روابط همسر سابقم بعد از طلاق

چیزی که من از پست دوم شما متوجه شدم، این هست که زندگی مشترک را جدی نگرفتید.

مگه رابطه دوست دختر/پسر هست که گفتید جدا بشیم، بعدش فکر کنیم و دوباره به هم برگردیم؟

الان هم گویا طلاق را جدی نگرفتید.
همچنان می رید ایمیلهای ایشون را میخونید
باهاش تماس می گیرید و از روابط جدیدش جویا می شید و ...

خود به خود که چیزی درست نمی شه.

اگر قرار بوده رابطه شما درست بشه، باید کاری براش می کردید.

نه این که جدا بشید که خودش درست بشه!

بعد از دو ماه هم که ایشون پیشنهاد داده دست از لجبازی بردارید، بهش گفتید هنوز زوده.


اما علیرغم همه این مسائل اگر فکر می کنید می تونید بپذیریدش
بهش پیشنهاد بدید که با هم برید مشاوره و برای زندگی مشترک دوباره تصمیم بگیرید.

اگر هم فقط می خواهید بدونید که چرا دو هفته بعد از جدایی با کسی رابطه داشته،
هیچوقت نخواهید فهمید و دنبال کردن این موضوع فقط باعث می شه سوالات جدیدی به ذهنتون بیاد و اذیت بشید.

درود آقا حمید گل

اینجا بنظرم دوتا راه دارین شما

1.یا کلا ایشون را فراموش کنید چون طلاق هم گرفتید پس تعهدی نسبت به هم ندارید
2.یا میخواید دوباره تلاش کنید تا باهم زندگی کنید؟

اگه مورد اوله پس تجسس برای چی در مورد صحبت های مالی که کردید فکر کنم شما تعهد کردید و قول دادید که انجام بدید حالا شما بیش از اندازه دارید مبلغ مالی پرداخت میکنید از لطف شماست و منتی نداره ولی اگه مبلغ پرداختی شما قانونیه و حق ایشون پس گلگی این وسط وجود نداره.

شماره 2.اگه میخوای دوباره باهم باشدی لطفا دست از کاراگاه باز یو کنکاش بردارید به هم فرصت بدید شما الان باز برگدید دوباره منجر به طلاق میشه لطفا احساسی تصمیم گیر ینکنید و از روی لجبازی دنبال مقصر نگرد کی مقصر بود من یا همسرم و دلیل نتراش.اگه واقعا دو نفری شما اینو میخواید یکم بهم فرصت بدید و در آرامش تصمیم بگیرید به ایشون بگید دوتایی شما نیاز به فرصت دارید که خوب فکر کنید بعد هم تشریف ببرید چندین جلسه مشاور.

اگه یه راه خطا را 1000 بار هم طی کنی از همون مسیر و با همون روش بازم جواب نمیگیری و خطا میری :72:

شیدا جون کاملا درست میگن و من با ایشون 100 % موافقم
شما هنوز نمیدونی خودت چی میخای... زندگی اون بنده خدا رو هم متلاشی کردی ... اونم انقده گیج شده نمیدونه داره چیکار میکنه و یا چی میخاد!!!!:102:

سلام دوستان
ببخشید دیر جواب دادم آخه انگار من از 3 پست در روز بیشتر نمیتونم بنویسم.

من خیلی دوست داشتم بیشتر توضیح بدم که چرا جدا شدیم، اصلا چجوری با هم آشنا شدیم، زندگیمون چه شکلی بود و ... ولی هم تایپ همه اینا خیلی سخته هم از حوصله جمع خارج. در نتیجه سعی کردم راجع به موضوعی که واسم عجیب و شکه کننده بود بحث کنم.

واسه من جالب اینه که هیچکدوم از دوستان اینجا کاری رو که همسر سابقم انجام داده رو رد نکردن. عزیزان تو هر منبعی چه داخلی چه خارجی میتونید جستجو کنید، برقراری رابطه چه احساسی چه فیزیکی دقیقا بعد از جدایی (تازه اونم بعد از 7 سال رابطه) در ذات خودش اشتباهه. اصلا احساست من که درست یا غلط به کنار، این کار کلا غیر عقلانی و اشتباهه. حداقل یک سال زمان لازمه تا آدم با جدایی کنار بیاد و واسه رابطه جدید آماده بشه. خب هیچکس راجع به این چیزی نگفت. اکثرا یه جورایی توجیه کردن یا دلیل آوردن یا آخرش من متهم شدم. ببینین عزیزان دلیل اینکه اینجا پست گذاشتم صرفا دوست داشتم حرفای دلمو بزنم، یا اینکه با کسی که تجربیات مشابهی داره صحبت کنم. فکر می کردم اینجا جاییه واسه همدردی واسه راهنمایی جایی که یه عده به خاطر داشتن درد مشترک دور هم جمع شدن نه واسه اضافه کردن درد آدم یا قضاوت نابجا.

دوستای عزیزم خانوم مهستی، خاله غزی و کاغذ بی خط، صحبتهای شما گرم و مثبت بود و ازتون ممنونم. تا حدی به من کمک کردین. باید سعی کنم با موضوع کنار بیام و زندگی تازه ای واسه خودم بسازم.:72:

دوست عزیزم خانوم شیدا، همونطور که گفتم جای توضیح بیشتر در مورد زندگیم نیست، این باعث نمیشه فکر کنین زندگیو جدی نگرفه بودم. اتفاقا واسه جلوگیری از خیلی بحران ها نباید زندگی رو جدی بگیرین. زندگی مشترک خیلی پیچیده تر از این حرفاست که بشه راجع بهش انقدر با اطمینان نظر داد. جدایی ما کاملا با دلایل منطقی و به دور از لج و لجبازی بود. ما حتی با یکی از بهترین مشاورای تهران صحبت کرده بودیم. توی این سایت که قرار نیست واسه من حکم صادر بشه یا اینکه بخوام خودمو گول بزنم، راجع به دیدن ایمیل ها گفتم کاملا اتفاقی بود. ما به خاطر مسائل کاری مجبور بودیم با هم در ارتباط باشیم. در هر صورت ممنون که منو راهنمایی کردین.:72:

دوستان اگه کسی مشاور خوب چه از داخل این سایت چه غیره میشناسین لطفا منو در جریان بگذارید شدیدا نیاز به مشاوره دارم
از ناظم انجمن یا مدیریت هم درخواست دارم که تاپیکو ببندن.

سلام حمید جان، من کاملا درکت میکنم، چیزی نگفتم چون واقعا نمیدونستم چی باید بگم. نمیدونم شما تا چه حد مقصر بودی اما با توجه به نوشته هاتون راستش حق با شماست، چرا باید خانم شما بره با دوست پسر خواهرش رابطه برقرار کنه یا روابط دیگه! اونم بلافاصله. به نظر میرسه کسی روی ایشون تاثیر گذاشته یا مثلا چون از خیانت مردا میترسه اینجوری انفعالی عمل کرده. بهرحال کارش اشتباه بوده. اما راهکار شیدا خانمو دوباره بخون، این افکار داغونت میکنه زمان بهش نده یا برو همه چیو اصلاح کن یا تمومش کن.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Hamid_r

واسه من جالب اینه که هیچکدوم از دوستان اینجا کاری رو که همسر سابقم انجام داده رو رد نکردن. عزیزان تو هر منبعی چه داخلی چه خارجی میتونید جستجو کنید، برقراری رابطه چه احساسی چه فیزیکی دقیقا بعد از جدایی (تازه اونم بعد از 7 سال رابطه) در ذات خودش اشتباهه. اصلا احساست من که درست یا غلط به کنار، این کار کلا غیر عقلانی و اشتباهه. حداقل یک سال زمان لازمه تا آدم با جدایی کنار بیاد و واسه رابطه جدید آماده بشه. خب هیچکس راجع به این چیزی نگفت. اکثرا یه جورایی توجیه کردن یا دلیل آوردن یا آخرش من متهم شدم. ببینین عزیزان دلیل اینکه اینجا پست گذاشتم صرفا دوست داشتم حرفای دلمو بزنم، یا اینکه با کسی که تجربیات مشابهی داره صحبت کنم. فکر می کردم اینجا جاییه واسه همدردی واسه راهنمایی جایی که یه عده به خاطر داشتن درد مشترک دور هم جمع شدن نه واسه اضافه کردن درد آدم یا قضاوت نابجا.

---

دوست عزیز،

شما اینجا اومدی در مورد مشکل خودت راهنمایی بگیری یا همدردی ببینی،
ما چیکار داریم به خانمی که اینجا نیست که حالا بخواهیم بگیم کارش غلطه یا درسته. ضمن این که همه تایید کردیم که غلطه، اما به شما مربوط نمی شه.

به قول خودتون همه روانشناسها و منابع داخلی و خارجی گفتن غلطه.
ما هم می گیم غلطه.
خب حالا که چی؟

همه با هم موافقیم که کاری که شما تعریف کردید خیلی اشتباهه. بعد؟

سلام

شما خیلی شرایط سختی دارید کاملا هم قابل درک هست ،فراموش کردن و کنار گذاشتن ایشون هم برای شما ساده نیست و زمان زیادی ممکنه ببره .

اینکه الان ایشون با کسی دوست شده یا .... نمیشه اشکالی گرفت و آزادی حق ایشون هست

اما یک موضوعی اینجا وجود داره ، سرعت عمل در این موضوع از طرف ایشون این احتمال را به ذهن وارد میکنه که ممکنه ایشون مثلا در اواخر زندگی مشترک شما یا در دورانی که شما فقط با هم دوست بودید مشابه همچین تفکری را داشته مثلا در دنیای مجازی ، بنابر این تا شما ، روند و دلایل جدایی را توضیح ندید نمیشه در این مورد که مثلا چرا سریع بعد از جدایی از شما با کسی دوست شده منطقی نظر داد.

بنابر این یکمی بیشتر در مورد زندگی مشترک و جدایی توضیح بدید .

من هم همچین اشتباهی کردم البته من در دوران نامزدی بود و بیشتر من مقصر ماجرا بودم البته از دید خودم
دختر که باهاش نامزد بودم خیلی هم با ایمان بود
ولی بعد از من البته مدت تقریبا 1 سال بعد از من با چند تا پسر دوست شد و خبر داشتم تا قبل از دوست شدن با اون پسرهای هنوز منو دوست داشت ولی به خاطر فشار و عدم تحمل و فرار این قضیه این کارو کرده.
خانم شما هم برای فرار از ناراحتی بعد از طلاق دست به همچین کاری حتما زده
نمیشه یک نفر رو به همین راحتی که 4 سال زندگی کرده رو فراموش کرد. هر چند دیگه ایشون آزاد هستند

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط شیدا.

دوست عزیز،

شما اینجا اومدی در مورد مشکل خودت راهنمایی بگیری یا همدردی ببینی،
ما چیکار داریم به خانمی که اینجا نیست که حالا بخواهیم بگیم کارش غلطه یا درسته. ضمن این که همه تایید کردیم که غلطه، اما به شما مربوط نمی شه.

به قول خودتون همه روانشناسها و منابع داخلی و خارجی گفتن غلطه.
ما هم می گیم غلطه.
خب حالا که چی؟

همه با هم موافقیم که کاری که شما تعریف کردید خیلی اشتباهه. بعد؟

---

با سپاس از بانو شیدای گرامی :72::104:
منم با ایشون 100% موافقم.مسئله اصلی اینه الان شما میخواهید چیکار کنید به این کنکاش و کاراگاه بازی ادامه بدید و مثلا مچ گیر یکنید حالا احتمالا به نتیجه دلخواه برسید میخواهید چه کار یانجام بدید چه ساتفاده ای ببرید اینکه خودتو آرام کنی که اون خیانتکار بوده و به من خیانت کرده تهش به چی میخوای برسی؟!!
این احتمال خیلی قوی را هم بده که هیچ موضوعی نبوده فقط یه آشنایی ساده بوده.

آقایون محترم لطفا یکطرفه به قضاوت نشینید :81:بحث اینجا نیست کی مقصر بوده و به کی ظلم شده چون ما فقط شنونده یه طرف ماجرا هستیم مسئله اصلی اینه که آخر این ماجرا کاراگاه باز یو تجسس بیمورد میخواد به کجا ختم بشه خدایی نکرده ایوشن یه اشتباهی یانجام بدن شما میخواید چیکار کنید که دارید ایشون رو شارژ میکنید که در حقشان ظلم شده و طرف مقابل هم ظالم و آدم بده و همسران و......

لطفا بیشتر مراعات کنید در نظراتی که میزارید برای صاحب تایپیک

با سلام

به نظر می رسد که شما رسماً از همسرت جدا شده ای اما در ذهن جدا نشده ای و همچنان زندگی و شخص او را متعلق به خودت می دانی و روی او تمرکز داری و این اشتباه هست ، رابطه ای که قطع شد را بازگردان در ذهن هم نداشته باشید مگر اینکه قصد زندگی دوباره داشته باشید که در این صورت ابتدا باید روی خود متمرکز شوید و اشتباهاتی که در زندگی کار را به جدایی رساند چون در یک زنمدگی ناموفق یک نفر به تنهایی و صددرصد عامل نیست همچنان که در یک زندگی موفق نیز یک نفر به تنهایی عامل نیست و هردو نقش دارند حال سهم هرکدام به هر اندازه که باشد لذا شما اگر قصد زندگی دوباره با او را دارید ابتدا باید روی خود متمرکز شوید نه ایشون و اشتباهات خود را متوجه شده و در پی رفع آنها و تغییر خود باشید بعدش اگر همسرتون ازدذواج نکرده بود با او در خصوص زندگی دوباره با تغییراتی که کرده اید وارد گفتگو شوید و اگر ایشان نپذیرد شما نباید اصرار و تحمیل داشته باشید . اگر هم قصدی برای ادامه زندگی ندارید تمرکز شما روی ایشان و کنترل زندگی وی و بررسی کار و رفتارش دخالت بیجا محسوب می شود و رفتاری کاملاً
اشتباه هست و ما که با شما مواجه هستیم اجازه اینکه در خصوص همسر شما قضاوت کنیم و نظر دهیم را نداریم اما به شما می گوییم زندگی ایشون به شما ارتباطی پیدا نمی کند چه خوب باشد چه بد ف چه روابط نامناسب داشته باشد چه نداشته باشد شما حق دخالت ندارید و تمرکز برآن و خود خوری و تجزیه و تحلیل و بررسی هم ذهنتان را بیخود درگیر کرده و خشم و احساسات ناخوشایند تولید می کند . منطق به شما می گوید دست از کنترل و نظارت و تمرکز بر ایشان و زندگیش بردارید