نمایش نسخه قابل چاپ
سلام
به نظرم مهمه که از نظر مذهبی تو یه سطح باشید خیلی مهمه
من و همسرم عاشق هم بودیم من نماز و روزه و چادر رو رعایت می کردم ولی ایشون به قول شما اخلاق محور بود
ولی تو خیلی جاها به مشکل برمی خوردیم و من مجبور بودم کوتاه بیام
اگر هنوز انتخاب نکردید سعی کنید شخصی رو پیدا کنید که از نظر مذهبی در یه سطح باشید که هیچ کدومتون اذیت نشید
سلام
چه چیزی در ایشون باعث میشه که به ازدواج باهاشون اصرار داشته باشید؟
ببین اگه ادمی هستی که عین خیالت نیست خانمت چه اعتقادی داره و بچه هات چطور بار میان یکم مشکل کمتر میشه اما باز هم بی مشکل نیست چون اعتقادات همسرت منشا رفتارش میشه اخلاق مداری هم یک حرف کلی هست فردا تو زندگی سر هر کاری یا چیزی که اختلاف پیدا میکنید و هر کدوم تفسیر خودتون رو دارید
تازه شما یک طرف قصه ای همسرت هم باید در قبال شما صبور و بی خیال باشه چون خیلی از کارهای شما به نظر ایشون اشتباه و عبث هست و تدین شما در تضاد با سلیقه یا اعتقاد یا خیلی چیزهای ساده و روز مره در زندگی همسرت باعث کلی اختلاف میشه
مثلا ایشون دیرش شده و باید با هم به جایی برید و شما هم نمازت یادت رفته و اگه نخونی قضا میشه همین خودش منشاء بحث و جدله
مثلا شما میخوای روزه بگیری ایشون سحری درست نمیکنه
مثلا شما ممکنه بخوای خمس مالت رو بدی ایشون ممکنه مانع بشه
مثلا ممکنه همسرت خیلی با نامحرم بگو بخند داشته باشه و راحت باشه و شما ازشون بخواید کمی سنگین تر باشند ولی ایشون خلاف ادب و اخلاق بدونن
مثلا شما دوست دارید تفریح یا غیر تفریح گاهی اماکن مذهبی بری ایشون مایل نباشند
مثلا دوست داری تاسوعا و عاشورا مجلس بری ایشون کاملا مخالف هستند و برنامه دیگری رو برای هر دو تون تنظیم کردن
مثلا اختلافاتی که سر نجس و پاکی و طهارت و غسل نکردن و .. که اگه مقید باشید که دیگه اصلا زندگی نمیشه کرد
و ....
ازین مثلا ها اون قدر زیاد پیش میاد که حسابش از دستتون در میره ممکنه اوایل با گذشت و سازش طی کنید اما کم کم می بینید نمیتونید
تازه به اینها اضافه کن اختلافاتی که سر تربیت بچه ها پیش میاد اصلا یکی دو تا نیست
یک خطر دیگه تاثیر پذیری از همسرت و کم کم سست شدن شما در مذهبت هست این کم خطری نیست و این جور موارد واقعا پیش اومده
پس هم باید خودت تضمین بدی این اختلافات برات اهمیتی نداره هم همسرت ! در حالی که قول هیچکدومتون تضمینی نداره
این ازدواج اشتباهه ...خطرناکه...احتمالا بعدها روزی صدبار به خودت لعنت میفرستی بابت این ازدواج... شما باید با هم کفو خودت ازدواج کنی.. .
در ضمن باید بگم درست حدس زدی مذهبی بودن خودش یه مزیته و باعث کمتر خطا کردن میشه خیلی واضحه و من نمیخوام اینجا بحث مذهبی کنم
باز هم میگم عاقبت این ازدواج وحشتناک به نظر میرسه
با سلام و تشکر از همه دوستان که رحمت کشدن نظر دادن
در پاسخ شما باید بگم ایشون شرایط خانوادگی خوبی دارن و خانواده با اصالتی دارن از نظر ظاهر هم بسیار خوبن که برای من بی تاثیر نبودهنقل قول:
نوشته اصلی توسط صبا_2009
zendegiye movafagh از شما ممنونم که تجربتون رو بیان کردید استفاده کردم.میشه لطفا بگین چند سال در زندگی هستید و تا چه حد روی هم تاثیر گذاشتید؟این تاثیر بیشتر روی کدامیک از شما بوده؟
mohammad6599 جان توضیحاتت واقعا عالی بود و کاملا جای تامل داره-از شمام ممنون
سال هفتم زندگیمونه و طبیعتا چون انسانهای اخلاق مدار آزادی های بیشتری دارن نسیت به مذهبی ها معمولا 98% غالبند .
همسرم بعد از یه مدت که من براش عادی شدم و تازگی اولیه از بین رفت برگشت سر آزادی های خودش و دوری کردن از عقاید من
به طور مثال من برام مسئله مشروب خیلی مهم بود ازش پرسیده بودم بهم گفته بود فقط یه بار خوردم اونم صرفا برای تجربه بوده و دیگه اصلا لب به مشروب نمی زده ...
اما بعد از سه سال گفت چند روز پیش با دوستام خوردم و بعد پشیمون شد
وقتی ازش پرسیدم که چرا قبل از ازدواج به من گفتی دیگه دوست ندارم بخورد ؟ گفت چون می خواستم تو رو به دست بیارم
بعد بعد از 5 سال رسما گفت دوست دارم بخورم و تو حقی نداری که برای من تعیین تکلیف کنی
به همین راحتی یکی از مسائل خیلی مهم تو ازدواج من نادیده گرفته شد
البته این فقط یکیش بود
- - - Updated - - -
اوایل ازدواج خیلی از من تاثیر می گرفت . روزه هاشو می گرفت چند بار نماز خوند . حتی دو سه بار قرآن خوند .
اما همونطور که گفتم کسی که ریشه اعتقادی نداشته باشه و طعم آزادی رو چشیده باشه جواب نهایی اش اینه که من نمی تونم تو بند باشم
در صورتی که من اصلا آدم گیری نبودم یعنی همه بهش می گفتن خوش به حالت که اصلا خانومت بهت گیر نمی ده
- - - Updated - - -
ببین جریاناتی که پیش میاد خیلی مفصله
شما از یه عید بگیر که افرادی که مذهبی هستند به هم تبریک میگن مثل نیمه شعبان یا مراسم دیگه
افرادی که مذهبی نیستند سالهای اول رعایت می کنن اگه تبریک بگی میگن عید شما هم مبارک بعد از 4 سال میگن این که عید ما نیست عید عرب هاست یعنی تو یه تبریک ساده می مونی ...
zendegiye movafagh محترم بسیار بسیار ازتون ممنونم که وقت گذاشتید.این کلا برای من خیلی قابل تقدیر و ستایش که دوستان میان اینجا وقت میگذارن و دلسوزانه میخوان کمک کنن.جز تشکر کردن کار دیگه ای از دستم بر نمیاد
zendegiye movafagh اولا براتون آرزو میکنم همیشه با همسرتون بهترین لحظه ها رو داشته باشید
از حرفاتون برداشت کردم که همسرتون اوایل ازدواج تا حدودی جور دیگه ای بنا به سلایق شما عقایدشون رو مطرح کردن و بعد از قرار گرفتن تو زندگی طور دیگه رفتار کردن
در رابطه با این چیزای جزئئ موافقم که به راحتی مساله ساز میشه
و اما با عرض پوزش چند تا سوال دیگه رو ازتون بپرسم
شما فرزند هم دارید؟و این مساله رو تربیت فرزندتون چقدر نقش داره
با توجه به اینکه گفتید با عشق و علاقه با هم ازدواج کردید فرضا اگه به گذشته برگردید باز هم همسرتون رو انتخاب میکنید؟
لطفا از خانواده ها هم بگید.آیا خوانواده همسرتون هم عقایدشون مثل ایشون هست؟
در زمان ازدواجتون نظر خوانواده ها مخصوصا خوانواده شما چطور بود؟
در کل فکر میکنید این مساله چقدر از زندگی شما را تخت تاثیر قرار داده.اگه ممکنه براش یک درصد بیان کنید
به عنوان خواهر بزرگتر اگه توصیه خاصی برای من دارید خوشحال میشم بشنوم
ببخشید ازینکه سوالام زیاد شد با تشکر فراوان
ببخشید من یه مثال کوچیک میزنم، شما ببینید می تونید با این موارد ریز کنار بیاین:
نماز خوندن و روزه گرفتن و اعیاد و ... رو بگیم فردی هست. رابطه جنسی که دیگه فردی نیست. بعد از رابطه غسل لازمه و کسی که غسل نکنه نجس محسوب میشه. آیا مسائل اینچنینی واسه شما مهمه؟ آیا ایشون می خوان بخاطر شما این جزئیات رو رعایت کنند؟ نطفه ای که در اثر این لقاح بوجود میاد از نظر شما متاثر از یه سری افکار هست یا نه؟ بچه ای که به دنیا میاد رو مسلمون ها تو گوشش اذان و اقامه می گن وقتی طرف شما به این چیزا اعتقاد نداره از نظرش خرافه هست و ممکنه مانع بشه و هزار تا مساله ریز دیگه. اگه واستون این چیزا مهم نیست ادامه بدین.
ما یه دختر 5 ساله داریم که این مسئله روی اون هم تاثیر گذاشته
یعنی تو خونه ما خواهرم به دخترم یه سوره کوچیک قرآن یاد میده یا شعری دررابطه با امام حسین بهش یاد داده بود که
بعد دخترم با ذوق و شوق میاد خونه می خونه و همسرم عصبانی میشه که این چیزا چیه یاد بچه میدن اگه راست میگن بهش ریاضی یاد بدن
هر چی میگم هر چیزی باید سرجای خودش باشه ریاضی به اندازه زبان به اندازه قرآن یا کلا آموزش دینی هم به اندازه خودش قبول نمی کنه میگه به بچه من این چیزا رو یاد ندید ....در کل موضوعات زیادی پیش می یاد که من تو همه جا کوتاه میام وگرنه دعوا میشه
حتی دخترم میگه پیش بابا نمی خونم
خانوادشون عقایدشون مثل خانواده ما هست ولی تاثیر زیادی رو مسئله نداره
ما عاشق هم بودیم اما اگه الان به گذشته برمیگشتم این مسیر رو انتخاب نمی کردم
احساس می کنم انسان کسی که گرایشای اخلاقی و مذهبی مشابه تری داشته باشه خوشبخت تر میشه و عاشقی پایدار تری داره و تو هر چیزی نمی خواد حرص بخوره
خانم و آقا هم نداره مثلا اگه جای ما برعکس شده بود یعنی من آقا بودم ایشون خانم حتما تو یه سری مهمونی ها و مجالس از پوشش گرفته تا برخورد مطمئنا دچار مشکل می شدیم
خانواده ها هم موافق ازدواج ما بودند چون خانواده ایشون که ظاهرا عقایدی مثل ما داشتن و همسرم هم که اینطور به نظر میمومد که دوست داره مثل من باشه . اما نتونست چون قبلش آزادی خیلی بیشتری داشت اعم از مشروب خوردن حتی اگه سالی یه بار بود به هر حال راحت بود . هم دوستی با دختر و ....
فکر می کنم این صحبت خانم شمیم الزهرا برای شما هم مفید باشه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط شمیم الزهرا
- مساله دیگه ای که ممکنه پیش بیاد در موارد اختلاف هست. جایی که شما دو نفر اختلاف نظر دارید، اگر به یک مرجع واحد معتقد باشید، می تونید اون را مبنا قرار بدید و تصمیم نهایی را بگیرید. اما وقتی مرجعتون واحد نیست ( دین و اخلاق ) مشکلاتی پیش می آد.
- ضمن این که در دین تقریبا راحت تر می تونید به یک جواب واحد و مشخص برسید. اما اخلاقیات به اندازه دین دقیق نیست و می تونه باعث اختلاف بشه.
zendegiye movafagh خیلی لطف کردی.امیدوارم همیشه خوشبخت باشی
شیدا.
صبا_2009
از همتون ممنونم