نمایش نسخه قابل چاپ
بیچاره مادر شوهرا! پسرشه خب
واقعا الان این دیدتونو درک نمیکنم مخصوصا حرف گل ناز .
محبت واقعی هیچ وقت محدود کننده نیست .
دلم خیلی وقتها به حال مردا میسوزه که بین زن و مادرشون گیر میکنن و نمیدونن چیکار کنن
گناه دارن خیلی ساده ان اذیتشون نکنین با این کارا
چرا فکر میکنید مادرشوهرا بیچارن؟ خوب اونا هم با ما حسودی میکنن دیگه. خودشونو واسه پسراشون لوس میکنن که حرص مارو در بیارن . اگه مادرشوهر من یه زن ساده بود اینطوری ناراحت نبودم من خیلی رکم اصلا سیاست ندارم اگه چیزیو بخوام مستقیم به همسرم میگم اما اون یه جوری غیر مستقیم و با محبت و قربون صدقه حرفشو میزنه که همسرم اصلا متوجه نمیشه که چقدر راحت خام شده و فکر میکنه من بدم .
درسته عزیزم درک میکنم دقیقا چی میگی و واقعا هم حق باتوه
اما همه ادما اونطور نیستن که ما میخاهیم
روابط اجتماعی کسی که ازدواج کرده خیلی باید گسترده باشه تا بتونه انواع شخصیت ها بویژه فامیل همسر رو پذیرا باشه
همسرت برا اینکه شاد و سالم باشه و حتی برا اینکه تو رو دوست داشته باشه نیاز به رابطه بی دغدغه با خانواده خودش داره
اون کاری به سادگی یا سیاس بودن مادرش نداره
فقط انتظار داره ارام در کنار شما و اونا زندگی کنه
برا همین هم ازدواج کرده
ریشه اصلی این حساس بودنت به با سیاست بودن ایشون برنمیگرده علت اصلیش حسادت خانوما به رابطه شوهرشون با مادرشون هست
خانوما انحصار طلبند
اما دقت کن که شوهرت با دوست داشتن مادرش چیزی از عشقش به تو رو کم نمیکنه چون مادر جای خودش رو داره و همسر هم جای خودش رو
سادگی هیچی رو توجیه نمیکنه و همیشه هم خوب نیست (یه جمله هست: هیچ کس رو به خاطر سادگی به بهشت نمیبرند)
باید سیاست داشته باشی برا اینکه بخایی رابطت رو با خانوادش مدیریت کنی
با این کارت ضربه رو به خودت میزنی دختر خوب
خودت گفتی که اونا خبر از حس واقعیت ندارن فقط دل خودت و همسر بیچارت رو کدر میکنی و باعث ایجاد رخنه تو رابطتون میشی
همسرتو دوس داری؟ یکی از شرایط دوست داشتن کسی اینه که کسایی که براش عزیزن رو احترام کنی و بخاطر اونا اذیتشون نکنی
فکر نکنیم که با ازدواج صاحب همه اختیارات یک انسان میشیم نباید محدودش کرد نباید تو منگنه گذاشتش
معلومه ادم خوب و ساده ای هستی اما باید به یسری مهارت ها مجهز بشی.اون موقع است که کامل میشی:18:
زندگی رو برا خودتون شاد کن در کنار دیگران