RE: عاشق دوست دختر اینترنتیم شدم عاقبت ما چیست؟(لطفا راهنمایی کنید)
سلام دوست عزیز:72:
من کوچک تر از اونم که بگم چه کار درسته یا کارت اشتباهه واین کارو بکن فقط میخوام از تجربه خودم برات بگم:305:
داستان شما واون خانوم هم تقریباً مثل داستان من ودوستمه سعی می کنم جوری بنویسم خسته نشی وتا آخر بخوونی فقط خواهش می کنم بدون قیاس کردن وجبهه گرفتن بخوونی
اول بذار یه کم از خودم واون بگم من یه دختر 19 ساله بودم و اون یه پسر 22 ساله، تقریباً تو مایه های سن شما،من یه دختر شروشلوغ که کل کل کردن با دختر وپسر جزء تفریحاتم بود جوری که اگر یه پسرو ضایع نمی کردم روزم شب نمیشد ولی هیچ وقت به هیچ پسری علاقه نداشتم تا اینکه تو فروم دانشگاهمون با یه پسری آشنا شدم که به نظرم با پسرای اطرافم فرق داشت پسری مؤدب واتو کشیده ومذهبی با اطلاعات عمومی بالا، دفعه اول به خاطر طرز حرف زدنم تو فروم بهم گیر داد آخه من خیلی پاستوریزه حرف نمی زنم واصلاً بیانم طنز تلخه نمی دونم چرا کم کم ازش خوشم اومد و بهش درخواست دوستی دادم کاری که برای دوستام هضمش سخت بود واون باکلی شرط وناز قبول کرد فروم ماهم مثل این فروم امکان چت نداشت وبرای همین برای هم پیام میذاشتیم گذشت تا کاربه جایی رسید که پسری که حتی از مفرد نوشتن اکراه داشت بهم ابراز علاقه کرد ما هردو تو یه دانشگاه درس می خووندیم ولی هیچ وقت همدیگرو ندیده بودیم یعنی اون نخواست چون عقیده داشت(وهمین طورمن)که کارمون اشتباهه دیگه بیشتر از این جلو نریم.ما هم از لحاظ عقیده خیلی به هم نزدیک بودیم هم از لحاظ خانواده،وقتی عکسشو دیدم خیلی خوشم نیومد ولی چون دوستش داشتم برام مهم نبود تا اینکه قضیه ما لو رفت وتصمیم گرفتیم برای همیشه از هم جدا شیم چون اون برای ازدواج آماده نبود(مشکلات کارودرس...) وادامه این رابطه رو وخیم شدن اوضاع می دونست من هم قبول کردم چون به نظرم حرف درستی بود البته شاید این حرف به نظر خیلی ها مسخره بیاد ولی هر دو ما از کارمون در عذاب وجدان به سر می بردیم ولی جرأت نداشتیم که مسئله جدایی رو پیش بکشیم حالا که دقت می کنم چقدر اون موقع ها عوض شده بودم دیگه از شر و شور افتاده بودم همه هم وغمم این شده بود که اونو ناراحت نکنم اصلاً رفتارم جوری شده بود که اون دوست داشت اونم همین جور سعی می کرد دیگه بچه پاستوریزه نباشه حتی با اصرارای من حاضر شد عکسشو نشون بده ومنو ببینه اون موقع ها فکر می کردم چقدر آدمی با اخلاقیات متفاوت از خودم موجود جالبیه ولی حالا می بینم نه من خیلی جو زده بودم اون به خاطر من ازبعضی از رفتاراش دست برداشت وخیلی کارا رو انجام داد ولی بعد از مدتی از جدایی مون همون آدم قبلی شدم ما هیچ وقت به هم دروغ نگفتیم ولی در اصل داشتیم خودمونو با سلیقه طرفمون مطابقت می دادیم آدمی باید خودش بخواد تغییر کنه اینکه به خاطر دیگری عوض بشه(این خوبه ولی چون از روی احساساته بعد از مدتی دوباره به همون وضع بر می گرده) من به خاطر اون قرآن خوون شدم قبل از اون هم این کارو می کردم ولی بعد از مدتی رها می کردم این بار هم بعد ازجدایی از اون رها کردم شما هم اگر به نماز خووندن عقیده پیدا کردی خوشحال باش وگرنه اگر به خاطر اون خانومه گذراست تجربه من تلخه ولی واقعیته اون موقع ها اگر کسی این حرفا رو به من می زد در مقابلش جبهه می گرفتم که نه قضیه من واون با بقیه فرق داره ولی حالا می بینم واقعیت مشترک بین دوستی های اینترنتی اینه که ما برای حس اعتماد وعلاقه خیلی حرف ها رو می زنیم(نه برای فریب دادن طرف مقابلمون) وچون پشت مانیتور خیلی از رفتارامون مثل عصبانیت وبدخلقی وبی حوصلگی مون پیدا نیست جذاب هستیم وهمدیگرو به جای اینکه خاکستری ببینیم سفید می بینیم
یه دوستی داشتم که اهل رفاقت با جنس مخالف همه جوره بود می گفت:رابطه دختروپسر چند مرحله داره اول دوستی، دوم عادت ، سوم دوست داشتنه وآخر شیدایی(جنون) وچیزی به نام عشق توش وجود نداره
یه پیشنهاد دارم که ببینی اون خانوم به شما عادت کرده یا دوستت داره اینکه بهش بگی اگر شما رو دوست داره یک ماه دیگه هیچ رابطه ایی باهم نداشته باشید اگرقبول کرد و توونست نشون میده شما رو دوست داره ولی اگر نتوونست این دیگه بر می گرده به استخوون درد اعتیاد به شما وهمچنین خودتون هم می توونید با این آزمایش علاقه خودتونو بسنجید چرا که اگرصرفاً عادت باشه خیلی زود(بعد از ازدواج) از بین میره واگر علاقه باشه تشدید میشه
برادر خوبم اگر کارما درست بود خدا اونو نهی نمی کرد وعذاب سختی براش نمیذاشت ولی می دونم که کنار گذاشتنش خیلی کار سختیه ما بعد از این همه مدت با وجود اینکه رابطه مون در حد یه پیام در طول دو سه ماه هست هنوز همدیگرو دوست داریم ولی دیگه به ازدواج بدون شناخت بیشتر ورودر رو فکر نمی کنیم اون خانم بزرگ شده اون خانواده با فرهنگ وآداب خاص خودشون هست اگر فاصله ای بین خانواده هاتون حس می کنید این تفاوت ها بعدها در زندگی مشترک خودشو نشون میده پس بپا که خیلی زود دیر نشه:305:
واینم بدونید دل دخترا قبرستونه هرکی بیاد توش دیگه بیرون نمیره ودخترا برخلاف پسرا نمی توونن هم به یه مسئله عاطفی فکر کنن وهم درس بخوونن:303: مواظب باشید که مانع پیشرفتش نشید
ببخشید پرحرفی کردم اگر کمکی ازم بربیاد کوتاهی نمی کنم
امیدوارم پیروز وموفق باشید:203:
RE: عاشق دوست دختر اینترنتیم شدم عاقبت ما چیست؟(لطفا راهنمایی کنید)
-----------------------
مرسیییییییییییی
خیلی مرسییییییییی
RE: عاشق دوست دختر اینترنتیم شدم عاقبت ما چیست؟(لطفا راهنمایی کنید)
مرسی از نظراتته همتون
اما وقتی که میخونمشون یه چیزی توی همشون میشه گفت مشترکه اونم اینه که همش چیزیای منفی رو گفتید گفتید اگر فلان شد چی من نمیدونم چرا اینقدر منفی گفتید پس جنبه های مثبتش کوو نمیدونم دارم شک میکنم که هر کی توی این تاپیک میاد غم زده و غمشو اینطور بروز میده یا من دارم اشتباه میکنم آخه 90% حرفای خوبتون که زحمت تایپیه طولانی رو کشیدید منفیه یکم برام تعجب آوره!!!!!!!!!!!!!!!!
اما بازم مرسی و به همهی نظراتتون احترمه کاملو میزارم و روشون فکر میکن.
یا من دارم اشتباه میکنم؟؟؟؟؟؟؟؟
RE: عاشق دوست دختر اینترنتیم شدم عاقبت ما چیست؟(لطفا راهنمایی کنید)
در ضمن خیلی هم از نظر من خوبه که منسبتا مذهبیه (هم خودشون هم خونوادشون) من اتفاقا از این موضوع خوشم میاد
RE: عاشق دوست دختر اینترنتیم شدم عاقبت ما چیست؟(لطفا راهنمایی کنید)
دوستان منودوستم به این نتیجه رسیدیم که هر نتیجه ای که شما دوستان گرفتید قابله قبول نیست که ما هم اینو میگیریم ما دو تا تهشیم دیگه هم تا پامو اینجا نمیزارم همش توی دلمو خالی کردید دیگه نمیخوام هیچ نظری بدید .
تاپیکو قفل میکنیم
باتشکر.
RE: عاشق دوست دختر اینترنتیم شدم عاقبت ما چیست؟(لطفا راهنمایی کنید)
دوست عزیز چند نکته میگم امیدوارم بخونیشون:
1 – شما در عنوان تاپیک نوشتید راهنمایی کنید اما با این حرفتون عملا ثابت کردید که دنبال راهنمایی نبودید و فقط دنبال این بودید که تاییدیه ای برای کارتون بگیرید تا اگر در آینده دچار مشکل شدید خودتون را دلداری بدید که من با فکر این راه رو اومدم و حتی مشورت هم کردم و آنوقت خودتون را از اشتباهاتی که مرتکب شدید تبرئه کنید(البته از صمیم قلب براتون آرزو می کنم که هر راهی را که میرید به موفقیت برسید و این را مطمئن باشید که هیچ کدام از دوستانی که پاسخ شما را دادند با شما پدر کشتگی نداشتند).
2 – دوست خوب من کسی در اینجا دنبال نتیجه گیری نبود که شما میگید هر نتیجه ای که شما دوستان گرفتید قابل قبول نیست ... . در اینجا فقط دوستان بر اساس تجربیات زندگیشون آمدند و به شما مشورت دادند . حالا گناه این دوستان چیه که نمونه های موفقی از این روابط را ندیدند. همین پارسال بود که یکی از بچه های فامیل ها با ناراحتی به من گفت دیگه نمی خواد زندگی کنه و وقتی دلیلش را پرسیدم گفت که دوستش بعد از 4 سال امده بهش گفته ما به درد هم نمی خوریم و ... و یا یکی از دوستان خودم ووو... . باز هم باید بگم که همه اینجوری نمیشند اما بیشتر این روابط به شکست منجر میشه یا نتیجه مطلوب را در بر نداره.
3 – امیدوارم باز هم در طول زندگیت سعی کنی با دیگران مشورت کنی حتی اگر به قول خودت توی دلت خالی بشه اما بدون این مشورت ها یک روزی به دردت خواهد خورد و در آینده اگر کوچکترین نشانه ای از شکست رو ببینی می تونی خیلی زود جلوی ضرر را بگیری.
پیروز و سربلند باشید
RE: عاشق دوست دختر اینترنتیم شدم عاقبت ما چیست؟(لطفا راهنمایی کنید)
اولش حس کردم با آدم منطقی طرفم که اومده واقعاً با این موضوع عاقلانه برخورد کنه ودنبال راهی است که بتوونه درست تصمیم بگیره ولی حالا می بینم نه !!!!!!!!!!!!!من کاملاً با نظرات تیک تاک موافقم شما با این رفتارت نشون دادی چقدر بچه ای ته دلتو خالی نمی کنم ولی 99% مطمئنم که این ازدواج سرانجام خوبی نداره چون احساساتت چشمتو کور کرده همه فکر می کنن تهشن ولی بعد...
امیدوارم خوشبخت بشید
RE: عاشق دوست دختر اینترنتیم شدم عاقبت ما چیست؟(لطفا راهنمایی کنید)
سلام
خسته نباشيد
اين موضوع برا منم پيش اومده ودش -عين همين موضوع فقط كمي فرق ميكرد كه من و طرف دوستي كه پيدا كردم البته اون منو پيدا كرد از طريقه شماره تلفني كه اشتباهن واد اينترنت شده بود و از طريق پيام كوتاه با من آشنا شد-6 ماه است كه با هم آشناييم - اون دختر خوبي بود - همون دختري بود كه تو روياهام بود و فكرشو ميكردم-حتي رفتم ديدمش- خونشون خيلي دور از خونه ما بود ولي رفتم ديدمش حرفها زديد و آشنايتها شديم بمدت 6 ماه بود به هم اس ام اس ميداديم - خيلي به هم علاقمند شده بوديم ولي من هر جا كه ميپرسيدم و تحقيق ميكردم ميگفتند ازدواج اينشكلي اصلا با عقل جور در نمياد يعني نميشه - همه ميگفتن آشناييت مسيجي هر چه كه زياد آشناييت و شناخت كافي نميشه و نميشه اعتماد كرد-خودمم اينو ميدونستم ولي از بس عشقش تو دلم بود اصلا حرفاي ديگران رو قبول نداشتم و همش به حرفاي خودم پايبند بودم و ميگفتم نه اينا دروغ ميگن
ولي به لطف پروردگار و با رهنمودهاي مادرم يه تصميم نهايي و محكمه پسند گرفتم و ديگر رهايش كردم و از فكرش اومدم بيرون
چون ميدونستم كه اين عشق كور كورانه اي بود و عاقبتش ختم به خير نخواهد شد
ان شا الله كه شما هم يه تصميم خوب بگيريد و عاقبت بخير شويد - صحبت يه روز دو روز نيست - صحبت يه عمر زندگي مشتركه شما بايد به آينده بنگريد-الان را در نظر نگيريد به آينده نگاه كن ببين 5 سال يا 10 سال بعد هم همين نظر را كه الان داريد اون موقع هم خواهيد داشت . آيا بعد ها دچار مشكلي نخواهيد شد؟؟؟
التماس دعاي فراوان
RE: عاشق دوست دختر اینترنتیم شدم عاقبت ما چیست؟(لطفا راهنمایی کنید)
سلام
خسته نباشيد
اين موضوع برا منم پيش اومده ودش -عين همين موضوع فقط كمي فرق ميكرد كه من و طرف دوستي كه پيدا كردم البته اون منو پيدا كرد از طريقه شماره تلفني كه اشتباهن واد اينترنت شده بود و از طريق پيام كوتاه با من آشنا شد-6 ماه است كه با هم آشناييم - اون دختر خوبي بود - همون دختري بود كه تو روياهام بود و فكرشو ميكردم-حتي رفتم ديدمش- خونشون خيلي دور از خونه ما بود ولي رفتم ديدمش حرفها زديد و آشنايتها شديم بمدت 6 ماه بود به هم اس ام اس ميداديم - خيلي به هم علاقمند شده بوديم ولي من هر جا كه ميپرسيدم و تحقيق ميكردم ميگفتند ازدواج اينشكلي اصلا با عقل جور در نمياد يعني نميشه - همه ميگفتن آشناييت مسيجي هر چه كه زياد آشناييت و شناخت كافي نميشه و نميشه اعتماد كرد-خودمم اينو ميدونستم ولي از بس عشقش تو دلم بود اصلا حرفاي ديگران رو قبول نداشتم و همش به حرفاي خودم پايبند بودم و ميگفتم نه اينا دروغ ميگن
ولي به لطف پروردگار و با رهنمودهاي مادرم يه تصميم نهايي و محكمه پسند گرفتم و ديگر رهايش كردم و از فكرش اومدم بيرون
چون ميدونستم كه اين عشق كور كورانه اي بود و عاقبتش ختم به خير نخواهد شد
ان شا الله كه شما هم يه تصميم خوب بگيريد و عاقبت بخير شويد - صحبت يه روز دو روز نيست - صحبت يه عمر زندگي مشتركه شما بايد به آينده بنگريد-الان را در نظر نگيريد به آينده نگاه كن ببين 5 سال يا 10 سال بعد هم همين نظر را كه الان داريد اون موقع هم خواهيد داشت . آيا بعد ها دچار مشكلي نخواهيد شد؟؟؟
التماس دعاي فراوان
RE: عاشق دوست دختر اینترنتیم شدم عاقبت ما چیست؟(لطفا راهنمایی کنید)
سلام دوست گرامی
امروز من میخوام برخلاف همه نظراتی که دوستان داشتند من نظر بدم من یک تجربه کامل از ازدواج اینترنتی هستم و الان هم که صحبت میکنم سه سال از این ازدواج گذشته و یه دختر هم حاصل همین ازدواج اینترنتیه....شاید بهتر بود دوستان عزیز با کمی تحقیق و تجربه این دوست عزیزمون رو راهنمایی میکردن...من تاپیکی دارم که مال خیلی وقت پیشه قسمت اختلاف زن و شوهر با عنوان ازدواج اینترنتی موفق اما با مشکلات..... البته همونطور که گفتم مال خیلی وقت پیشه والان در صفحه 9 قرار گرفته...اونجا میتونید شرح کامل این ازدواج رو بخونید دوست عزیز ما هم این رابطه رو به صورت پاک و اعتقاد به مسائل دینی آغاز کردیم البته هر دومون معتقد بودیم و نیاز نبود به خاطر عشق به همدیگه نمازخون بشیم البته این خیلی خوبه که شما با شروع این عشق به خدا نزدیک شدین ولی اگه تا آخر ادامه پیدا کنه اونوقت معلوم میشه که عشقتون واقعی بوده...اما در مورد این ازدواج ما هم توی چت آشنا شدیم و به همدیگه علاقه پیدا کردیم و خیلی ماجرا ها این دوستی تقریبا بعد از چهار ماه به ازدواج ختم شد...اما باید بگم که من توی این دوران فقط از خدا کمک خواستم و بهش گفتم که اگه قراره این ازدواج به پشیمونی ختم بشه پس کمکم کنه تا تمومش کنم ولی خود خدا به طور معجزه آسایی همه چیز رو ردیف کرد و بدون مخالفت پررنگی از طرف خانواده ها ما ازدواج کردیم تنها مخالفت سر مهریه من بود که 14 سکه بود اونم فامیل طرف من این مخالفت رو داشتن و ما رو دچار مشکل کردن اما از اونجایی که خداوند به نیت ما آگاه بود و من به خانم فاطمه زهرا (س) توسل کرده بودم هیچ دسیسه ای کار نکرد و ما به عقد هم در اومدیم و بعد از شش ماه هم من به خونه ایشون رفتم ولی دوست عزیز همه اینها رو گفتم ولی از مشکلات حرفی نزدم
ما البته مثل همه زن و شوهرها اختلاف داریم ... اما خوب بعضی مشکلات گاهی منو خسته میکنه و دلسرد ....یکی از اون دوری ار خانواده امه که گاهی خیلی بهشون احتیاج دارم و چیزهایی که برام گاهی عقده شده...اینگه توی خیلی مواقع که یه دختر به مادرش احتیاج داره من مادرم کنارم نیست و نمیتونم ازش کمکی بگیرم و این زجر دهنده است و همین باعث میشه که بهانه گیزی کنم خیلی تند تند نمیتونم به خانواده ام سر بزنم چون مسافت خیلی زیاده و فاصله شهرهامون از همدیگه زیاده و تنها وسیله حمل و نقل مستقیم هم اتوبوسه....یک یدیگه از مشکلاتم تفاوت فرهنگیه که خوب گاهی مشکل سلز میشه....و همین طور تفاوت زیاد روحیه من و شوهرم از همدیگه است...
نمیتونم بگم که اختلاف خیلی جدی توی زندگیمون داریم ...همدیگه رو دوست داریم ...و الان هم با وجود فرزندمون زندگیمون یه رنگ دیگه ای داره
اما این رو باید بگم تنها عامل موفقیت این ازدواج توکل به خدا و ایمان به او بوده
در ضمن مشکلی که شما دارین سن کمتون هست ما یک سال با هم تفاوت سن داریم من 26 ساله بودم و اون 27 ساله و میتونم بگم تا حدودی پخته تر بودیم پس منطقی تر به مسائل نگاه میکردیم
البته من خدای نکرده نمیخوام بگم شما ناپخته عمل میکنین ولی طبق تجربه آدم توی این سن یعنی 18 19 احساسی تر عمل میکنه
پس اجازه بدید زمان بگذره .... و هر چند خیلی سخته ولی به احساستون کمتر توجه کنین و سعی کنین بیشتر از روی منطق تصمیم بگیرین
در ضمن شما باید از نزدیک همدیگه رو بشناسین ببینین در مورد خانواد ه همدیگه تحقیق کنید
امیدوارم که موفق باشین و آینده خوب در انتظارتون باشه