اگر می تونی برو شنا.
آب خیلی به آرامش کمک می کنه.
نمایش نسخه قابل چاپ
اگر می تونی برو شنا.
آب خیلی به آرامش کمک می کنه.
عزیزم من چند تا مدال تو رشته شنا دارم و هفته سه روز شنا میکنم و دو روز هم بدن سازی کار میکنم .
ا و ز شما و بقیه دوستان خواهش میکنم چند پست قبل نوشته نیمه پنهان ماه رو خونده و نظرتون رو بفرماایید
شاید مشکل من با اعتماد بیشتر به همسرم حل بشه
منظور ایشون را متوجه نشدم.
من چقدر خوشبختم خدااااااااااااااااااااا
خدایا شکرت بخاطر شوهر خوب و مهربانی که به من عطا کردی
امروز رو اول صبحی با یک خبر بد شروع کردم
جواب سو نوگرافی میگه درمان این چند ماه موثر نبوده
اما من نا امید نیستم
روشهای درمانی زیادی هست که هنوز انجام ندادم
ولی خوب یک کم حالا گرفته شد و صبح که شوهرم زنگ زد نتیجه رو بهش نگفتم . خودش با اکراه ازم پرسید و من هم فقط یک کلمه گفتم خوب نبود و دیگه هیچ کدوم در موردش صحبتی نکردیم.
فکر میکردم عصبی و ناراحت باشه چون تو هیچ کدام از مراحل درمان منو همراهی نکرده وهیچ وقت با من مطب پزشک و سو نوگرافی و .... نیومده .
اینهمه دکتر و آزمایش رفتم هیچ وقت نپرسیده بود نتیجه چی شد همیشه من خودم فوری زنگ میزدم و نتیجه رو میگفتم. حتی یک بار که میرفتیم خونه مادر شوهرم خواستم وسط راه توقف کنه تا از داروخانه داروهامو بگیرم که شروع کرد به غرزدن که عجب گرفتاری شدیم همش دوا و دکتر:47:
ولی برعکس اونی که فکر میکردم......
از سرکار که رسید محکم بغلم کرد و گفت از اینکه با زن فهمیده و صبوری مثل من ازدواج کرده خیلی خوشحاله
گفت که میخواد تو مراحل درمان کمکم کنه
حتی از دوستش آدرس یک پزشک ماهر رو گرفته و اگر من لازم میدونم میتونه برام وقت بگیره
خیلی حس خوبی داری وقتی تو یک راه پرمشقت همراه زندگیت دستت رو بگیره
در ضمن شو هرم از اداره یک وام گرفته گفت وام رو لازم نداره میده به من یک کم هم خودم پس انداز دارم .میخواد برام ماشین بگیره:310::310:
گفت آماده شو عصری بریم نمایشگاه
یوهوووووووووووووو
چشم مادر شوهرم........:311:
با این شوهر خوب و مهربانی که دارم نباید از هیچکس بترسم
مگه نه دوستان؟
پژوهشکده رویان رفتی عزیزم ؟
سلام دوستان
از اینکه راهنمایی میکنید ممنونم. اما بیشتر دوستان راهنمایی پزشکی و راه حلهایی برای در مان پیشنهاد میکنند
عزیزان من مطالعات زیادی در مورد ناباروری کردم و اطلاعات خوبی در این مورد دارم و تحت نظر یک مرکز ناباروری هستم
چیزی که من در این تاپیک میخوام یاد بگیرم این هست که چه کنم تا بتونم این دوره درمانی رو با آرامش بیشتری طی کنم و فشارهای روحی و روانی کمتری داشته باشم
در ضمن دوستان تازگی یک اخلاق جدید پیدا کردم که تو جمع غریبه ها مشکل نازاییم رو مطرح میکنم اون هم با افرادی که برای اولین بار میبینمشون . مثلا امروز برای بار اول بودرفته بودم یک باشگاه ورزشی که خوشم نیومد و ثبت نام هم نکردم ولی وقتی با مربیش در مورد حرکات ورزشی مشورت میکردم پرسیدم آیا این حرکات برای فعال شدن تخمدان هم موثر هست؟ و اون هم بلافاصله سوال کرد مگر مشکلی داری و ...
البته وقتی عمیق فکر میکنم میبینم هدف من از طرح این سوال این بود که یک جوری سر صحبت باز شه تا باهاش درد دل کنم
چرا من اینجوری شدم
قبلا اصلا از این اخلاقها نداشتم
الان هم خیلی پشیمونم اگه اون مربی از آشناهای قوم شوهری باشه چی؟
دوستان لطفا راهنمایی کنید نیاز دارم درد و دل کنم
نمیتونم باکسی در مورد مشکل ناباروریم درد دل کنم
مادرم پدرم خواهرم دوستانم ههیچ کدام از عزیزانم از این مشکلم خبر ندارند
با شوهرم هم نمیتونم صحبت کنم زود موضوع رو عوض میکنه یا خودش رو بی تفاوت نشون میده یا عصبی میشه
خدایا آخه من دردم رو به کی بگم
دلم داره میترکه:54:
می تونی با یکی از خانمهایی که می آد همون مرکز برای درمان دوست بشی و در مورد مشکلتون با هم صحبت کنید.
سایت نی نی سایت هم گروههای اینطوری داره.
می تونی گروهی که برای خانمهای تحت درمان هست عضو بشی و تجربه هاتون و درد و دلهاتون را مطرح کنید.
اگر بگردی می تونی وبلاگهایی پیدا کنی که خانمهای در حال درمان می نویسن و اونجا دوست با شرایط مشابه پیدا کنی.
شیدای عزیز
بنا به توصیه شما در نی نی سایت عضو شدم.
امروز با یک دوست عزیز که در سختترین روزهای زندگیم برای من همدم بوده ملاقاتی داشتم
وبعد از مدتها شانه ای برای گریستن پیدا کردم و آروم تر شدم
سلام
اینجاها رو ببینید:
مامانهای سال 90و91و92
خــــط دوم کــــم رنگ