ادامه ی مسائل اقتصادی ما

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط she

سلام. آقای خاله قزی شوهر من از اینکه نمیرم سر کار اصلن راضی نیست. حرفی نمیزنه ولی میدونم. پول براش خیلی مهمه. و قسط ها هم زیاده. اون از خداشه من برم سر کار بعد بگه من دوست ندارم بری!! بی منت کنه و حقوقم رو بگیره.
اون نمیخواد الان آشتی باشیم چون نمیخواد حرفی پیش بیاد.
اون احساسات و محبت نداره، معادلاتش بر اساس منافع خودش هست.
الان هم منافعش اینطور اقتضا می کنه.

---

این نوشته کامل جناب مدیر هستش

نقل قول:

---

قصاري هست كه:

حمايت افراطي،‌درماندگي مي آموزد


يعني شما با حمايت و احساس مسئوليت زيادي، او را بي دست و پاتر كردي.
در واقع شما از روز نخست او را اينگونه شكل دادي، يا روش او را تشديد كرديد.
شما خانم خانه هستيد. مسئول مخارج نيستيد.
وقتي كه كارهاي شوهرت را عهده دار شديد، در واقع مسئوليت همسرت را به دوش كشيدي، ديگر او نيازي براي انجام اين كار نداره.
به بهانه اي از سركارت مرخصي بدون حقوق بگير، براي مدتي و به شوهرت القاء كن كه فعلا دسترسي به كار و پول در آوردن را از دست دادي.
شما نبايد بساط كار براي شوهرت درست كني.
همچنين نياز نيست كه عصبانيت كني،‌دعوا راه بيندازي،‌جروبحث كني و براي كار به او دستور دهي.
شما فقط هر روز نيازمنديهاي روزانه را در ليست مي نويسي و با يك جمله «لطفا عزيزم براي امروز اينها را نياز داريم» مي دهي دستش.
اگر شب نان نداشتيد، گوشت نداشتيد، يا برقتون به خاطر عدم پرداخت قطع شد، فقط تحمل كن. (در واقع ماه روزه براي شما تشديد ميشه)، اگر بتواني او را عملا با نتيجه بي مسئوليتهايش مواجه كني و اصلا هم به رويش نياري و نگويي اين از بي مسئوليتي خودت هست. كم كم متوجه مي شود كه دنياي بي مسئوليتي كودكي اش سپري شده است.

شما مسئوليت هاي يك خانم خانه را داشته باش. يه كمي هم شما جلوي تلويزيون دراز بكش و تخمه بشكن. البته به عنوان خانم خانه كاملا به خودت برس و كاملا او را تحويل بگير و ارتباط صميمي ،‌عاطفي كلامي و ... را با او داشته باش.
و غرغر هم نكن و دعوا هم نكن. حتي اگر براي مدتي گرسنگي كشيدي تحمل كن.
اگر غذا درست كردي، ولي خورشت شما سيب زميني، يا گوشت يا ... نداشت بدون همانها درست كن.
اگر برنج نداشتيد،‌خورشت بدون گوشت و ... را بياور سر سفره. اگر نان نبود، همان نان خشك ها را سرسفره بياور. اما طعنه نزن،‌ با تحقير و كنايه صحبت نكن. در نقش يك زن مطيع و بساز و با مسئوليت اندك فعاليت كن و به او احترام بگذار.
خلاصه بگويم: بايد نقش يك زن سنتي و ساده و بساز را براي مدتي بازي كني. تا شوهرت تكيه گاهت شود. الان خودت مثل برج ميلاد شاخص و قوي هستي. هرگز شوهرت در كنار تو نمي تواند نقش برجسته و قوي داشته باشد.

---

میدونم برای شما خیلی سخته سر کار نری دوست داری مستقل باشی و از استعدادی که داری استفاده کنی ولی فعلا لازمه موقتا سر کار نرید.توی خونه باش و لذت ببر همه تمرکزت را بزار روی رابطه ای که دارید انرژی خالی شده خودتو دوباره بدستش بیار.
قبلا شوهرت همین بوده الان هم همین و عوض نشده.صبور باش شوهرت اگه اون حرفو میزنه بخاطر اینه که بی منت پولتو بگیره و خرج کنه دقیقا حرفی که خودت زدی.
غرغر کردن ممنوع طعنه زدن ممنوع با محبت و عشق باهاش رفتار کن عجول نباش براش شک بزرگی بوده که همسرش که اینقدر محکم و قوی هستش از کارش استعفا داده:104:

و در اخر نترس بانو این نوشته جناب مدیر را مطالعه کن لطفا:

شما میترسی از ناتوانی در پرداخت قسط مایحتاج خانه یا اینکه دستتو جلوی شوهرت دراز کنی و مسائلی که در آینده میخواد بوجود.بریز دور این افکار را و از زندگیت بجاش لذت ببر خانومی کن و مثل ملکه هار فتار کن برو دنبال علایقت که بهشون نرسیدی فعلا صبور باش بخودت برس برو خرید آرایش کن.

پ.ن:بانو فرشته مهربان نوشته جناب مدیر را پیدا نکردم برای همین ناقص هرچی یادم بود نوشتم

- - - Updated - - -

پول براش خیلی مهمه. و قسط ها هم زیاده

این دیگه مشکل شما نیست مشکل ایشونه قدم بزرگ برداشته و از شما هم توقع زیادی داشته که همه حقوقتان را به ایشون میدهید و ازشون هم نباید انتظار داشته باشید؟! پس بزار خودش مشکلشو حل کنه :72:

رمز موفقیت شما فعلا فقط صبوری هستش و اینکه یه زن خوب و فوق العاده خانه دار باشید با قهر کردن ایشون کار ینداشته باش اصلا و ابدا بزار راحت باشه :72:

مرسی آقای خاله قزی از راهنماییتون.صحبت هاتون درسته. گرچه مورد من یه کم فرق میکنه، بی مسئولیت نیست زرنگه.
منم هر کاری بخوام انجام بدم پول لازم دارم. از کرایه تاکسی بگیر تا حتی پول موبایلم. بهش بگم بهم پول تو جیبی بده؟ جوابم رو این میده که مگه خودت پول نداری؟ پول خودت رو چکار کردی؟ الان برای چی پول لازم داری؟ اعصابم رو خورد میکنه.
با خرجی خونه مشکلی نداره. خرید تا یه حدی انجام میده و از شکم خودش نمیزنه. قسط ها رو نداده اما مرغ و گوشت و میوه میگیره.
پول دست من نمیده. سختمه.
یه مدت ماهی 200 تومن میداد. دوباره بهش بگم بده؟ به حرف شنیدنش می ارزه به نظرتون؟ یا از مامانم بگیرم؟
خونه جدیدمون پرده نداره، روزنامه چسبوندیم و ملافه آویزون کردیم. برای دیدن خونه ام مهمون میخواد بیاد، ردش می کنم. خیلی زشته ولی روم نمیشه اینجوری.
شوهرم میگه پول نداریم. بعد از ماه رمضون پدرخوانده ام از خارج کشور با خانومش میان. چه کار کنم؟ خرید باید بکنم... اون که پول نمیده.

she من کاملا دارم مطالب شما رو پیگیری می کنم....
شما زن قوی هستی....
این ایام که خانم خانه ای خودت رو سرگرم مطالعه کن برو فرهنگسراها یا سرای محلها کلاسای ارزانی داره می تونی یه هنری یه ورزشی چیزی انجام بدی....
چند روز پیش اتاقی برام افتاد و پولم که نزدیک 200 هزار تومان بود رو کسی خورد و من رفتم مودبانه پس بگیرم که کار به دعوای فیزیکی کشید و من تونستم کمی از نصف بیشتر و پس بگیرم...ولی حالا همش عذاب وجدان دارم...چون عادت بع دعوا با کسی جایی نداشتم و همیشه عادت داشتم در صلح حقم خورده شه و دعوا در شان من نبوده....این فقط یه مثالی بود برای این که تو چرا گاهی برای تصمیمات جدیت عذاب وجدان می گیری.....
از مامانت پول نگیر...به نطرم این یه راه فرار برای توست و این باعث میشه گاهی دوباره به جای تصمیمات صحیح راه اشتباه رو بری و باز حرفات زده نشه.....

به این نوشته جناب مدیر دقت کنید بانو:
شما فقط هر روز نيازمنديهاي روزانه را در ليست مي نويسي و با يك جمله «لطفا عزيزم براي امروز اينها را نياز داريم» مي دهي دستش.

ببخشید اینو میگم ولی بنظرم مسئله اصلی اینه شما مهارت لازم را ندارید که بانوی منزل باشید فکر کنم بلد نیستی خانومی کنی و ناز و عشوه بیای :58: لو رفتیا :227:

تو با ایناش چیکار داری هرکاری میخواد بکنه بزار انجام بده تو بشین توی خونه و لذت ببر مگه مادرت چیکار میکرد وقتی پول میخواست یا بقیه زنها خوب همون کار را انجام بده میدونم برات سخته قشنگ اینو درک میکنم چون همسر خودمم شبیه شماست فقط حقوقش کمتره متنفره ازم بخواد بهش پول بدم درصورتی که اصلا پیش نیومده بهش ندم مگر اینکه واقعا نداشته باشم و پولهای خانواده دست همسرمه و دوتایی خرج میکنیم.اصلا احساس نکن کوچیک میشی و تحقیر میشی اینارو بریز دور وظیفه مرد در آوردن خرج منزل و خرجی دادن به همسرشه و پرداخت قسط هستش اگرم همسر آدم سرکار میره و پولشو میاره توی خانواده داره لطف میکنه و این نشان از شخصیت و روح بزرگیه که داره :72::104:

ایکاش لینکشو داشتم دیروز خوندم اون خانوم هم دقیقا مثل شما بود همش میترسید چی میخواد بشه یعنی فتوکپی نشوته شما بود:

ترس نداشته باشید بجاش لذت ببرید
از کسی پول قرض نگیر حتی مادر و پدرت :81:

صبور باش و ریلکس دلداریش بده ولی قرض و گرفتن وام و اینچیزا اصلا و ابدا طعنه و کنایه و نیشخند اصلا احساس پیروزی هم نکن و واقعا نشان بده نگرانی ولی این وسط یه فرقی هست.
تو دیگه سرکار نیستی و پس حقوقی هم نداری پس نتیجه ازت نمیشه انتظاری داشت :227:

اتفاقا برعکس اونی که فکر میکنی این چیزا خجالت نداره خوب هرکسی که خونه جدید میخره پولهایی که داره همشو میدهب رای خرید منزل و دستش خالی میشه.

نقل قول:

---

خونه جدیدمون پرده نداره، روزنامه چسبوندیم و ملافه آویزون کردیم. برای دیدن خونه ام مهمون میخواد بیاد، ردش می کنم. خیلی زشته ولی روم نمیشه اینجوری.
شوهرم میگه پول نداریم. بعد از ماه رمضون پدرخوانده ام از خارج کشور با خانومش میان. چه کار کنم؟ خرید باید بکنم...
با خرجی خونه مشکلی نداره. خرید تا یه حدی انجام میده و از شکم خودش نمیزنه. قسط ها رو نداده اما مرغ و گوشت و میوه میگیره

---

مطالبی که نوشتی مشکل تو نیست و کسی هم از چشم تو نمیبینه مشکل خودشه پس بزار خودش حلش کنه هرچی توی خونه بود با همون بساز و زندگی کن خیلی عجولی دختر!تو چرا اینجوری شدی قبلا صبورتر بودی چقدر آخه ترس ترس ترس :101: تهش میخواد چی بشه سرعت رشد اقتصادی خانواده کمتر میشه خوب بزار بشه تو هم مثل بقیه زنها مگه بقیه چطوری زندگی میکنن حتی با درآمد کم خوشحال و خندان کلی هم بخودشون میرسن و آرایش میکنن.

نهایت خونه خریدین میره میفروشه یا ماشین میفرشه یا زمین یا هرچیز دیگه این دیگه به شما مربوط نمیشه به شوهرت مربوطه.
هرکی خربزه میخوره پای لرزشم باید بمونه

she عزیز:
چه ایرادی داری مهمون بیاد خونتون و پرده شکل مناسبی نداشته باشه؟ چرا تو خجالت بکشی بابت کار نکرده!؟ تو دائم عین یه مادر پشت سرش راه رفتی و اشتباهاتش رو پوشوندی. دست از پروسه حمایت گرانه و لاپوشانی کوتاهی های همسرت بردار و اجازه بده خودش با نتیجه عملکردش روبرو بشه. حتا اگر خیلی زشت باشه. البته قبلش لیستی تهیه کن از مایحتاج لازم و با خوشرویی بده بهش. اگر فراهم کرد که چه بهتر. اگر نکرد، به هیچ وجه خودت رو نباز و سعی نکن درستش کنی. بذار همونجوری که هست نمود پیدا کنه. سرزنشش هم نکن فقط در حد پیشنهاد و بس.

مراقب خودت باش:72:

شی عزیز دوستان خیلی خوب دارن راهنمایی می کنند،فقط من خواستم بگم لطفا فراموش کن که مامانت ممکنه یا می تونه کمکی به شما کنه.
به شوهرت بگو ماهیانه 200 تومن پول بگذاره تو خونه، واسه مسائل شخصی شما و خریدهای ضروری که پیش میاد.

اینقدرم زشته و خجالت میکشمو ... نگو. برخوردای قبلیت همین زشتی ها رو بوجود آورده، صبور باش تا وضعبت زندگیت اصلاح بشه.

شی عزیز،

می دونم سخته بیکار بشینی تو خونه و به کارهای همسرت نگاه کنی و حرص بخوری.
پس سعی کن سر خودت را گرم کنی تا این فشار کمتر بشه و دچار افسردگی نشی.

بسته به علایق خودت می تونی یه کاری کنی.
یه کتاب برای ترجمه و چاپ آماده کنی.
اگر توانایی لازم را داری، کتاب بنویسی.
یه زبان جدید را شروع کن (جدید باشه جذابیت و لذتش بیشتره از تکمیل کردن زبان قبلی )
یه رقص یاد بگیر.
در مورد بیزنسهای آنلاین مطالعه کن و ببین می تونی یه کار کوچیک آنلاین برای خودت شروع کنی؟
سرمایه گذاری توی بورس را مطالعه کن، ببین دوست داری یه سرمایه گذاری کوچیک کنی؟
یه هنر جدید یاد بگیر.

همه مواردی که گفتم منظورم از طریق اینترنت هست.
امکانات آموزشی و سرگرمی خوبی می تونی توی سایتها پیدا کنی.

حتی می تونی برای پرده ی خونه دنبال ایده و طرح خاص باشی.

از مامانت پول نگیر.
این دفعه اگر درآمدی داشتی، قبلش یه خرید بزرگ بکن و درآمدت را صرف قسطهای خریدت بکن (زمین، خونه ... )

مواظب باش این عادت همسرت (تامین مخارج خونه) از سرش نره.
حرکت اشتباهت باعث می شه راحت این را هم کنار بذاره.
مثلا اگر از طریق مامانت تامینش کنی، یه روزی می بینی دیگه خرج خونه هم نمی ده.

سلام دوستان خوبم، خیلی خیلی از حضورتون اینجا و از راهنمایی هاتون ممنونم.:72:
صبا جان از شوهرم پول خواستم، گفت ندارم، پس پول خودت چی شد؟ نهایتا قرار شد 100 تومن بهم بده که هنوز نداده.
شیدا جان، خانم کاغذ بی خط پیشنهادهاتون بابت پر کردن وقت خوبه، اما نمی دونم چرا هیچ کاری نمی کنم، فکرم خیلی مشغوله.
.
بچه ها من رفتم مشاوره. این دفعه یه خانوم دکتر هستش. جلسه اول بد نبود. البته من خیلی حرف زدم و زیاد نوبت اون نشد! ولی میخوام ادامه بدم.

.
شوهرم سختش شده بود!(جنسی) اومد و حرف زد و من مطابق صحبت های مشاور باهاش رفتار کردم و همه چی به نظرم خوب پیش رفت اما ... اما در ظاهر. اون خونه رو قولنامه کرده و میخواد به نام پدرش کنه و نظرش تغییری نمی کنه.
یه کم حالم خوب بود و بعد دوباره ناامید شدم.
بحث کردیم. پشت سر هم دروغ می گفت و سفسطه می کرد. مثل همیشه بی فایده بود. بهش گفتم که وکالت بلاعوض در صورت فوت پدرت باطل میشه و خونه به وراث میرسه اما براش مهم نیست. اول میگه اینطوری نیست بعد میگه خب چه اشکالی داره؟ بعد میگه من اطمینان دارم. بعد میگه اصن به نام خودم میزنم، بعد میگه نه انطوری نیست،.... چرا بابای تو بهم پول نمیده؟!!!! اصن تو بودی می تونستی با این پول خونه بخری؟ اصن یه کاری کردی که من دیگه روی حقوق تو حساب نمی کنم!بعدن وام میگیرم پولت رو میدم. اصلن میخوام به نام بابام بزنم. تو هنوز نفهمیدی شوهر کردی. من باید از تو اجازه بگیرم؟ اصن سند میارم نشونت میدم که خونه به نام خودم زدم! خوبه؟ من رفتم سه تومن دیگه وام گرفتم(دروغ)، وام خونه هم به اسم پدرمه(دروغ، وام خونه هنوز نیومده)، پولمون ایکس تومنه(دروغ)، ...
دوباره از اول.
.
کلن با شوهر من حرف بزنی فقط سرگیجه میگیری.:grief::161:
.

یه تصمیمی دارم...

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط she

سلام دوستان خوبم، خیلی خیلی از حضورتون اینجا و از راهنمایی هاتون ممنونم.:72:
صبا جان از شوهرم پول خواستم، گفت ندارم، پس پول خودت چی شد؟ نهایتا قرار شد 100 تومن بهم بده که هنوز نداده.
شیدا جان، خانم کاغذ بی خط پیشنهادهاتون بابت پر کردن وقت خوبه، اما نمی دونم چرا هیچ کاری نمی کنم، فکرم خیلی مشغوله.
.
بچه ها من رفتم مشاوره. این دفعه یه خانوم دکتر هستش. جلسه اول بد نبود. البته من خیلی حرف زدم و زیاد نوبت اون نشد! ولی میخوام ادامه بدم.

.
شوهرم سختش شده بود!(جنسی) اومد و حرف زد و من مطابق صحبت های مشاور باهاش رفتار کردم و همه چی به نظرم خوب پیش رفت اما ... اما در ظاهر. اون خونه رو قولنامه کرده و میخواد به نام پدرش کنه و نظرش تغییری نمی کنه.
یه کم حالم خوب بود و بعد دوباره ناامید شدم.
بحث کردیم. پشت سر هم دروغ می گفت و سفسطه می کرد. مثل همیشه بی فایده بود. بهش گفتم که وکالت بلاعوض در صورت فوت پدرت باطل میشه و خونه به وراث میرسه اما براش مهم نیست. اول میگه اینطوری نیست بعد میگه خب چه اشکالی داره؟ بعد میگه من اطمینان دارم. بعد میگه اصن به نام خودم میزنم، بعد میگه نه انطوری نیست،.... چرا بابای تو بهم پول نمیده؟!!!! اصن تو بودی می تونستی با این پول خونه بخری؟ اصن یه کاری کردی که من دیگه روی حقوق تو حساب نمی کنم!بعدن وام میگیرم پولت رو میدم. اصلن میخوام به نام بابام بزنم. تو هنوز نفهمیدی شوهر کردی. من باید از تو اجازه بگیرم؟ اصن سند میارم نشونت میدم که خونه به نام خودم زدم! خوبه؟ من رفتم سه تومن دیگه وام گرفتم(دروغ)، وام خونه هم به اسم پدرمه(دروغ، وام خونه هنوز نیومده)، پولمون ایکس تومنه(دروغ)، ...
دوباره از اول.
.
کلن با شوهر من حرف بزنی فقط سرگیجه میگیری.:grief::161:
.

یه تصمیمی دارم...

---

خدا بگم چیکارت نکنه بانو عینهو فیلم های ترسناک نوشتی :58: :311:

خوب حالا چه تصمیمی داری؟

راستی در مورد این شیوه رفتاری شوهرت دقیقا اون بنده خدا هم آشنای ما همین شیوه را داره فتوکپی روش شوهرت اینم بگم کلش خالی بندیه مهمترین و بهترنی کار یکه کردی سر کار نمیری و فعلا نیازه صبور باشی :72:
خیلی زودتر از اونی که فکرشو بکنی به نتیجه دلخواهت میرسی.جنس خودمو خوب میشناسم :311:

فقط یه روش کارساز اصلا و ابدا توجهی نشان نده به هیچ عنوان بزار هر سازی دوست دارهب زنه بی توجه باش مثلا یه روز میگه به اسم بابامه یه روز به نام خودمه یه روز وام گرفتم یه روز مشتری اومده اینقدر بالا گفته یه روز اینقدر سود کردم همشم از کلمه من ساتفاده میکنه میگه پولتو میدم
خدایی باورت نمیشه بانو she دقیقا مثل همین بنده خدا که مشکلمان مثل شماست دارهر فتار میکنه یعنی مو نمیزنه باهم:58:

حواست باشه بازی نخوری و به سازشم نرقص.

انصافا باید یه سپاسگزاری ویژه کنم از جناب مدیر همدردی استاد سنگتراشان عزی زو دوست داشتنی با این سایتش چقدر خوبه آدم تجربیاتش اضافی میشه :104:

با تشكر ويژه از آقاي خاله قزي بابت راهنمايي هاي سودمندشون
من هميشه خواننده خاموش شما بودم و هميشه مطالبت رو ميخوندم وچقدر از رفتار شوهرت حرص مي خوردم
خدا رو هم شكر ميكردم كه شوهرمن اخلاق مثل شوهر تو نداره
ولي راهي كه داري ميري رو ادامه بده اقلا فكرنميكنه احمقي