-
من میگم تا جایی که خودتون می تونید و اذیت نمی شید کمک کنید تا مراسم خوب برگزار شه . هم نبودن مادرشون رو تا حدودی جبران کردید هم همسرتون خوشحال میشه هم شرمنده میشن بابت کارهایی که نکردن و از بدو ورود جاریتون به خانواده شما با چهره خوب و گشاده ازش استقبال کردید و زمینه کدورت کمتر میشه .
البته تا جایی که می تونید و به خودتون و زندگیتون فشار نیارید
-
ممنونم از خيال عزيز و زندگي موفق محترم
اول از همه به خيال عزيزم بگم درسته دوست دارم مثل يك خواهر باشم من الان نزديك چهارسال توي اين خانواده هستم برادر شوهر من يك زمان كه اصلا تلفن منو و برادرشو جواب نميداد و اصلن به اس ام اس هاي من توجه نميكرد ميرفتم يا ميرفتم طبقه بالا يا ميرفت توي اتاقش يا يا بدون اينكه حرفي بزنه پيش ما مينشست واسه تولدش كيك خريدم گذاشت رفت خونه دوستش عيدا ( بعضي از عيدها بي دليل نميامد سر سفره هفت سين .. البته بيشتر وقتي منو شوهرم با هم دعوا ميكريدم بدتر ميشد .. .اينو هم بگم ما توي دعوا اصلا به برادر اون نه چيزي ميگفتيم نه حرفي ميزيديم ( چون توي خونه خودمون بحث ميكرديم و اون طبقه بالا بود چندين بار از شوهرم كتك ميخوردم حتي نميامد برادرشو بگيره ببره ميگفتم باشه اشكال نداره نميخواد دخالت كنه ) ... يا عيد ها اصلن خونه ما نميامد ميرفيتم بيرون بهش زنگ ميزديم بياد نميامد.... عيد دير همه به من تبريك ميگفتن ولي اون دريغ از يك تبريك ........ حالا چي شده كه يهو عوض شده .... هيچ وقت يادم نميره براشون آشپزي ميكردم با شوهرم دعواش شده برگشت به من كه اصلن توي دعوا نبودم و طبقه پايين بودم ميگه :زنت از روي سياست غذا ميپزه و ناز ادا واسه ما داره ) اين حرف خيلي دلمو سوزوند....... يا رفتم بيرون بهش زنگ زدم كارش داشتم كه كارم هم دست اون بوده ..... اومدم خونه بهش ميگم چرا تلفنت جواب ندادي ميگه نديدم ميگم دوساعت تمام تماس گرفتم توي اين دو ساعت اصلن به تلفنت نگاه نكردي تو كه هميشه فلاني زنگ ميزنه تلفنشو جواب ميدي گوشيت دستته نگاه ميكني .... من چطور باور كنم برگشته ميگه ميخواي باور كن ميخواي نكن براي من مهم نيست
حالا چطور يكهو عوض شده حس ميكنم داره با رفتارش خرم ميكنه چطور يكهو مهربون شده چطور يكهو تلفتهاي منو جواب ميده .. چطور شده يرم طبقه بالا باهم شوهخي ميكنه چطور شده داشتيم ميرفتم بيرونم با شوهرم خواست كه بياد بريم پارك ..... چطوري اين همه تغيير رو يكهو بپذيرم ..ميگم كارش گير كرده بعدش دوباره ميشه همون آدم سابق
زندگي موفق من به زندگيم هيچ فشاري نمياد چون با برنامه ريزي ميتونم بهشون كمك كنم ... ولي شوهرم بي دليل به خاطر وسواسش بهم ميريزه .... مثلا سفره انداختيم بعد اينكه ماخورديم آمده سر سفره نشسته ميگه من نميخورم چرا همش برنج .... بعد با اخم نشسته كلي يواش بهش گفتم درست نيست نشسته سر سفره فكرك نيد ساعت 3.5 سفره باز كردم ساعت 5 ناهارش خورده ..... منم به خاطر برادر شوهر و پدرشوهرم يكم حوصله كردم .......اكثر رفتارش اينطوري بهشم ميگم هم با زبون خوش هم باز زبون تند و......... اصلن فايده نداره ميگم بريم دكتر ميگه نه من مشكل ندارم ..... خسته ميشم به خدا دوست ندارم شخصيتم اينقدر بهش بيحرمتي بشه ..... الان اس داده كهمورقب خودت باش بهش گفتم اين به درد من نميخوره من اون موقع كه نياز به توجه دارم توجه و احترام نميذاري حالا به فكر مني كه ميام سركار مواقب خودم باشم ...... از برادر شوهرم هم بدم مياد چرا الان يك دفع خوب شده بي دليل ........اون كه ميتونسته خوب باشه پس چرا قبلن نبوده ... الان ميخوام تلافي كنم جلسه دوم خواستگاري چند روزه ديگه ميخوام اعلام كنم من نميام خودشون برن يك جلسه رفتم بسه ... بقيه با خودشون ......
-
من اصلا متوجه نمی شم چرا از برادرشوهرتون توقع دارید ؟
چرا باید به شما توجه کنه یا بهش گفتید چرا جواب تلفنم رو نمی دی ؟
شما باید توجهتون به همسرتون باشه
-
من توقع ندارم ازش
ميگم چرا هر دفعه تحويلم نگرفته نه سلامي و عليكي .... حالا شروع به تحويل گرفتن كرده چرا اونطوري بود الان اينطوري شده
معني تغيير را نمي فهمم ..... من اون اخلاق را ديده بودم و پذيرفته ام كه اون اين شكليه اخلاقشه ... ولي حالا نميدونم چرا اينطور تغيير كرده شده اين مهربون و شوخ طبع و خوش رفتار.... در صورتي كه اصلان اهل شوخي نبوده .....
-
بانو تنهایی ببخشید این سوالو میپرسم
فکر کنم شما هنوز داردی شوهرتان را با برادر شوهرتان مقایسه میکنید و در قبال توجه برادر شوهرت واکنشی غیرعادی داری نشان میدید.اگه اینجوری لطفا خواهشا از تون التماس میکنم جلوی این حس غلطی که دراید را بگیرید حتی اگه به اندازه سرسوزنم هستش :81:
-
زندگي موفق عزيز شما خيلي كلي صحبت ميكنيد .....
من به اين شعر اعتقاد دارم
كه تواضع گرچه محبوب است و فضل بيگران دارد
ولي نبايد بيش از حد كرد كه هيبت را زيان دارد
من تواضع زياد كردم
شده وظيفه طوري كه پدر شوهرم ميره بيرون زنگ ميزنه ميگه مرغ گذاشتم برو درست كن ....... حتي نميگه اگر كاري نداري
يا پدر دختره زنگ زده ميگه ميتونيد بياين خواستگاري با پسرش كه ميونه نداره منو صدا كرده بالا با لحني كه انگار وظيفه امه
برگشتم ميگم چه طوريد ميگه شوهرت يكساعت ميخواد چاي بزاره نذاشته ميگه باشه خوب اشكال نداره من ميام ميذارم دوباره برگشته ميگه در ضمن بگم كه اين مرده زنگ زده ميگه بياد اين هفته خواستگاري .... خواستم جوابشو بدم بدم چرا اينطوري داريد صحبت ميكنيد گفتم ولش كن برگشتم ميگم باشه هماهنگ كنيد بريم من بچه ها رو هماهنگ ميكنم
نميخوام ديگه تواضع كنم ميخوام بگم كه من هم ميتونم به شما نه بگم همونطور كه چهارسال شما به من نه گفتيد توي نامزدي داشتم جدا ميشدم كه اي كاش شده بودم اومد خونه ما كلي وعده و وعيد داد كه كار پسرم درست ميكنم ..... وقتي به عمل رسيد كه من ديدم كار نميكنه و من شورع كردم تلاش براي پسرش كه ماشين بخريم بره سر كار گفتم كمك كن بگرشته از پول يك ماشين مبلغ 700 تومان داده ميگه بيا اينم كمك من .... نگيد نداشته كه دروغه چون بعد از خريد ماشينمون يعني درست چند ماه بعد 10.000.000 ميليون داد به همسرم البته نداد بهش دست همسرمو گرفته برده بانك گذاشته به نام همسرم سودش بگيره ....حالا تصميم دارم بشم عروس خانواده نه دختر نه مادر نه خواهر ...... خواستم بشم خواهر و دختر .. ولي منو پس زدن .... تحقيرم كردن همين پدرشوهرم چندين بار با كلمات نسنجيده شخصيت خانواده امو زير سوال برده گذشت كردم و جواب ندادم .....
-
عزیزم
قبلا مجرد بوده بعضی ها دوست ندارن وقتی مجردن زیاد گرم بگیرن
حالا متهل شده راحت تر برخورد می کنه چون الان دیگه همسر داره و حتی اگه کسی هم باهاش شوخی کنه میدونه که اون متاهله .نمی دونم متوجه منظورم میشید یا نه
بعد هم آدم وقتی خودش متاهل میشه تازه یه سری از موراد رو یاد می گیره از برخورد با یقیه گرفته تا زندگی داری
-
شاید قبلا افسرده و ناراحت بوده.
راستش فضایی که تصویر می کنید خیلی غمگینه. سه تا مرد توی یه خونه، بدون مادر، بدون خواهر ...
بعد که شما اومدین یه کم فضا را تلطیف کردین. ولی به هر حال نامحرم بودین برای برادرشوهر و نمی شده که با شما گرم بگیره.
الان خوشحاله که داره ازدواج می کنه، یه زن می آد به زندگیش لطافت می ده و ...
حالا که شادتر هست، رفتارش هم بهتر شده.
یه جاهایی داری سخت می گیری :81:
همه مسائل را هم با هم قاطی کردی. به طور کلی دلخوری از زندگیت،
پای همه چیز را کشیدی وسط.
از مسائل عقد و عروسیت و بیکاری شوهرت و اس ام اس برادر شوهر و ....
رابطه ات با همسرت را باید درست کنی.
متاسفانه رابطه شما خیلی مشکل داره. از وسواس و اخلاقهای ایشون بگیر تا بیکاری و نداشتن رابطه جنسی و ...
آخه پدر هم بیشتر از این کاری نمی تونه بکنه. در حد سنش و تواناییش و دانسته هاش داره کمک می کنه.
ده تومان را می داد شوهرت یه ماشین می گرفت می زد درب و داغون می کرد و ....
لابد بهش اعتماد برای کار کردن و ... نداشته که گفته این پول تو حسابت باشه بهره اش را بگیر کمک زندگیت باشه
بقیه اش هم خودت برو بساز.
اتفاقا من فکر می کنم اون کار در این شرایط بهتر از این بوده که پول را بده دست شوهر شما. به نفع خودت هم شده. حداقل یه کمک خرج دارین.
خلاصه این که موضوع برادرشوهرت و پدرشوهرت نیستن.
مشکل زندگی شما دو نفر است. اون را باید یه طوری اصلاح کنی.
-
خب الان چند تا راه جلوی شماست حالت اول اینه که انتقام بگیرید
بعد از چند وقت بلاخره خوب یا بد کم یا زیاد مراسما انجام میشه اونا میرن سر خونه زندگیشون و بعد یه عمر جاریتون همین تصوری که شما از پدرشهر و برادر شوهرتون دارید البته کمتر همین تصور رو از شماخواهند داشت که هیج جا کمکی نکردید در حالی که می تونستید
و اینکه هر اتفاقی می افته با همسرتون بداخلاقی کنید که فلان کارو برای من نکردید چرا الان برای عروس جدید انجام میدید که بااین کار بحثتون بیشتر میشه ،ارزشتون پیش همسرتون کمتر میشه و ایشون از شما فراری میشه و رابطتون با خانواده شوهرتون بدتر میشه
یا اینکه گذشت کنید و خیلی خوب و خوشرو با همه رفتار کنید و اصلا به روی شوهرتون نزنید که برای من کم گذاشتی و ... که با این کار هم پدر همسرتون هم همسرتون شرمنده میشن و شما ارج و قرب بیشتری پیدا می کنید و همسرتون قدرتون رو بیشتر می دونه
-
سلام
. رفتاربرادرشوهرت تحت تأثیرحال خوب وبدش بوده.ازکوزه همان برون تراود که دروست.هرکسی دوره خواستگاری و نامزدی خوشحاله وباهمه بگو بخنده به سرعت هم جواب تلفنهاش رومیده.منتظر تماس هست.اماقبلا دوره مجردی شرایط خاص خودش روداشته
میتونی بادیدمثبت هم نگاه کنی یه همزبون جدید به جمع شما اضافه میشه.اگه برادرشوهرت باخانمش خوشبخت باشه تأثیر زیادی میکنه که برادربزرگترش هم سعی کنی توزندگیش خوشبخت ترباشه و نکته های جدیدی روبه خوبی کشف کنه.نکته های که شایدتو به سختی میتونستی بقبولانی.پس دعاکن برادرشوهرت با این خانم خوشبخت باشه مطمئن باش روی زندگی تو هم اثرمثبت میگزارد.
هرجا شوهرت پیامک میده یاعذرخواهی میکنه یارفتارمثبتی نشون میده استقبال کن باتحقیروپیش کشیدن گذشته تودلش رو خالی نکن.
- - - Updated - - -
سلام
. رفتاربرادرشوهرت تحت تأثیرحال خوب وبدش بوده.ازکوزه همان برون تراود که دروست.هرکسی دوره خواستگاری و نامزدی خوشحاله وباهمه بگو بخنده به سرعت هم جواب تلفنهاش رومیده.منتظر تماس هست.اماقبلا دوره مجردی شرایط خاص خودش روداشته
میتونی بادیدمثبت هم نگاه کنی یه همزبون جدید به جمع شما اضافه میشه.اگه برادرشوهرت باخانمش خوشبخت باشه تأثیر زیادی میکنه که برادربزرگترش هم سعی کنی توزندگیش خوشبخت ترباشه و نکته های جدیدی روبه خوبی کشف کنه.نکته های که شایدتو به سختی میتونستی بقبولانی.پس دعاکن برادرشوهرت با این خانم خوشبخت باشه مطمئن باش روی زندگی تو هم اثرمثبت میگزارد.
هرجا شوهرت پیامک میده یاعذرخواهی میکنه یارفتارمثبتی نشون میده استقبال کن باتحقیروپیش کشیدن گذشته تودلش رو خالی نکن.