-
سلام با تشكر از همه دوستان من ميدونم خيلى ناقص حرف ميزنم از نظر وضعيت مالى كه دوست عزيز كفتن تورو خدا يه طرفه به قاضى نرين از نظر مالى خانواده ما و ايشون در سطح خوبه جامعه هستيم ايشون وضع ماليشون خوب هست اما من از نظر مالى هيج مشكلى ندارم وحتى هزينه هايى كه براى دخترم ميكنم از بدر خودم ميكيرم كه اكر احتياج داشتم ميتوانستم مهريه و طلاهايى كه حتى خانواده خودم دادن ميكرفتم حتى نفقه اى از ايشون بابت دخترم نميخوام و من صرفاً فقط به خاطر علاقه اى كه به ايشون دارم وميدونم ايشون هم همين حس و دارن مصرم
دخترم با من زندكى ميكندالبته همسرم كفتن تا زمانى كه ازدواج نكردى اجازه ميدم در كنارت باشه ازدواج ما يك ازدواج فاميلى بود البته از اقوام دور و خانواده ها از هر نظر شباهت فراوان به هم دارند زمانى هم كه طلاق كرفتيم ما به هيج يك از اعضاى خانواده ى دو طرف نكفتيم جون قصدمون بود دوباره با هم زندكى كنيم اما يه مسايلى بيش اومد كه خانواده ها فهميدن و نشد كه خودمون حلش كنيم شوهرم روز طلاق به من كفت طلاقت ميدم ببينم واقعاً ميخواى زندكى كنى يا نه ازادى كه برى اكر موندى يعنى فقط يك اشتباه بوده اما خانواده ها وارد داستان شدن و يه جورايى جبهه كيرى هر دو طرف شروع شد و در مورد خصوصيات همسرم ايشون از نظر من يك فرد ايده ال هستن براى بنده
از نظر ظاهرى ايشون به ٣٠ ساله ها بيشتر شباهت دارن هر جند سن براى من مهم نيست اون حس ارامشى كه در كنار ايشون دارم وعشقى كه به همسرم دارم دليل اصلى من براى رجوع البته اين هم ميدونم تمام اشتباهات از طرف من بوده و واقعاً نميتونم حسى كه به ايشون دارم را فراموش كنم يا اينكه به شخص ديكرى بيدا كنم اما ميدونم كه قدر عشقمون ندونستم اما واقعاً اون زمان مثل مسخ شده ها بودم
و كاربر عزيزي كه با علامت تعجب نوشته بودن به قول خودتان زيبا هستين
همسرمهم جذاب هستن اكرم ذكر كردم در مورد زيبايي جون ميدونم معمولاً با اين اختلاف سنى اكثريت اين تصور ميكنند كه حتماً دختر بايد يه ايرادى بايد داشته باشه ًاز نظر ظاهرى ودر مورد خواستكارهاى من اين هم ميتونم بكم كه من از فاميل مشتركمون هم خواستكار داشتم و از تمام جزييات زندكى مشترك من اطلاع داشتن البته اشخاص بهتر از من هم براى همسرم هست هدفم از اين حرف اين بود كه دوست عزيز نوشته بودن كه شرايط براى بنده بابت ازدواج سخت است بابت كذشته تاريكم اينها را بازكو كردم و كه اين سوتفاهم بوجود نياد
من دنبال شخص ديكرى نيستم كه به اشتباه فكر نكنين جون شخص ديكرى نيست من مصر به رجوع به همسرم هستم
البته دوباره تكرار ميكنم كه در كذشته اشتباه كرده ام
-
سلام دوست عزیزم
خدا رو شکر میکنم که الان نادم هستید و خواهان باسازی ویرانه های زندگیتون
به نظرم از مشاورین سایت کمک بگیری بهتره ...با توجه به موضوع مطرح شده اکثر دوستان اینجا فقط به تاپیک تون جبهه میگیرن و راه درستی رو نخواهین یافت
براتون آرزوی موفقیت دارم.... طلاعاتتون هم مقبول درگاه حق:43:
-
دوست گلم خوشحالم اینجا اکثرا داستانا هپی اند میشن امیدوارم شماهم باز با شوهرتون زندگی کنید و همراه دخترتون تا ابد شاد و سلامت در قصر رویاهاتون زندگی کنید:43:
-
اشتباهی که مرتکب شدید به نظرمن قابل چشم پوشیه و البته باید با این حقیقت مواجه بشید که این مسئله روز به روز کمرنگ تر خواهد شد اما هیچوقت کاملا از ذهن همسرتون پاک نخواهد شد و در دعواها و اختلاف هایی که در زندگی مشترک رخ میده گرد و غباری که روی این اشتباه رو پوشانده از بین میرود و مجددا ممکنه پای گذشته ها وسط کشیده بشه هرچند بصورت جزئی و گذرا ولی در کل میشه شرایط مناسب رو محیا کرد
از واکنش همسر شما مشخصه که او هم به ازدواج مجدد با شما بی میل نیست و فقط مشکلی که داره مزه تلخ شکسته شدن غرورش برای از سر گیری این ازدواجه
قطعا همسرتون از این مسئله میترسه که غرورش رو بشکنه و شما مجددا این اشتباه رو مرتکب بشید
همانطور که یکی از دوستان گفت فرزندتون دلیل مناسبیه که همسرتون پا روی احساساتش بذاره
اما همسرتون نیاز به زمان و اعتماد سازی از جانب شما داره
همسرتون به سمت شما در حال حرکته و شاید یک واکنش نابجا از سوی شما همسرتون رو از این مسیر منحرف کنه
من اگر جای شما بودم همونطور که در نوشته قبلی گفتم با کمی صبر و حوصله و آماده سازی راه به خواسته ام میرسیدم
به نظر من دیگه نباید از اتفاقات گذشته حرف بزنید و همسرتون رو یاد اون اتفاقت بی اندازید
- - - Updated - - -
اشتباهی که مرتکب شدید به نظرمن قابل چشم پوشیه و البته باید با این حقیقت مواجه بشید که این مسئله روز به روز کمرنگ تر خواهد شد اما هیچوقت کاملا از ذهن همسرتون پاک نخواهد شد و در دعواها و اختلاف هایی که در زندگی مشترک رخ میده گرد و غباری که روی این اشتباه رو پوشانده از بین میرود و مجددا ممکنه پای گذشته ها وسط کشیده بشه هرچند بصورت جزئی و گذرا ولی در کل میشه شرایط مناسب رو محیا کرد
از واکنش همسر شما مشخصه که او هم به ازدواج مجدد با شما بی میل نیست و فقط مشکلی که داره مزه تلخ شکسته شدن غرورش برای از سر گیری این ازدواجه
قطعا همسرتون از این مسئله میترسه که غرورش رو بشکنه و شما مجددا این اشتباه رو مرتکب بشید
همانطور که یکی از دوستان گفت فرزندتون دلیل مناسبیه که همسرتون پا روی احساساتش بذاره
اما همسرتون نیاز به زمان و اعتماد سازی از جانب شما داره
همسرتون به سمت شما در حال حرکته و شاید یک واکنش نابجا از سوی شما همسرتون رو از این مسیر منحرف کنه
من اگر جای شما بودم همونطور که در نوشته قبلی گفتم با کمی صبر و حوصله و آماده سازی راه به خواسته ام میرسیدم
به نظر من دیگه نباید از اتفاقات گذشته حرف بزنید و همسرتون رو یاد اون اتفاقت بی اندازید
-
سلام خانمی
همه ما تو زندگی گاهی پامون می لغزه مهم اینه که بفهمیم اشتباه کردیم و بتونیم جبران کنیم.....
دوست من حالا که می خوای برگردی یادت باشه تو با ازدواج با اون آقا با مشکل خونوادشون روبرو میشی و رودر رو شدن با اونها ....باید صبور باشی
خاله قزی حق داره الان همسر سابق شما غرورش شکسته و واقعا نمی دونه چه شکلی بر گرده...
به نطر من بش بگید که بچه بودم ..اشتباه کردم...جریمش رو هم دادم و بار هم حاضرم بپردازم....بش بگو این جوری من بیشتر قدر زندگیم رو می دونم....بش بگو الان سن مدرسه رفتن فرزندمونه و زمانیه که وارد اجتماع میشه بیا نذاریم ضربه ای که اطرافیان ما از اشتباه من خوردن گریبانگیر این بجه شه.....بش بگو من برای این که بتونم غم دوری تو رو که داشتی ازدواج می کردی تحمل کنم می خواستم ازدواج کنم...بش بگو به من حاضرم بازم تاوان بدم پس تو یه تنبیهی برای من در نطر بگیر تا غرور شکسته تو رو بتونه تا حدی بر گردونه و بشه با این کار بریم سر یه خونه طندگی و فرزندمون از این بیشتر ضربه نخوره.....
-
دوستان واقعاً از همتون ممنونم اما نميدونم درسته كه من با همسرم رابطه دارم و از ايشون همش درخواست اشتى كردن دارم وايشون تو جواب فقط ميكه دارم با خودم كلنجار ميرم
التماس كردن بيش از حد اشتباه نيست؟؟؟جكونه برخورد كنم تا بتونم متقاعدشون كنم؟؟
قرار بعد ماه رمضان بريم مشاور اما ميترسم جون از اطرافيان بودن كه مشاور رفتن فقط بيشنهاد طلاق داده مشاور .
واقعاً نميدونم بيش كدوم مشاور برم كه حرف جدايي نزنه جون ميدونم بيش هر مشاورى برم تا اختلاف سنى را متوجه شود ميكه كار درستى كردين براى جدايي بماند كه اكر بكم اين وسط موضوع خيانتم هست
هدفم از مشاوره رفتن كه مشاور بتونه ايشون متقاعد كنه به رجوع البته صد در صد من اعتمادشون رابايد جلب كنم اما ميخوام مشاور ايشون را متقاعد كنه راهى براى زندكى دوباره هست
-
سلام غمزده عزیز از مشاوره رفتن نترسید . مشاور یک فرد اموزش دیده و مجرب و بی طرف هست که حتما مصالح شما رو در نظر میگیره . و هدفش اصلاح زندگی شما خواهد بود . خوشبختانه شما به عمق اشتباهتون پی بردید و حتما سعی خواهید کرد که دیگه به هیچ عنوان تکرار نشه . البته بعید میدونم زندگی خواهر شوهرتون تنها با یه تلفن از هم پاشیده باشه . و زندگی اونا قطعا مشکلات دیگری هم داشته . البته این دلیل نمیشه که شما عذاب وجدان نداشته باشید وخودتون رو مقصر ندونید . کار شما خیلی خیلی زشت بوده . و اما الان بعد از اون همه وقایع بهتره بیش از حد اصرار نکنید ولی به همسرتون بگید که اون اتفاقات باعث شده سرتون به سنگ بخوره و عشق حقیقی تونو پیدا کنید . و تا ابد هم اگه طول بکشه منتظرش میمونید . بعدش دیگه پیگیر نباشید و بهش فرصت بدید تا با خودش کنار بیاد . ضمنا فاصله سنی 15 سال کمی زیاده ولی زوجهای بسیاری دیدم با فاصله های بیشتر از این که بدون مشکل دارن زندگی میکنند .مشاوره رو حتما برید .
-
چرا رابطه ات را قطع نمی کنی؟
ایشون همسر سابق شما هستند. الان که نسبتی با هم ندارید.
اگر رابطه ات را قطع کنی، بهتر می تونه تصمیم بگیره و اگر واقعا شما را بخواد می آد به سمتتون.
اینطور که همیشه در دسترسی و التماس می کنی که با من ازدواج کن،
هیچ ذوق و شوقی براش باقی نمی مونه.
اگر هم ازدواج کنه مجموعه عواملی مثل دلسوزی برای شما و التماسهات، بی دردسر تر بودن ازدواج با شما نسبت به یک کیس جدید، جوان تر بودن شما و .... می تونه عاملی باشه که قبول کنه. اما بعد از یه مدت باید سردی و کلافگی هاش را تحمل کنی. چون از ته دل انتخابت نکرده.
بذار خودش تصمیم بگیره.
-
سلام
عزیزم.شرح حالتو خوندم.
برداشت من اینه از صحبتات که هنوزم معقولانه به موضوعات فکر و عمل نمیکنی و داری یک اشتباه دیگر با رنگ و رخ دیگه و بزرگتر انجام.میدی.عزیزم شما اگر واقعا شوهرتو دوست داری در موقعیت بد قرارش نمیدادی یعنی الان با اصرار به برگشت مجدد به این دلیل که کسی کسیرو دوست داره حاضر نمیشه شوهرشو در انتخاب بسیار سخت بین خانوادش و شما قرار بده.اینو بدون این درخواست بسیار بزرگی هست که از طرف شما به ایشوت اجهاف میشه.اون بخوبی میدونه شما کاملا از طرف خانوادش طرد شدید و این رابطه سر انجامی نداره.فدات شم اگر شما واقعا عاشق دخترتون هستید عملی صد چندان بدتر از قبلیتون انجام بدید که یکبار دیگه دخترتونو داغون و شکننده بکنه.اون بنده خدارو هم در رنج و عذاب قرار ندید.دلیل برگشت شما باز همان احساساتی هست که قبلا در مورد خیانت انجام دادی.بنظر من شما مدت یکسال با هیچ جنس مذکر حتی تلفنی رابطه نداشته باش و وقتتو در جهت دخترت متمرکز کن و کارای خوب و بهتر.برگشت شما اگر هم ممکن بشه پس از مدتی با ضربات بدتر با جدایی همراه خواهد بود.ایشون نمیتونن از خانواده جدا بشن و همینطور شما تا اخر عمر در عذاب شکاکی و ممکنه همراه با خشونت و غیره ایشون قرار بگیرید.هر چه زودتر حتی ۳ جلسه با مشاور خانوم برای این احساسات ناهماهنگتون مراجعه کنید.موفق باشی
- - - Updated - - -
عزیزم در ادامه یادم رفت بگم شما اینقدر اصرار داری بری پیش مشاور که متقاعد کنه به برگشت؟ عزیزم شما هنوز نخواستی قدمی خودت در مورد خودت و شناخت احساسات خودت پیش مشاور رفتن برداری و اگر هم پیش مشاور بری اینو در شما خواهد دید و نمیتونه یک انسان دیگه رو که زخمی و شکسته هست نا عادلانه متقاعد کنه.عزیزم این اصرار رو در جهت پاکسازی خودت و روح و روان خودت اول بکار بگیر .مطمعن باش میفهمی که درست قبلا فکر نمیکردی.