-
سلام خوش اومدید به همدردی . کسی که همزمان با دونفر ارتباط میگیره . اصلا قابل اعتماد نیست . ایشون به طور صد در صد شما رو انتخاب نکرده و داره دنبال گزینه های دیگه میگرده . اگه میخواهید از علاقه ایشون مطمئن بشید رابطه تون رو به طور کامل قطع کنید اگه شما انتخاب ایشون باشید رسما به خواستگاریتون میاد . بخشیدن شما مشکل شما رو حل نمیکنه بلکه ایشون این پیام رو می گیره که ایشون هر خطایی داشته باشه شما اماده گذشتید و به قولی همیشه اویزونش هستید . شاید هم منظورش از این ارتباطها اینه که شما رو از سرش وا کنه . و شما تعبی به صداقت میکنید!
-
از قدیم گفتن سری که درد نمیکنه رو دستمال نمیبندن
من نه سرزنش میکنم نه راهکار دارم چون توی مخیله ام نمیگنجه این موضوعی که شما خیلی ریلکس بهش نگاه میکنی و به فکر عواقب بعدیش نیستی، فقط میگم آدمی که معنای واژه تعهد رو هم نمیدونه لایق اعتماد و گذشت نیست،اونم هم از چنین موضوعی،خانومی مهم نیست کی به کی پیشنهاد داده،مهم اینه پاسخ به پیشنهاد چی باشه،که خداروشکر نامزد شما روی طرف رو زمین ننداخته،خیلی ها ممکنه خیلی پیشنهادها بدن دلیل موجه ای نیست برای گذشتن از خطا بلکه فقط صورت مسئله پاک میشه.
-
ممنون از همتون.
یعنی میگید ولش کنم؟من نمی تونم اون الان همه تلاششو برای جلب اعتماد من داره انجام می ده
من میخام باهاش بمونم
بذای با همچین فردی موندن به چ نکاتی باید توجه کنم؟
واحد عزیز ایشون به خواستگاری من اومده و ما نشون کرده همیم
-
بانو jojo گرامی
کسی به شما نمیگه جدا بشید همینطور که به شما نمیگن که ادامه بدید ما نظریات و دیدگاهای خودمان را پیرامون مشکل شما مطرح میکنیم این شمایی که باید تصمیم بگیرید.
شما داخل این زندگی هستید و دارید از داخل دایره با این مورد برخورد میکنید و گرچه بسیار سعی میکنید عاقلانه و منطقی و بدور از احساسات باشد این رابطه ولی بازم سخته بزار یه مقاله از سایت همدردی را برای شما بزارم تا بهتر متوجه صحبت هام بشید.لطفا با دقت بخوانید.
6 اشتباه بزرگ در ازدواج!
معاشرت محدود زن و مرد جوان در دوره نامزدی، گونهای وابستگی و تعلق خاطر ایجاد میكند (هر قدر هم كه برای خود تكرار كنند در دوره شناخت بهسر میبرند)این وابستگی و تعلق خاطر، زمانی دردسر ساز میشود كه زوج متوجه میشوند مشكلات جدی در رابطهشان دارند اما بهدلیل بندهای احساسی قادر به تصمیمگیری عاقلانه نیستند.
انتخاب موفقیت آمیز همسر مستلزم عوامل بسیاری از جمله داشتن شناخت است. سیر منطقی این انتخاب شامل مراحل: انتخاب اولیه ، گذراندن دوره شناخت نامزد و تصمیمگیری نهایی در مورد اوست. كم بها دادن به مرحله میانی (دوره شناخت نامزد و همسر آینده )موجب بالا رفتن امكان اشتباه در تصمیمگیری نهایی است. برای نزدیك شدن به كیفیت و كمیت مطلوب دوره شناخت همچنان شاهد موانع فرهنگیای هستیم كه هرقدر به شهرهای كوچك و نقاط دور افتاده كشور نزدیك شویم آن موانع را عظیمتر خواهیم یافت.
عقد برای راحتی خیال
هنوز هم خانوادههایی هستند كه پس از انجام مرحله خواستگاری و انتخاب اولیه دختر و پسر، با حذف مرحله شناخت، مهر عقد دائم بر انتخاب اولیه ایشان زده و دوره نامزدی را تبدیل به دوره عقد میكنند. استدلال اینگونه خانوادهها چنین است: میخواهیم عقدشان كنیم خیالمان راحت شود؛ به بیان دیگر، تن سپردن به دوره آشنایی پیش از ازدواج فرزندان برای این پدر و مادرها اسباب ناراحتی خیال است.
از نتایج احتمالی این شتاب والدین برای رسیدن به آرامش آن است كه اگر انتخاب، اشتباه بود و ناهمخوانی و مشكلاتی در رابطه زوج وجود داشت با عقد زودهنگام، ناچار شوند به زندگی نامطلوب تن داده و یا درصورت از كف دادن طاقت، پس از سالها رنج و تحمل و مدارا بهدنبال طلاق رفته و تبعات و پیامدهای آن را پذیرا باشند؛ چنین است كه تعجیل برای رسیدن به آرامش خیال لزوماً ایشان را به هدف مطلوب نخواهد رساند. از این رو بهتر است خانوادهها بعد از آشنایی اولیه اقدام به رفت و آمد خانوداگی كرده و در چارچوب شرع و عرف جامعه اجازه دهند دختر و پسر زیر نظر والدین با خصوصیات یكدیگر بیشتر آشنا شوند تا هم این آشنایی باعث كاهش تضادهای بعدی گردد و هم خانواده ها با رعایت عرف مرسوم راه آشنایی بیشتر را فراهم كنند.
مقاومت در برابر حقیقت
گرچه خانوادهها پس از مراسم خواستگاری و انتخاب اولیه دختر و پسر، با معاشرت آنها برای شناخت بیشتر موافقت میكنند اما همیشه انصراف و پشیمانی ایشان از انتخاب را بهسادگی نمیپذیرند، غافل از آنكه پس از دوره شناخت با 2گزاره منطقی روبهرو هستیم كه یكی تایید و دیگری رد انتخاب است و دلیل منطقی وجود ندارد كه لزوما در انتظار تایید انتخاب باشیم، در حالی كه برخی انگیزههای احساسی و فرهنگی والدین را به انتظار تایید انتخاب مینشاند و پشیمانی فرزندشان از انتخاب را گونهای ناكامی و شكست میدانند؛
بهویژه اگر این پشیمانی (پشیمانی از انتخاب فرد خاص پس از دوره نامزدی) چندبار تكرار شود.چه بسا همین انگیزهها و تمایلات احساسی و فرهنگی و شتاب برای عروس یا دامادكردن فرزند و نیز هراس از بههم خوردن نامزدی فضای تصمیمگیری عاقلانه را برای زوج جوان تنگ كند. چه خوب است اگر پدر و مادر پس از دوره شناخت به فرزند خود بگویند: اگر به انتخاب خود باور و اطمینان بیشتر یافتهای از انتخاب درست تو خوشحالیم و اگر از انتخاب خود پشیمان شدهای باز هم خوشحالیم كه به موقع متوجه مشكلات احتمالی شده و از یك زندگی مشترك ناموفق، بركنار ماندهای.
معاشرت محدود زن و مرد جوان در دوره نامزدی، گونهای وابستگی و تعلق خاطر ایجاد میكند این وابستگی و تعلق خاطر، زمانی دردسر ساز میشود كه زوج متوجه میشوند مشكلات جدی در رابطهشان دارند اما بهدلیل بندهای احساسی قادر به تصمیمگیری عاقلانه نیستند
پخش اخبار:
یكی از اشتباهات و عادات ناپسند فرهنگی برخی والدین آن است كه پیش از قطعی شدن مسئله انتخاب همسر، در حالیكه فرزندشان دوره شناخت نامزد را میگذراند دوست و فامیل را از انتخاب اولیه فرزندشان باخبر میسازند، همین امر سبب میشود كه اگر زن یا مرد جوان از انتخاب خود پشیمان شوند فضای مناسبی برای بیان آنچه در دل دارند، نیابند. گویی باید دلیل پشیمانی و نتایج شناخت نامزد را برای همه اطرافیان توضیح دهند. قدری خودداری در بیان مسائل خصوصی خانواده و پرهیز از شتاب برای خبركردن دیگران از پیامد منفی رنج و فشار روحی برای فرزندان خواهد كاست.
گاه پیچیدگی و بزرگی این اشتباه در حدی است كه برخی خانوادهها شروع آشنایی و نامزدی زوج جوان را با یك مهمانی مفصل اعلام میكنند. دوستی میگفت: پس از قدری معاشرت و شناخت نامزدم، از انتخاب خود پشیمان شده و خانواده را از پشیمانی و تغییر تصمیمم آگاه كردم، پس از آن از مادرم شنیدم: « نمیخوام چیه؟ من 200نفر را شام دادم! » سخن این مادر به خوبی نشانگر كاستیهایی است كه در آن حرف مردم، همچنان پیشتاز است و بر سعادت فرد ترجیح داده میشود.
شتاب برای تداركات ازدواج
اگر هنگامیكه زوج نامزد شده در حال شناخت یكدیگر هستند، خانوادهها را در تدارك جشن و تهیه جهیزیه و گرفتن وام و… ببینند خود را در معرض یك عمل انجام شده مییابند و دوره نامزدی عملاً كاركرد واقعی و اصلی خودش (شناخت) را از دست داده و تبدیل به مقدمه ازدواج میشود. مفیدتر است اگر در دوره شناخت نامزد، رفتار والدین، همواره به زوج نامزدشده نشان دهد كه بیش و پیش از هر چیز در انتظار نتیجه شناخت و تحقیق زوج از یكدیگر هستند.
آسانگیری نابهجا
بارها شاهد بودهایم كه زن یا مرد جوان از برخی رفتار ناشایست نامزد و یا مشكلات ارتباطیاش با او نزد پدر و مادر شكایتمیبرد و از ایشان میشنود كه «خوب میشه. وقتی رفتید زیریكسقف درست میشه.»روشن است كه نمیتوان در رۆیا و تخیل و آرمان خواهی مطلق زیست و توقع انسان كامل از همسر داشت اما هشدارهایی چون گرایش فرد به موادمخدر، وابستگیهای بسیار به خانواده، خسّت، عدمكنترل خشم، داشتن همنشینان ناشایست و تفاوتهای عمیق و وسیع فرهنگی و فردی و… مواردی نیست كه بهسادگی قابل چشم پوشی باشد و تنها زیر یك سقف رفتن مشكلی را حل نمیكند. گاه دیده شده كه برخی خانوادهها توقع دارند اختلالات روحی و مشكلات اخلاقی و رفتاری فرزندشان نیز با ازدواج برطرف شود! به بیان دیگر ازدواج را جایگزین مراجعه به روانپزشك و مشاور میدانند.
نداشتن توانایی تفكیك مسائل
معاشرت محدود زن و مرد جوان در دوره نامزدی، گونهای وابستگی و تعلق خاطر ایجاد میكند (هر قدر هم كه برای خود تكرار كنند در دوره شناخت بهسر میبرند)این وابستگی و تعلق خاطر، زمانی دردسر ساز میشود كه زوج متوجه میشوند مشكلات جدی در رابطهشان دارند اما بهدلیل بندهای احساسی قادر به تصمیمگیری عاقلانه نیستند. در این گونه شرایط برعهده والدین است كه فرزند را در تفكیك مسائل احساسی و عقلی یاری داده و به او یادآور شوند كه برای تن ندادن به زندگی فرسایشی و قربانی نشدن بهدلیل ازدواج اشتباه، باید دوره نقاهت روحی و احساسی و رنج دل كندن را تاب آورد.
به تأخیر انداختن آزمایشهای پزشكی
شایسته است انجام آزمایشهای پزشكی، پیش از آغاز مرحله شناخت مورد توجه قرار گیرد. گاه غفلت از این امر پیامدهای رنج آور و یا جبرانناپذیری را بهدنبال میآورد و آن زمانی است كه زوج جوان پس از اطمینان یافتن از هماهنگی و توافق فكری و فرهنگی و ایجاد وابستگی و باور به یكدیگر، نتیجه منفی آزمایش را مانع ازدواج خود میبینند.
پ.ن: فکر میکنم بشخصه خیلی دارید سرسری به این موضوع نگاه میکنید.فکر کنم بهتره برخورد قاطع تری از خودتان نشان بدهید درسته 5سال با ایشون هستید و ما اگر از شما بخواهیم که یکمقدار آهسته تر حرکت کنید و به مسائل عقلانی تر برخورد کنید بجای برخورد احساسی خواتسه زیادی چون واقعا سخته 5 سال با یه نفر بودن چیز کوچیکی نیست وابستگی میاره شما هم حتما برای خودت زندگی مشترک و مراسم عروسی و مسافرت و ..... ترسیم کردی در ذهنت همه اینارو ما دوستان میدونیم ولی لطفا لطفا یکمقدار بیشتر به این موضوع فکر کن.اگر تعهدی نبود مشکلی هم نبود مطمئنا دوستان میگفتن این رابطه برای گذشته ایشونه و وقتی مهمه که در زندگی مشترک شما تاثیر بزاره ولی وقتی تعهد بین دو نفر ایجاد میشه و بقول شما نشان کرده هستید یکم موضوع فرق میکنه.
فکر کنم بهتره این موضوع را کاملا جدی بگیرید:72:
-
ممنون خاله قزی عزیزم:72:
تموم حرفای شما متینه،من سال اولی که فهمیدم ارتباط داره با اون دختر به همه ی این موضوعات فکر کردم،امیدوارم هیچ کس حتی دشمنمم تو همچین موقعیتی قرار نگیره
اما تصور اینکه من چی کشیدم هم یک درصدش ممکن نیست چرا که ادم وقتی بهش خیانت میشه جدا از اینکه حس میکنه داره عشقشو از دست میده تخریب شخصیتی میشه
من همش به این فک میکنم حتما خیلی کاستی داشتم که پای یه شخص دیگه تو زندگیم باز شده این در حالیه که دیگران همه به من میگن که از لحاظ زیبایی جز طبقه ی افراد زیبا قرار میگیرم،خود نامزدمم همیشه میگه توی عمرم هیچکسو از لحاظ اخلاقی مثه تو ندیدم بخاطر همین نمی تونم ازت بگذرم،در صورتی که با موقعیتی که نامزدم داره دس رو هرکی بذاره نه نمیشنوه،اما منو خاست اما این اتفاق باعث شده وقتی کسی ازم تعریف میکنه حس کنم دارم مسخره میشم،و این بدترینه
منظورم اینه من اینقد خورد شدم انقد سخت بود که حداقلش اوایل مواجهه با این وضوع احساسم کار نکنه درواقع من تا چند ماه عین یه تیکه یخ بودم
الانم فقط میخوام بهش یه فرصت بدم
ولی نمیدونم باید چطور رفتارکنم؟دوس دارم رفتارم منطقی باشه دوس دارم اشتباه نکنم،که اگه تکرارشد زبونم لال خیالم راحت باشه که من هیچ جا کم نذاشتم،فقط همین
ممنون میشم اگه راهنمایی کنید:72:
- - - Updated - - -
ممنون خاله قزی عزیزم:72:
تموم حرفای شما متینه،من سال اولی که فهمیدم ارتباط داره با اون دختر به همه ی این موضوعات فکر کردم،امیدوارم هیچ کس حتی دشمنمم تو همچین موقعیتی قرار نگیره
اما تصور اینکه من چی کشیدم هم یک درصدش ممکن نیست چرا که ادم وقتی بهش خیانت میشه جدا از اینکه حس میکنه داره عشقشو از دست میده تخریب شخصیتی میشه
من همش به این فک میکنم حتما خیلی کاستی داشتم که پای یه شخص دیگه تو زندگیم باز شده این در حالیه که دیگران همه به من میگن که از لحاظ زیبایی جز طبقه ی افراد زیبا قرار میگیرم،خود نامزدمم همیشه میگه توی عمرم هیچکسو از لحاظ اخلاقی مثه تو ندیدم بخاطر همین نمی تونم ازت بگذرم،در صورتی که با موقعیتی که نامزدم داره دس رو هرکی بذاره نه نمیشنوه،اما منو خاست اما این اتفاق باعث شده وقتی کسی ازم تعریف میکنه حس کنم دارم مسخره میشم،و این بدترینه
منظورم اینه من اینقد خورد شدم انقد سخت بود که حداقلش اوایل مواجهه با این وضوع احساسم کار نکنه درواقع من تا چند ماه عین یه تیکه یخ بودم
الانم فقط میخوام بهش یه فرصت بدم
ولی نمیدونم باید چطور رفتارکنم؟دوس دارم رفتارم منطقی باشه دوس دارم اشتباه نکنم،که اگه تکرارشد زبونم لال خیالم راحت باشه که من هیچ جا کم نذاشتم،فقط همین
ممنون میشم اگه راهنمایی کنید:72:
-
ببخشید عزیزم، من اصلا سوال شما رو متوجه نمیشم... میخوای بدونی چیکار کنی دیگه نامزدت با این خانم نره؟ یا با خانم دیگه ای نره؟ اصلا مگه شما باید کاری کنی که اون نره؟
اون خودش باید بدونه وقتی به کسی قول داده، پس متعهده.
من راستش دلیل ۲ سال طول کشیدن این قضیه رو باور نمیکنم. امکان نداره مردی بخواد دختری رو از زندگیش بیرون کنه و نتونه زودتر از ۲ سال این کارو بکنه. اصلا نمیفهمم چرا باید کسی رو بیاره تو زندگیش وقتی نامزد داره.
کاری که شما میتونین بکنین اینه که منتظ باشین ببینین نتیجه ی فرصت دوباره ای که دارین میدین چی میشه... مردم اصولا از این فرصت ها درصورتی میدن که کلی از ازدواحشون گذشته و بچه دارن و مجبورن. وقتی هنوز ازدواج نکردی، چرا میخوای پایه ی زندگیتو رو شک و دلخوری بنا کنی؟ به نظر من قبل از اینکه به این سوالی که واست پیش اومده فکر کنی، بهتره به چند مرحله قبل ترش که جا انداختی فکر کنی، و مهمترین اونها هم اینه که آيا این آدم مناسبی برای من هست که باهاش زندگی مشترک شروع کنم!
- - - Updated - - -
خیلی هم ناراحت شدم از اینکه میبینم شما بی تعهدی این آدم رو به حساب کاستی های خودت گذاشتی. جرا فکر میکنی تو باید کاری کنی یا تغییری کنی که اون آدم نره دنبال کس دیگه؟ مگه خانم هایی که با هزار کمبود دارن با شوهرشون زندگی میکنن، میرن دنبال کس دیگه؟
این رابطه ای هنوز هیچی نشده انقدر شخصیتت رو تخریب کرده، از این به بعدش هم بدون واست رابطه ی سالمی نخواهد بود
دوست ندارم اینو بگم ولی کسی که با اطلاع تو رابطه شو با دختر دیگه ای ۲ سال ادامه داده، اصلا تو رو حساب نمیکنه...
-
سلام
من شرایط تورو درک میکنم کاملا
چون منم 2 سال رابطه نامزدمو با یکی دیگه تحمل کردم تا گذاشت کنار.
امـــــــــــــــــــــــ ــــا...
ما عقد بودیم و من نمیخاستم طلاق بگیرم.
به نظر من خیلی خیلی محتاط باش فکر آینده باش و از رو احساسات تصمیم نگیر زندگی با مردی که یه بار بهت خیانت کرده خیلی سخته...
امیدوارم بهترین تصمیم رو بگیری.:203:
- - - Updated - - -
سلام
من شرایط تورو درک میکنم کاملا
چون منم 2 سال رابطه نامزدمو با یکی دیگه تحمل کردم تا گذاشت کنار.
امـــــــــــــــــــــــ ــــا...
ما عقد بودیم و من نمیخاستم طلاق بگیرم.
به نظر من خیلی خیلی محتاط باش فکر آینده باش و از رو احساسات تصمیم نگیر زندگی با مردی که یه بار بهت خیانت کرده خیلی سخته...
امیدوارم بهترین تصمیم رو بگیری.:203:
-
دوست عزیزم منم خیانت دیدم ولی ایکاش و ایکاش همسر من هم مثل نامزد شما تو دوران نامزدی بهم خیانت میکرد و من تکلیفمو اون موقع باهاش روشن میکردم و حتما ازش جدا میشدم چون فردی که دو سال اونم در دوران شیرین نامزدی و اشنایی به عشقش خیانت کنه چند مدت بعد از شروع زندگی معمولا تکرار میکنه ... به این فکر کن که اگه خدای نکرده بعد از ازدواج اونم با داشتن بچه بهت خیانت کرد میتونی تحمل کنی ؟؟؟
-
با تشکرازهمه دوستان
من قصد ترک اون رو کردم اونم موافقت کرد که جدا شیم اوایلش اما نتونست
منم تونستم
اون خودش ازم خواست که باهاش بمونم
علت اینکه رابطشون دو سال طول کشید برای بیرون کردن این دختر این بود که اون دختر نقطه ضعفشو گرفته بود و اونم تهدید خونواده های ما و واقعا هم زنگ میزد هم به خونواده من هم اون
که ما نمیخواستیم کسی بفهمه چرا که دیگه نمیذاشتن باهم ازدواج کنیم
من خودم میدونم کارم اشتباهه
اما اون قول داده
هرچندمنی که یبار مارگزیده شدم باید از ریسمان سیاه وسفیدم بترسم اما میخوام این فرصتو بدم
چیزی که الان باهاش مشکل دارم اینه که اون دختر ازمن یکم خوشگلتربود من الان اصلا از ظاهر خوم راضی نیستم و همش احساس کمبود میکنم
این افکار که من هیچی ندارم به شدت داغون و گوشه گیرم کرده
الان واقعانمیدونم از زندگی چی میخوام
شاید باورتون نشه اما بای زندگی ایندم هم هیچ برنامه ای ندارم
داغوووووووووووووووووووووو ووووووووووووووووووووونم
کمکم کنید
لطفاااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا اااااااااااا
- - - Updated - - -
با تشکرازهمه دوستان
من قصد ترک اون رو کردم اونم موافقت کرد که جدا شیم اوایلش اما نتونست
منم تونستم
اون خودش ازم خواست که باهاش بمونم
علت اینکه رابطشون دو سال طول کشید برای بیرون کردن این دختر این بود که اون دختر نقطه ضعفشو گرفته بود و اونم تهدید خونواده های ما و واقعا هم زنگ میزد هم به خونواده من هم اون
که ما نمیخواستیم کسی بفهمه چرا که دیگه نمیذاشتن باهم ازدواج کنیم
من خودم میدونم کارم اشتباهه
اما اون قول داده
هرچندمنی که یبار مارگزیده شدم باید از ریسمان سیاه وسفیدم بترسم اما میخوام این فرصتو بدم
چیزی که الان باهاش مشکل دارم اینه که اون دختر ازمن یکم خوشگلتربود من الان اصلا از ظاهر خوم راضی نیستم و همش احساس کمبود میکنم
این افکار که من هیچی ندارم به شدت داغون و گوشه گیرم کرده
الان واقعانمیدونم از زندگی چی میخوام
شاید باورتون نشه اما بای زندگی ایندم هم هیچ برنامه ای ندارم
داغوووووووووووووووووووووو ووووووووووووووووووووونم
کمکم کنید
لطفاااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا اااااااااااا
-
درود بانو jojo
من یه داداش کوچیکتر از خودم دارم یه جمله خیلی زیبا بهم گفت:
معتاد آخرین نفریه که متوجه میشه معتاده.:72: فکر کنم شما هم الان دقیقا اینجوری شدی یعنی نمیخوای ببینی و باور کنی که طرف مقابلت داره باهات چیکار میکنه.
واقعا میخوای خودتو به کی ثابت کنی بنظرت ارزشش را داره که بخوای بخاطرش اینقدر خودتو اذیت کنی؟
چرا خودتو گول میزنی دختر خوب درسته قبلا با هم دوست بودین بهانه ای که داره منطقی بنظر میرسه!!!!یعنی یکجورایی میشه ماست مالی کرد این رابطه را ولی الن که خانواده ها اطلاع دارن دیگه چی؟
میتونم بجرات بگم شاید اگه هر بانوی دیگه ای هم بود با خودش همین فکر را میکرد من از اون دختره ..... چی کم دارم که اونو انتخاب کرده و به اولبن مورد زیبایی و شیک پوشیش توجه میکرد.
ولی اینو یادت نره بانو مشکل شما نیستید لطفا خودتان را گول نزنید:81:
دوست ندارم دوباره شما تایپیک بزنید مشکلات دوران عقد چند وقت دیگه مشکلات دوران ازدواج بعدشم مشکلات بعد طلاق.با خودت اینکار را انجام نده :72: اگه میخواد بره بزار بره به زور نگهش ندار ایشون از طرف شما خیالش راحته اینکه بدانید هم کار یانجام نمیدید این خیلی خطرناکه هم الان هم اگر باز هم بخواهید در این رابطه بمانید بعد ازدواج شما.
تصمیم با خود شماست ماندن یا تمام کردن