بازگشت به زندگی = ادعای بیشتر خانواده همسرم،دیگر به او اعتماد ندار

انشاء الله که مشکلاتتون ختم به خیر بشه
در پناه حق

سلام به همه دوستان عزیز
خدا رو شکر ما هم رفتیم سر خونه زندگیمون.من از برگزاری جلسه انصراف دادم و باباومامانمشوهرم و خانواده اش رو به افطاری دعوت کردندوپس از افطار همه با هم برگشتیم .از راهنمایی همه دوستان سپاسگزارم به خصوص کسانی که من رو به گذشت رهنمون شدند.

سلام. خوبی ساغر جان . چه خبر ؟ بالاخره چی شد ؟

ساغر جون.خيلي از مشكلات خيلي راحت تر از آن چيزي كه ما فكر مي كنيم حل مي شود. كافيست كه بخواهيم آن را حل كنيم.

خيلي خوشحال شدم.
درعفولذتي است که درانتقام نيست!
زندگي بکام.

خدا رو شکر که مشکلت داره حل میشه
وقتی به خونه خودت برگشتی دیگه حرفی از گذشته نزن تا همه چیز فراموش شود

خدا را شکر
موفق باشید و تا آنجایی که در توان دارید سعی کنید دیگر از این مشکلات پیش نیاید.

ساغر عزیز از شنیدن این خبر خیلی خوشحال شدم، امیدوارم با کمک همسرت زندگی شیرینی داشته باشی عزیزم
:72:

خواهرم شما يكي از ضررديدگان كم آگاهي و يا ناآگاهي از دانش زندگي درزمان انتخاب همسر و شروع زندگي هستيد كه ميبايست ابتدا كامل مي شديد و بعد ازدواج ميكرديد، آنهم با مطالعه وشركت در كلاسهاي آموزش پيش از ازدواج.
مطلب دوم : اينكه به احتمال زياد شماو همسرتان در معني و مفهوم زندگي و فلسفه و اهدافتان در شروع هماهنگ نبوده ايد سوم : اين احتمال نيز وجود دارد كه شما اطلاعاتتان از عشق كم باشد . يادتان باشد عشق يك عارضه يا يك موجود خلق الساعه و يا يك احساس نيست .سه محور اصلي براي ايجاد عشق وجود دارد الف : تعهد ب: صميميت ج : روابط سالم زناشويي،در گذر زمان است كه شما را به افزايش دانش در اين زمينه ها دعوت مي كنم.
در ضمن شما مي بايست به مرز بندي ها در زندگي خود توجه و تكنيكهاي مربوطه به آن را به كار گيريد .
لازم به تذكر است كه شما و همسرتان مي بايست از مفاهيم نقش ها، و وظايف مربوط به هر نقش درزندگيتان اطلاعات بيشتري بدست آوريد. اغلب مشكلات ما از كم آگاهي و نا آگاهي نشات مي گيرد.
در انتها : آنچه از راهنماييهاي ديگران دريافت مي كنيد الزاما قابل اجرا در زندگي شما نيست چرا ؟ چون نظرات افراد بر اساس تجارب ، شخصيت ، نوع تربيت ، ارزشها و ناكامي ها و توفيقات آنها در شرايط شخصي آنان است .
همه راهنماييهاو نصايح را بشنويد - بررسي كنيد - آنراكه قابل اعتماد تر - اجرايي تر و هم خواني بيشتري با فضاي فيزيكي ، رواني، اجنماعي خانواده شما دارد با احتياط هاي لازم اجرا نماييد .يادتان باشد شرط اول شما اجرايي نيست و اگر باشد نمايشي خواهد بود . شرط دوم و سوم شما فرار از مشكل است و ريشه باقي خواهد ماند . روش منطقي، حل مشكل در فضا و محيطي كه ايجاد شده است .
قطعا شما و همسرتان به يك مشاوره خصوصي نياز داريد. موفق خواهيد بود اگر بخواهيد

































ف ارزشها

اگر بخوای خوب توجه کنی این مادر شما بوده که به خاطر دلسوزی هاش با حرفاش به شوهرت و خانوادش زخم زبان می زده و اونا هم در جواب مادرت بی پاسخ نبودن. وقتی یک سنگی و به آب می ندازی صدها موج به وجود میاره. تو و شوهرت باید به هم قول بدین که اجازه ندین کسی برای زندگیتون تصمیم بگیره خوب وقتی شوهرت میبینه شما طرف خانوادت هستی خوب اون هم طرف خونوادش می گیره. تو رو خدا اگه فکر خودت یا شوهرت نیستی لااقل فکر اون طفل معصومی باش که به تو و شوهرت احتیاج داره. چرا این قدر یک مشکل کوچک را بزرگ جلوه می دین (هم شما و هم شوهرتون) که به اینجاها بکشه. به خدا هیف سعی کنید از در کنار بودن هم لذت ببرید. طوری با شوهرت برخورد کن بتونه خودش رو باور کنه و دیگه به مامان گزارش نده.کاری کن که شوهرت نره با مادرش درد و دل کنه بره پیش مامانش از خوبیهات بگه . بره بگه زن من آشپزیش حرف نداره نه اینکه بگه آشپزی نمی کنه. و با مادر شوهرت هم با سیاست رفتار کن. فکر کن مادر خودت چه اشکالی داره ؟ امیدوارم که نتیجه بگیری.