-
میخوام اینجا درد ودل کنم سبک شم نمیتونم اینارو به کسی بگم :( نمیدونم پس خدا کی یه آدم مناسب رو میاره تو زندگی من ؟ چرا همش تو رویام ؟ چرا یبارم که از یکی خوشم اومد اشتباه کردم !؟ من بچه شده بودم این خر درونم بود فکر میکرد که خوبه . اما انتظار نداشتم که بخواد با من دوست شه اصلا فکر نمیکردم بخواد منو انقدر احمق فرض کنه که بخواد با من دوست شه که فقط سرش گرم شه یا یه وقت کم نیاره از اون کسی که اومده بود جلو و اصلا هم قصدش دوستی نبود و برگشته گفته که اون آدم نیست حیف پونیو نیست ؟ حتما فقط برا این که لج اون رو درآره میخواسته با من دوست شه چون ازون بدش میاد . وگرنه من همچین هم خوشگل نیستم و فکر میکنم اون از من خوشگل تره ! چه بدم من با خودم! :302:
پس من چی این وسط؟ من گوشام درازه؟؟ آبرومم از سر راه آوردم میام با تو دوست میشم حتما .
خیلی ازش بدی شنیدم همین منو داغون کرده . من مطمینم رفتارم کاملا عادی بوده به نظرم یه لبخند کوچیک زدن هم به معنی عاشق شدن نیست من نمیتونم قیافه بگیرم که تو دهاتی هستی من محل یه بچه دهاتی نمیدم . ولی من ازون دهاتی ترم یعنی ساده ترم حتما اندازه ی مو های سرش دوست دختر داره نمیدونم اصلا به من چه ؟!!:97:.. عمش بهش گفت این ازون دخترا نیست خودتو سبک نکن ! شاید چیزای دیگه ای هم گفته من نمیدونم .
وای چه قدر حرصم گرفت عمش به مامانم گفت فکر کنم پونی ازش خوشش میاد ! مامانم گفت نه فکر نکنم . باید قیافه میگرفتم و کلاس میزاشتم خودمو میگرفتم . ولی مطمینم برخوردم معمولی بود من حرف که نمیزنم . ساکتم خیلی زیاد .فقط یه لبخند خیلی کمرنگ و ساده همین ! اونم نه یکسره که کم کم خیلی کم! نکنه من رفتارم تابلو بود ؟؟؟ از خودم بدم میاد انگار بهم توهین شده . من اسب ندیده ام مگه ؟! همش 2 بار سوار شدم اونم خودشون گفتند بیا اسب دوستداری سوار شو یبار هم بابام گفت بیا سوار شو . دیگه از اسب بدم اومده از زندگی توی روستا هم بدم اومده اصلا اون زندگی ای که من میخوام درست نمیشه باید هر کاری که دوست دارم رو ببوسم بزارم کنار :54:
-
آقایی که از من خوشش اومده بود 33 ساله معلومه قصدش ازدواجه ۱۴ سال از من بزرگتر بود من نمیدونم چرا منو بهش معرفی کردند خیلی اعتماد بنفسم رو از دست دادم فکر کردم حتما پیر به نظر میام فکر کردند من موندم رو دست مامان بابام . خیلی حالم بده ضد حال بدی خوردم همش میگم اینا خاطره میشه میشینی به این روزا میخندی کو گوش شنوا الان از همیشه بیشتر حالم از خودم بهم میخوره . از همیشه بیشتر رو قیافم حساس شدم . دلم میخواد بمیرم :54:
-
پونی عاقل باش. مردم بهت خواستگار معرفی می کنن تشکر کن خوش اخلاق باش. کسی هم که به دردت نمی خوره به راحتی رد کن. اما محترمانه. بذار بهت خواستگار معرفی کنن بالاخره اونی که می خوای یه جایی پیدا میشه دیگه
بابا اون پسره رو ولش کن. تعطیله که. مواد و این چیزا کم نیست. خوشگلیش به چه دردت می خوره؟ هر فکری هم می خواد بکنه تو مغزش تو چرا خودتو اذیت می کنی؟ مشکل خودشه. تو به کارای خودت برس
-
مینوش من تنها چیزی که ندارم عقل درست و سالم هست . دارم دیوونه میشم از بس فکر میکنم . از کاه کوه میسازم . بعد هم خودمو بی ارزش میکنم پیش خودم که این خیلی بده . همش باید به خاطر قیافم ضربه بخورم انقدر میترسم از خودم نکنه همه بفهمند من چه قدر با خودم در گیرم . من که سعی کردم محترمانه رد کنم وقتی میپرسید چرا یه فرصت نمیدی من نمیدونستم چی بگم. میگفتن خیلی دختر بهش معرفی شده ولی هیچدکدوم.ر نپسندیده . خب یکی هم پیدا میشه شما رو نپسنده . سلیقه ها فرق میکنه .دوست دخترم دو تا داشته بهش ندادند! :)
اون پسر هم جو گیر و بچست مواد هم مصرف میکنه تعادل روحی نداره :) خودش هم میدونه من مناسبش نیستم ولی بدش نمیومد باهام دوست شه فقط همین . اصلا هم براش مهم نیستم .