احساس كردي در كنار من به علاقه ات بپرداز اما حد رو نگه دار .
يه مدتي به ديدن فيلم سكس تمايل داشت اولش جيغ و داد خانوم و بعد باز بي تفاوتي و حتي گاهي اوقات كه در نيمه بسته بود تلنگري به در مي زدم و با تعلل وارد مي شدم كه بفهمه من در اين زمينه همراهش نيستم اما زندان بانش هم نخواهم بود . نتيجه: اون ديگه علاقه اي به ديدن اين جور فيلمها نشون نداد.
اما در مورد زندگي شما : توي اين دوره زمونه كه زندگي خيلي سخت شده زن و مرد هر دو كار مي كننن تا چرخ زندگي بچرخه من حرف سورنا رو قبول دارم و همچنين هستي رو اما ، عزيزم به هر كسي در حد ظرفيتش پر و بال بده نه اونقدر بي جهت تمجيد و تعريف كن كه ديگه نتوني بهش بگي با لاي چشمت ابرو نه اونقدر تحقيرش كني كه خودت هم سر به زير باشي و نه بي تفاوت .
يه مثال چند روز پيش بيمه ماشين رو حدود 200 هزار تومن بود كه من پرداختم اما به عنوان قرض به همسرم داده بودم
به خودم گفتم توي اين شرايط مالي بهش مي گم بيمه ماشين از طرف من باشه و نيازي به بازپرداختش نيست . اما به خودم گفتم حلاوت اين عمل رو نبايد بگيرم
من صبر مي كنم تا همسرم بخواد پول رو بهم برگردونه و اون لحظه اين كار رو مي كنم اين طوري هم خوشحال ميشه و هم من به خوش حسابي اش پي مي برم .
و يه مورد ديگه اينكه تا اونجايي كه عرف زندگي ات اجازه مي ده شيك بپوش و به خودت برس حرفهاي تجملي ياد بگير مردها وقتي ميبينن زنشون مدام بوي پياز داغ مي ده و گيسهاش نامنظمه و موهاي دستش دراومده و همش دامن بلند و شلوار گشاد به پا داره احساس ناخوش آيندي بهشون دست مي ده
يه هفته بدن هيچ بحثي فقط توي زمان حال زندگي كن . اگر برات مقدوره يه سفر دو روزه هوايي بفرستش -تنها
شايد روحيه اش خسته شده
چرا اونقدر ما زنها پاپيچ شوهرهامون ميشيم تا از كوره در بره و دستش رو ي ما بلند شه ؟ نمي دونم ولله!!!
من هم شوهرم كارشون آزاده يه روز سرخوش يه روز كوه عصبانيت .
خونه رو آروم كن . بد نيست چندروزي به يه بهانه اي مثلا برو مسافرت با دوستات - ازش دور باشي
در كل 50 درصد اشتباه از خودته و بس وگرنه با محبتي كه تو داري بايد روش زندگي ات هم طوري بود كه اون امروز هواي تو رو بيش از خودش داشته باشه
به طلاق اصلا فكر نكن چون مشكلت لاينحل نيست
به سوختن و ساختن كه ابدا فكر نكن چون دليلي براي اين كار وجود نداره
بهتر ه يه مدت به توصيه اي فوق و پيشنهادات سازنده دوستان توجه كني بعد اگر اگر اگر نشد فكر تازه اي بوجود خواهد آمد
راستي بد نيست به جاي حرف هاي خاله زنكي يه مقدار جك از جايي گير بياري براي همسرت بگي مثلا سر ميز شام
يه پيشنهاد معركه
روغن بادام يا روغن گياهي بگير و بهش پيشنهاد بده مي خواي ماساژش بدي يه موسيقي ملايم بذار و اثرش رو ببين
اون آروم مي شه لبخند مي زنه و به داشتن چنين همسري افتخار ميكنه اين يكي معجزه مي كنه بهت قول مي دم .
دست آخر كمكش كن يه دوش با بخار بسيار بگيره باور كن بهترين ساعات زندگي ات رو بوجود خواهي آورد به شرط اونكه تو هم زني شيك و آراسته باشي با بويي بسيار ملايم و آرايشي ملايم تر.
عجب پيشنهادي دادم خانوما حمللللللللللللللله به سمت يه زندگي رويايي.

واقعاً ازت ممنونم دلناز عزيزم سعي ميكنم پيشنهاداتتو انجام بدم مرسي . براي سه شنبه وقت مشاوره گرفتم البته به اصرار خانوادش جون يكي دو بار كه از دست شوهرم عصباني بودم پيششون گله كردم و خواهرش برامون يه مشاور خوب پيدا كرده و ميگه آرزوشه كه ما زندگي آرومي داشته باشيم چون اين اواخر همسرم با دوستهاي كاريش چند بار رفته بود مسافرت استخر و ... منو اخر هفته تنها گذاشته بود و مامان و خواهراش از اين موضوع ناراحت بودن و باهاش دعوا كردن. يه موضوع ديگه اينكه من تابستون با همكارام به يه مسافرت دو روزه رفتيم از طرف شركت البته بعنوان پاداش نه مسافرت كاري به همسرم كلي سفارش كردم اونم ميخواست با دوستاش بره شمال و من گفتم نرو من نگرانت ميشم بخاطر راه و جاده و مشروب خوردن گفتم اگر ميخواهي مسافرتم زهر مارم بشه برو فرداي روزي كه من مسافرت بودم زنگ زد گفت شماله و شبانه رفتن و گفت كه آخر شب مياد من هم اونشب قرار بود برگردم كلي باهاش دعوا كردم كه من از راه برسم تو نيستي چمدون منو كي بياره بالا (منزل ما طبقه سومه) بايد ميومدي فرودگاه منو مياوردي شوهرهاي همكارام همه ميان دنبالشون گفت آژانس بگير چمدونتم بده راننده بياره بالا كلي غر زدم كه تو خيلي بي غيرتي شايد هيچكس تو ساختمون نباشه من نصفه شب مرده غريبه رو بيارم بالا بخاطر چمدون و خلاصه كلي باهاش دعوا كردم جرات ندارم يه روز تنهاش بزارم به خاطر اين چيزا مثلا پارسال تولد دوستم بود يه مهمونيه زنونه من رفتم دو سه ساعت خونه نبودم كه خودش اومد دنبالم و كلي مشروب خورده بود خونه كه رسيديم ديدم با دمپايي دستشويي اومده بيرون بعد رفته تو و كف خونه و دستشويي سياه سياه بودن روز قبلش همه جارو تميز كردم طوري كه خونه برق ميزد اصلا حاليش نبود چي كار ميكنه البته اين موضوع ديگه تكرار نشد ولي اونشب مهموني از دماغم در اومد انقدرگريه كردم وبهش گفتم" مثل بچه ها ميموني جرات ندارم تو خونه تنهات بزارم هر بار يه گند بالا مياري و..." خودش هم خيلي ناراحت شد و رفت همه جا رو تميز كرد و معذرت خواهي كرد الان خيلي بهتر شده ولي از اين قبيل كارها كم و بيش ميكنه. پيشنهادتون چيه؟