درباره شاد زیستن حرف بزنید

شا د زیستن وقتی ممکن است که انسان زنده باشد لازمه ی زنده بودن انسان دارا بودن قلب است و انسان دارای قلب می تا ند عاشق باشد مطمئنن انسان عاشق شا د است
عشق فقط به جنس مخالف معنا ندارد بلکه انسان دارای قلب می تواند به خدا نیز عشق بورزد که با قیست و فنا پذیر نیست شاد بودن به لبخند زدن نیست بلکه شاد بودن اصلی به شادی دل روح نیز اختصاص دارد ازمایشات نشان داده انسان مسلمان شادتر از انسان های دیگر است حتی اشخاصی که از مواد الکلی استفاده میکنند نیز در یک دورانی که عموما دوران پیری می باشد دچار افسردگی می شوند.
ولی یک انسان پیر مسلمان درست است که از لحاظ جسمی فرسوده شده ولی هنوز روحی سالم و شاد دارد که در دوران پیری هم میتواند شاد باشد.
عشق کلید در قلب است اگر قفل دلت باز نباشد؟؟؟
تقدیم به عشق های دل شاد:72:

دانه عضو راهنما جقدر مقاله با ارزشی را مطرح کردید.
یک سؤال: اگر یاری غمگین همیشه با تو باشد و شادی تو غم و اندوه او را دو چندان کند آنوقت راه چاره چیست؟

به نظر من انسانهای معتقد و مؤمنان واقعی همیشه شاد هستند.
قال علی(ع): در اصول کافی در باب صفات مؤمن
المؤمن کیسٌ فَطِنٌ . مؤمن زیرک و هوشیار و بادرک و فهمیده است.
بِشرُهُ فی وَجهِهِ. شادیش در چهره و حُزنُه فی قَلبِهِ. اندوهش در دل
اَوسَعُ شَیٌ صَدراً. سینه اش از هر چیز فراخ تر
وَاَذَّلَ شیئٍ نَفساً. و نفسش از هر چیز پست‌تر
وَلا حَقُودٌ وَ لا حَسُودٌ . نه کینه توز است و نه حسود.
وَلا وَثابٌ وَلا سَبّابٌ . نه پرخاش کن و نه دشنام ده
وَلا عَیّابٌ وَ لا مُغتابٌ. نه عیبجو و نه غیبت کن.
وَقُورٌ دذَکُورٌ ، صٌبورٌ، شکورٌ . با وقار به یاد خدا شکیبا و سپاسگزار است.
کثیرٌ عِلمَهٌ عَظیمٌ حِلمُهُ کثیروالرحمه. علمش فراوان، بردباریش زیاد، و بسیار مهربان.
لا یَنحَلُ وَ لا یَعجلُ وَ لا یَضجُرُ وَ لا یَبطُرُ. بخل نمی ورزد ، شتاب نمی‌کند، دلتنگ نمی‌شود، بد منشی نمی‌کند.
وَلا یَحیفُ فی حُکمِهِ وَ لا یجُورُ فی عِلمه. در حکمش بی‌انصافی نمی‌کند ودر علمش ستم نمی کند.
وَلا خَشَعٌ وَ لا هَلِعٌ. نه طمّاع است و نه حریص است.
وَ لا صَلِفٌ وَ لا عَنِفٌ. نه ادعای بیجا کند و نه بی رحم است.
وَ لا مُتِکَلِّفٌ وَ لا مُتِعَمِّقٌ. نه بر کس تحمیل شود و نه کنجکاو است.

پاسخ سئوال: مي تواني او را دعوت كني به شادي اگر دعوتت را نپذيرفت و تلاشت بي فايده بود،‌از بهترينهاي زندگيت كه او از داشتن آن محروم است صحبت نكنيد تا بيشتر از اين به نداشته هاي خود نينديشد. فكر نكردن به مشكلات خودش نوعي شاديست.

می شود خواهش کنم بیشتر توضیح بدهید!!!
یک موضوعی را باید برای شما روشن کنم آن هم این است که او دوست دارد همیشه به مشکلاتش فکر کند و بلند بلند آنها را مطرح کند یعنی در واقع تمام لحظه هایش را با فکر کردن به آنها پر می کند.

پونه جان
ببخشيد دير شد. نمي دانستم كه پيامي گذاشته ايد. امروز ديدم
به نظرم اين شخص به فكر كردن به مشكلاتش عادت كرده. مثل كسي كه تنها يا بيكار شده سريعاً به يك جا خيره مي شود يا سيگار مي كشد و . .. اين شخص هم به محض اينكه فرصتي گير مي آورد مي نشيند و به مشكلاتش فكر مي كند. چنين كسي هيچ وقت طعم خوب زندگي را نخواهد چشيد چون در شاد ترين لحظه ها هم به مشكلات فكر مي كند. به نظرم بهتر است او را از اين عادت نجات دهيد و دور و بر او را بگيريد و كمك كنيد تا مجال فكر كردن پيدا نكند. دائماً از خوبيهاي زندگي خودش برايش بگوييد. شايد انكار كند و بگويد كه زندگيش هيچ هم خوب نيست اما اگر لحظه اي كوتاه هم در درون خود به اين فكر كند كه شايد شما راست مي گوييد خوشحال باشيد كه رسالت خود را به درستي به پايان رسانيده ايد. بيشتر در مورد اين شخص توضيح دهيد تا در مسئله ريزتر شويم و آن را باز كنيم.

دانه عضو راهنما شما خیلی با تجربه هستید، از نظرات ارزنده شما سپاسگزارم
آن راهکاری که پیشنهاد دادید بارها انجام داده ام اما کارساز نبوده است، البته برای مدت خیلی کوتاه شاید بتوانم از فکر کردن به مسائل گوناگون او را باز دارم ولی دوباره همین رفتار را تکرار می کند حتی گاهی اوقات از من دور می شود و با خود حرف می زند.

پونه جان
خودت بهتر مي داني كه براي كمك به افرادي كه دچار بدبيني هستند،‌وسواس هستند،‌افسردگي دارند و همين موردي كه شما گفتيد راه بسيار آساني نيست. شايد با يكي دو بار و با يكماه و دوماه نتيجه نگيريد. نبايد مأيوس شويد و فكر كنيد كه راهكار شما براي كمك به او اشتباه است و راهكارتان را تغيير دهيد. اين شاخه و اون شاخه پريدن نتيجه نمي دهد. به نظرم اين فردي را كه مي گوييد بي ارتباط با همان تاپيك افرادي كه هميشه شاكي هستند نباشد.
اگر چنين است بيشتر بايد به عمق وجود او راه يافت تا بتواني دريابي كه از چه چيز رنج مي برد. مطمئناً ايراد گرفتن از مسائل روزمره و شكايت داشتن از زمين و زمان مشكل واقعي او نيست. مشكل او از جاي ديگري سرچشمه مي گيرد مثلاً اينكه به برخي از آرزوهاي ديرينه خود دست نيافته و يا مثلاً از شغل،‌همسر و زندگي خود بالكل ناراضي است اما چاره اي ندارد جز ادامه دادن،‌از اين و آن گله مي كند. اگر نشود مشكل او را تشخيص داد،‌ نمي توان راه حل مناسبي هم براي آن پيدا كرد. و در نتيجه تلاشهايتان بي فايده خواهد بود. به او كمك كنيد و او را از آنچه كه درش دست و پا مي زند و خودش نمي داند نجات دهيد. مشكلش را بيابيد. پاي درد و دل او بنشينيد و هر چه او گفت بگويد حق باتوست و تمامي حرفهاي او را تأييد كنيد. بگذاريد سفره دلش را برايتان باز كند و از تمام ناكامي هاي زندگيش بي پروا با شما صحبت كند. اينوطري مي فهميد كه چه چيزهايي در زندگي و در گذشته او را بيشتر رنج داده است.

دانه عضو راهنما از راهنمایی های شما صمیمانه متشکرم

کاملاً درست می فرمایید: درد دلهایش را می دانم و از تمام ناکامی های زندگیش نیز مطلعم وتا آنجایی که در توانم بود کمکش کردم ولی خیلی از آنها از عهده من خارج است. مگر آنکه خودش بخواهد و برای برآورده کردن خواسته هایش تلاش کند و حرکتی از خود نشان دهد.

نمي دانم از كسي كه صحبت مي كني كيست و با شما چه نسبتي دارد اما اگر احياناً همسرت است او را از طريق عشقش به زندگي اش وادار كن تا تلاش كند. به خاطر شما. به خاطر فرزندانش. به خاطر لبخندي كه قرار است به لبهاي زن و فرزندش بنشيند بايد سعي كند تا تلاش كند. او را از هر طريق كه مي توانيد وادار كنيد تا تلاش كند.
نمي دانم چه كمكهايي به او كرده ايد تا بگردم و راه هاي ديگري پيدا كنم.

درباره راز شاد زیستن حرف بزنید