دوستان لطفا به تاپیکم سر بزنید و کمکم کنید.
نمایش نسخه قابل چاپ
دوستان لطفا به تاپیکم سر بزنید و کمکم کنید.
سلام خانم شین.راستش کاش مینوشتید الان در حال حاظر دقیقا مشکلتون چی هست و ایا با اون اقا بیرون رفتید یا نه
اما من فکر میکنم البته فکر میکنم یه دغدغه اصلی این تاپیک شما شاید این هستش چه کنید خود شما کمتر اسیب ببنید با توجه به این که با خوستگار قبلیتون هم در حد عرف و شرع اشنا شدید و مشاوره رفتید و قصدتون ازدواج بود و.. امام بنا به هر دلیلی شاید خیر شما در وصال نبود الان ناخودگاه این تجربه ی بد باعث شده شما یه گارد مخالف بگیرید که اصلا در درجه ی اول به شخص ایا اقای جدید هیچ ربطی نداره و هر کی دیگه هم باشه با این که شاید بعد ها در صورت اشنایی متوجه بشید خیلی هم از اون اقای قبلی هم بهتره ولی در مقابلش یه گارد می گیرید
میگن هر اتفاقی که برای ادما توی زندگیشون میفته باید درسی که از اون ماجرا میگرفتند رو بگیرند و ازش رد شند و اگه اون درس لازم رو نگیرند دوباره این اتفاق براشون خواهد افتاد ...بشنید برای یه بار و اخرین بار و همیشه درسی که از ماجرای قبلی رو می گرفتید رو بگیرید و تمام.البته من دختر نیستم ولی تا جایی که مطالع داشتم دختر ها اولین نفری که میاد توی زندگیشون و.. یه چیز دیگست !! (از وقتی این موضوع رو فهمیدم خیلی ترسیدم واقعا وقتی میبینم این قدر براشون سخته با این موضوع کنار بیان از خدا میخوام زنی رو نصیبم کنه من اولین مرد زندگیش باشم اصلا فارغ از مسایل دیگه که شاید برای خیلی ها مهم تر باشه من طرز فکر طرم برام خیلی مهم تره تا خیلی مسایل دیگه که الان مطرح میشه و ...)
ولی موضوع اون اقای قبلی رو سعی کنید کامل باهاش کنار بیاید...یه حالتی رو تصور کنید که مثلا شما به خاطر این موضوع (حالا اشتباه از هر کی بود یا نبود اصلا شاید هیچکی مقصر نبود) چشمتون رو به روی بقیه مردا ببندید چون قبلی نشد دیگه نه یا چون قبلا شروع خواستگاری منجر به این تجربه ی تلخ شد دیگه بخواید بترسید و از این ترس هیچ وقت دیگه بابا اشنایی رو با کسی باز نکنید بعدش شما دست روی دست بزارید سنتون بالا بره بعدش یه روز بشنوید اون اقا ازدواج کرده بچه هم داره و.. اون وقت حالتون بدتر نمیشه !! نه این که اون اقا خوشبخت هستند و.. نه نه ..چون میگید چرا من بقیه ی فرصت هامو از دست دادم..پس لطفا گذشته رو درسشو بگرید و باهاش کنار بیاید و برای یه بار و همیشه فراموشش کنید..هر چند سخته..ولی اگه دیگه اگه اون اقای قبلی رو نمی بینید باور کنید خیلی راحت میشه پس واقعا اگه توی ذهنتون این موضوع رو حل کنید میتونید راحت تر باهاش کنار بیاید ..یه وقت هست طرف باز جلوی چشم ادم میاد و.. نه که این طوری هم نشدنی باشه ولی کار سخت تر میشه ...
اما راجب خوساتگار جدیدتون !! ببنید شما که مسئول طرز فکر و عمل بقیه نیستید !! اولا یه فرد که 28 سالش شده اگه بخواد با یه خواستگاری رفتند و صحبت کردند به یه دختر خانمی وابسته بشه من کلا ردش میکنم و اصلا برای ازدواج مناسب نمیدونمش !! مگه نه این که برای ازدواج کلی بلوغ لازمه !! پس یه مرد 28 ساله باید بتونه احساساتشو کنترل کنه و.. نشون بده واقعا مرده ....پس اگه این اقا نه هر کی دیگه بخواد وابسته شه مقصر خودشه
ولی اگه بخواید شما وابسته بشید یا یاد گذشته بیفتید یا به خاطر تجربه ی گذشته دیگه هیچ عملی نکنید و.. شما مقصر هستید...لطفا فرصت زندگی رو از خودتون و خوناودتون نگیرید..
گفتید این اقا میدونم کم مو هستند و... پیش خودتون خداییش ببنید اگه این اقا اولین مرد زندگی شما بودند به دلتون مینشستند یا نه..یا نه این حرفا رو به خاطر همون گارد مخالفی که گفتم می زنید .. و اگه میبنید نه واقعا به دل شما نیمشینند و.شاید بهتر باشه دیگه اصلا ادامه ندید..ولی واقعا این طوری نیست و.. لطفا کمی بیش تر تامل کنید.
ببخشید پر حرفی کردم.انشالله هر تصمیمی میگیرید و.. چیزی باشه که خیرتون درش باشه.براتون دعا میکنم.
سلام آقای فدایی یار. خیلی ممنون از پاسخ جامعتون. در مورد آقای قبلی من دارم تمام تلاشمو میکنم. به خدا راست میگم. همه اس ام اس هاش و شماره اش رو هم پاک کردم. سعی میکنم وقتی فکرش میاد تو ذهنم از تکنیک توقف فکر استفاده کنم. راستش چون تلاشمو هم کردم و نشد این مساله باعث میشه وجدانم راحت باشه. آقای قبلی هم قد کوتاه و چاق بودن و لی من چون به اخلاقشون علاقه داشتم فیزیکشون برام جذاب بود . کلا من آدمی هستم که اگر اخلاق یک کسی جذبم کنه قیافش هم به چشمم خوبه و بلعکس. بله حق با شماست. ایشون باید خودش یاد بگیره که در دوره شناخت وابسته نشه. منم چند بار اینو گوشزد کردم. رفتارم هم سعی میکنم موقرانه باشه. دیگه تصمیم با خودش. راستش دیشب مامانم گفتن که یکی دیگه هم زنگ زده که چون شغلش رو نپسندیدن ردش کردن خودشون. نمیدونم حکمتش چیه که اینروزا این موقعیت ها پیش میاد. مرسی دوست عزیز.
سلام
من یه نصیحتی به آقایون دارم! اگه رفتین خواستگاری و حس کردین که اون خانم از شما خیلی سرتره خواهشا خواهشا این موضوع رو سریع به طرف القا نکنین! این مساله شدیدا دخترا رو سرد میکنه. شین عزیز من فکر میکنم مشکلت دقیقا از وقتی شروع شد که فهمیدی اون آقا حس میکنه کمبودی داره و ازش سری. متاسفانه ایشون اشتباه کرد و اگه با این حس برین جلو رابطه ی غلطی بینتون شکل میگیره.
در هرصورت آقایون از نظر احساسی از ما خیلی قوی ترن و قطعا این احتمالو میدن که ممکنه توی خواستگاری جواب نه بشنون (چیزی که ما توانشو نداریم ولی همیشه گله میکنیم که چرا وقتی از یه نفر خوشمون میاد نمیتونیم بهش بگیم) پس خیلی نگران این موضوع نباش. اگه جای تو بودم و میخواستم جدا شم قطعا شرایط کاری ایشون رو بهانه میکردم (به خاطر دو هفته دوری) نه ظاهر و ...
سارا جان مرسی از پاسخت. قسم میخورم که اینطوری نیست. من اصلا به ظاهرم مغرور نیستم. یه جورایی برای من بعد عاطفی قضیه خیلی مهمه. خب تو خواستگاری سنتی هم همه چیز در ابتدای امر بر اساس حساب کتاب چیش میره. وقتی که به من گفت در مورد موهاش بهش گفتم که من آدما رو از روی قیافشون قضاوت نمیکنم.
سلام مجدد خانم شین.خب خدا رو شکر میکنم.انشالله که خیره.
گفتید حکمت خدا!! این روزا داره برام اتفاقاتی می افته که منم اصلا حکمتشو نمیفهم ولی همون قدر بگم که حس خیلی غریبی دارم تو ام با بغض...دیگه فکر می کردم همه چی تموم شدست برام ولی انگار خدا میخواد یه درسایی رو بهم بده هر چند خیلی برام تلخ و ناراحت کنندست ولی امیدوارم روزی حداقل حکمت اینا رو بفهمم.لطفا برای منم دعا کنید.شما هم انشالله روزی حکمتش براتون اشکار میشه.شاید خدا میخواد بگه قدر خودتونو بدونید هستند کسایی که شما رو دوست داشته باشند و.. پس کمی به اطرافتتون توجه کنید به کسایی که شما رو دوست دارند و برای رسیدن به شما تلاش می کنند و...
خانم سارا 65 توصیتون عالی بود..خواستم ازتون تشکر بکنم.من که به مرد هستم به این نتیجه رسیده بودم ولی به صورت تجربی و ازمون خطا !! وقتی از زبان شما شنیدم برام یقین شد..ممنون این چیزا رو میگید.