-
برادر من شما اشتباهی رو که در دوران جوانی انجامش دادی و حرف مادرت رو سرسری گرفتی و تاوانش رو پرداختی الان داری دوباره وبا شدت بیشتری تکرارش میکنی . این دختر اگه دوستت داشت و به قول شما مثل زن و شوهر بودید که بهت خیانت نمیکرد . اون بهت خیانت کرد و شخص دیگه ای رو برات ترجیح داد . زور و اجبار و این جور حرفها همه اش کشکه دختر اگه نخواد ازدواج نمیکنه . اون رفته حالش رو کرده و حالا با مشکلات و روزمره گیهای زندگی روبرو شده دلش هوای تفریح و تنوع کرده . حتی اگه طلاق گرفت و با تو ازدواج کرد مطمئنی که بازم بهت خیانت نمیکنه ؟ خودت رو نجات بده و هر چه زودتر باهاش کات کن بهش بگو اگه دست از سرت برنداره به همسرش میگی و ابروش رو میبری . بهش بگو دیگه هیچ احساسی بهش نداری و قصد ازدواج داری . اگه اون از آبروش بترسه میره پی کارش و اگه ابرو حالیش نباشه باید دوتا پا داری دوتا هم قرض کنی و تا میتونی از این ادم فرار کنی . در هر حال مشکل خودتون هستید اگه بخواهید میتونید . و اگه نخواهید نابود میشید .
-
درود دوستان گلم....ممنونم و ایشالله جبران کنم
اما خواهشا قدم به قدم بگید چیکار کنم
تلفنو خداییش سخته عوض کنم اخه کارم همش با تلفنه...ادرس مغازه و خونه و اینا چی؟؟؟
من میخوام اول راهکاری نشون بدین که اونو تو دلم بکشم....نمیخوام متنفرشم که بخدا میکشمش یا راحت راحت یه بلایی سر خودش یا شوهرش میارم...من خیلی نفوذ دارم....وقتی تو دلم کشتمش باید بهش بی محلی کنم تا اونو از خودم سرد کنم....بعد دیگه حله
اما چجوری اونو تو دلم بکشم.....اینش سخته....در ضمن من الان مامانم خیلی گیره روم که زن بگیر و یه چندتا کیس در نظر داره چیکار کنم ازدواج کنم؟؟؟؟؟؟
در ضمن یه چیزی که نمیخواستم بگم اما گفتم شاید بگم بد نباشه
من دوست ندارم اون راحت از این قضیه در ره....رفته به قول شما ازدواج کرده (خیانت) بعد حال کرده و بعد دوسال من شدم تنوع واسش هاااااا.....میخوام دلم خنک شه.....دوست داشتم زن میگرفتم یه زنه خوب بعد حالش گرفته میشد اخه در اولین ملاقاتامون یه جورایی پوزه شوهرشو میداد و زندگیشو....بعد که منو دید و پیشرفتام ,,,,دید نه فاتحه خونده....منم بهش ثابت کردم که شوهرش واسه عوامل ظاهریش مثل پول و غیره گرفتش و الانم اینقدر سربه راهه.....بهش گفتم باباش تو این قضیه فرار کرده و تورو یه جورایی از سرش وا کرده و پسره رو که از اقوام دورشونه طوری سرگرم مادیات کرده که اصلا وقت اینونداره به پشت سرش نگاه کنه و حتی به گذشته زنش فک کنه....
از باباشم بدم میاد و دلم نمیاد بهش چیزی نگم....میخوام بهش یا زنگ بزنم یا نامه بدم که تو با این کار احمقانت فک کردی دخترت خوشبخت شد برو حالشو جویا شو....داری زور میزنی و زندگیشو مرفه کردی اما ارامش نداره....
حالا چیکار کنم.......؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
-
کشتن یه آدم توی ذهن اونم از نوع خیانت کارش کار زیاد سختی نیست دوست عزیز درکت میکنم هنوزم دوسش داری اما چرا واسه خودت ارزش قائل نیستی و یه آدم خیانت کارو دوست داری فک نمیکنی لیاقتت بیشتر از این حرفاست کاریم به تلافی نداشته باش زمان بهترین انتقام گیرندست
اول واسه روح خودت ارزش قائل شو و به این عشق پایان بده شاید فراموش کردن طول بکشه اما روندش امیدوار کننده تر از این رابطه غلطه این خانم عادت کرده به خیانت حتی اگه شما هم باهاش قطع ارتباط کنی واسه خلا روحیش به یکی دیگه پناه میبره فراموش کردن گذشته کار سختیه اما شدنیه نزار دیر بشه که امروزت گذشته تلختری رو واست رقم میزنه
موفق باشی
-
بهش بگید دیگه دوستش ندارید و تهدید کنید که اگه بازم به محل کارتون یا دنبال شما بیاد به خونوادش و همسرش همه چیو میگید و آبروش میره.بهش بگید میخاهید با یه شخص دیگه ازدواج کنید و دیگه بهش علاقه ای ندارید.انقدر بی محلی کنید که تحقیر شه و بره دنبال زندگی خودش.
یه دختر 18 ساله چقد میتونه حقه باز باشه؟!؟!:grief:من جای شما بودم حتی یه لحظه هم بهش اجازه نمیدادم وارد زندگیم شه.چون به نظرم ایشون خیلی فرصت طلب و زرنگ تشریف دارن و حالا که از شوهرش سیر شده سمت شما اومده.این رابطه انقد چندش آوره که من اگه جای شما بودم حتی اجازه نمیدادم فکرم مشغول همچین دختری بشه.زندگی خودتو خراب نکن برادر من.این دخترو از زندگیت بنداز بیرون
- - - Updated - - -
من قبل از خوندن بقیه نظرات نظرمو ارسال کردم و نظرم مثل جناب واحد بود.
-
به نظر من (نظر منه ممکنه در مورد شما اشتباه باشه) اینکه م یگن ادم چیزی رو که یه بار بالا اورده دوباره نمی خوره برای این ادما صدق می کنه
برای کسی که ازدواج کرده دیگه هیچ راهی نمی مونه. ردش کن. خودتو بیخودی ازار نده.
-
سلام دوست خوب منم مثل بقیه ام نظراتم مثل اوناست ولی چون گفتی پله پله گفتم بگم شاید کمکی کنه.
اول از همه ازش بگذر نه به خاطر اینکه لایق گذشته بلکه به خاطر اینکه تو لایق ارامشی.واین ارامش تا ازش نگذری نداری.شنیدی میگن لذتی که تو گذشت هست تو انتقام نیست درسته میدونی چرا چون تو دقیقا با گذشت طرفت رو میسوزونی و اتیشش میزنی.گذشت یعنی برام مهم نبودی اگه بودی ازت انتقام میگرفتم.
حالا گفتی میخوای بسوزونیش اگه ازش نگذشتی و هنوز حس انتقام داری این کارها رو پله پله انجام بده.وقتی بهت تلفن میکنه خیلی سرد جوابش رو بده حتی به زور جواب سلامش رو بده بعد چند ثانیه هم بگو کار دارم قطع کن.کم کم از هر بیست تا تلفنش یکی رو اینجوری جواب بده.اگه باهات قرار گذاشت بگو باشه بعد نرو از هر ده تا قرارش یکیشو برو اونم اینجوری خوش تیپ کن عطر بزن برو ولی تحویلش نگیر 5 دقیقه که گذشت(قبلا با یکی هماهنگ کن بهت تو اون ساعت زنگ بزنه)گوشیت و جواب بده و یه جوری حرف بزن انگار که داری با عشقت حرف میزنی بگو جانم خانمی الان میام... از همون عطری زدم که تو دوست داری و... یه جوری حرف بزن که مثلا اون نشنوه ولی باید بشنوه ها بعدشم تلفن رو قطع کن و بهش بگو باید برم قرار دارم بعدش اصلا گوش نده چی میگه پاشو خداحافظی کن و بپر تو ماشین و برو.
چندین بار اینکارها رو انجام بده شدتشونم زیاد کن.الکی اسم یکی و سیو کن تو گوشیت مثلا عشقم یا جونم و از اینجور چیزا.بعد تو یه جلسه هم بهش بگو راستش خوب شد ما بهم نرسیدیم میدونی چرا اخه الان پشیمون میشدیم من دارم با یکی ازدواج میکنم خیلی دوستش دارم اون به خاطر من باهمه میجنگه.به خاطر من حاضر زندگی کنه نه مثل این فیلمها که همش چرته بگه به خاطر تو خودکشی کردم.ادمها باید به خاطر عشقشون زندگی کنن و بجنگن.راستش دیگه نمیتونم تو رو ببینم نمیخوام به نامزدم خیانت کنم اون لایق تر از این حرفاست.خداحافظ.به همین راحتی تموم میشه.
توی این فرصتهاهم سعی کیسی رو پیدا کنی که با معیارهات جور در بیاد و وقتی ازش خوشت اومددیگه تمومه.بادا بادا مبارک بادا انشاالله مبارک بادا.
باز اگه سوال داری بپرس
-
من با نظر ستاره 1390 مخالفم.
مگه فیلم هندی است یا دوست دختر شماست یا ....
مرد و مردونه خودت را بکش بیرون از این منجلاب.