نمیدونم چیکار کنم که نامزدم با کاری که نامزد سابقم کرده کنار بیاد

یعنی چی گاهی حرفاش میترسونتم؟

- - - Updated - - -

یعنی چی گاهی حرفاش میترسونتم؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط baitollah-abbaspour

یعنی چی گاهی حرفاش میترسونتم؟

---

یعنی اینکه نمیتونم با این قضیه کلا هیچ وقت کنار بیام
حرف از رفتن
و از این قبیل
میدونم من و با تمام وجود میخواد ولی این قضیه براش خیلی سنگینه

دوست عزیز،

با خودتون، زندگیتون و احساستون بازی نکنید.
سعی کنید این بار منطقی و با فکر تصمیم بگیرید.

*شما اگر با نامزد قبلیتون تنها بودید و ایشون شما را بیهوش کرد و بهتون تجاوز کرد، مسلما بعدش اینقدر حالتون بد بوده، که خانواده تون متوجه بشن.
می تونستید همون موقع مساله بیهوشی و تجاوز را بگید.
بعد هم با رفتن به پزشک قانونی بیهوشی و تجاوز ثابت می شد.
این آقا اگر متجاوز حرفه ای بود و از بیهوش کردن آدمها و تجاوز بهشون به واسطه پارتی عموش نمی ترسید، چطور شما را باکره رها کرد؟


* می گید که بعد جدایی متوجه شدید که شما اولین نفر نبودید که اون آقا بهتون تجاوز کرده بود.
اگر بعد از جدایی تونستید این را بفهمید، چطور برای تحقیقات نامزدی دنبال این موضوع نرفتید و نفهمیدید؟
پس اشتباه از خودتون بود که برای نامزدی درست تحقیق نکردید.


* اگر همه اونایی که بهشون تجاوز شده بود و شما، از این اقا شکایت می کردید، شاید کمکی می شد برای نجات دختر و دخترهای بعدی.
در ضمن مملکت اینقدر بی قانون نیست که یه نفر دخترها را بیهوش کنه و بهشون تجاوز کنه و بخاطر پارتی عموش راست راست تو شهر راه بره.
بالاخره یه بار، دوبار ... یه جایی جلوی این قضیه گرفته می شد.


* به این آقای جدید هم نباید بعد از نامزدی می گفتید.
برعکس دوستان که می گن "صداقت"، من می گم گولش زدید.
این حرفها را یا طبق نظر مشاور و ... که رفتید نباید می گفتید، یا اگر می خواهید بگید قبل از نامزدی و وابستگی و ...است.
زمان خواستگاری می گفتید، اگر می خواست و می تونست بپذیره ادامه می داد.
شما با این کارتون ظلم بزرگی به اقای جدید کردید که گذاشتینش در فشار تصمیم گیری بین عقل و خواسته هاش و ... از یک طرف و احساس و وجدان درد و ... از طرف دیگه.
این کار ظلم به اون آدم جدید هست.
الان هم دنبال یه راهی هستید که با فشارهای عاطفی و وجدانی و ... (اگر نامزد رسمی شما باشند شاید از نظر اخلاقی براشون سخت باشه که دختری را بعد از دوبار نامزدی ترک کنند و نگران آینده شما باشند) ایشون را نگه دارید.

هم تحقیق نکردن در مورد نامزد اول و هم بی موقع گفتنتون به نامزد دوم اشتباه شخص شماست.

- - - Updated - - -

یادم رفت راه حلم را بگم :311:
به این آقا بگید برن دو - سه هفته فکر کنند و تصمیمشون را بگیرند.
تو این مدت باهاشون ارتباط نداشته باشید و مظلوم بازی و ننه من غریبم و بازی با احساسات و عواطفش هم نداشته باشید.
بهش حق بدید که اگر نتونه کنار بیاد بره.

اولن تجاوز قتی که شما رو بدزدن یا به زور وارد خونه بشن.وقتی با دوستت (نامزدت) تنها می شی

یعنی اجازه دادی.هر چند که خودت قصدی نداشته باشه و رابطه چه با زور چه با دارو تجاوز نمی شه.

وقتی نمی خوایم اتفاق بیوفته نباید شرایطشو فراهم کنیم یا به برنامه های طرف مقابل که شرایطو

فراهم می کنه تن بدیم.

دومن عنوان تاپیک باید طوری باشه که من خواننده متوجه بشم که موضوع در مورد رابطه شما با دوست

(نامزد) سابقته و ذهنم به چندجا سیر نکنه.وگرنه می شه عنوان تاپیکو یک یا چندتا . گذاشت و موضوع

رو از روی متن متوجه شد.ولی برای جلوگیری از اتلاف وقت باید موضوع در عنوان پیدا باشه.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط شیدا.

دوست عزیز،

با خودتون، زندگیتون و احساستون بازی نکنید.
سعی کنید این بار منطقی و با فکر تصمیم بگیرید.

*شما اگر با نامزد قبلیتون تنها بودید و ایشون شما را بیهوش کرد و بهتون تجاوز کرد، مسلما بعدش اینقدر حالتون بد بوده، که خانواده تون متوجه بشن.
می تونستید همون موقع مساله بیهوشی و تجاوز را بگید.
بعد هم با رفتن به پزشک قانونی بیهوشی و تجاوز ثابت می شد.
این آقا اگر متجاوز حرفه ای بود و از بیهوش کردن آدمها و تجاوز بهشون به واسطه پارتی عموش نمی ترسید، چطور شما را باکره رها کرد؟


* می گید که بعد جدایی متوجه شدید که شما اولین نفر نبودید که اون آقا بهتون تجاوز کرده بود.
اگر بعد از جدایی تونستید این را بفهمید، چطور برای تحقیقات نامزدی دنبال این موضوع نرفتید و نفهمیدید؟
پس اشتباه از خودتون بود که برای نامزدی درست تحقیق نکردید.


* اگر همه اونایی که بهشون تجاوز شده بود و شما، از این اقا شکایت می کردید، شاید کمکی می شد برای نجات دختر و دخترهای بعدی.
در ضمن مملکت اینقدر بی قانون نیست که یه نفر دخترها را بیهوش کنه و بهشون تجاوز کنه و بخاطر پارتی عموش راست راست تو شهر راه بره.
بالاخره یه بار، دوبار ... یه جایی جلوی این قضیه گرفته می شد.


* به این آقای جدید هم نباید بعد از نامزدی می گفتید.
برعکس دوستان که می گن "صداقت"، من می گم گولش زدید.
این حرفها را یا طبق نظر مشاور و ... که رفتید نباید می گفتید، یا اگر می خواهید بگید قبل از نامزدی و وابستگی و ...است.
زمان خواستگاری می گفتید، اگر می خواست و می تونست بپذیره ادامه می داد.
شما با این کارتون ظلم بزرگی به اقای جدید کردید که گذاشتینش در فشار تصمیم گیری بین عقل و خواسته هاش و ... از یک طرف و احساس و وجدان درد و ... از طرف دیگه.
این کار ظلم به اون آدم جدید هست.
الان هم دنبال یه راهی هستید که با فشارهای عاطفی و وجدانی و ... (اگر نامزد رسمی شما باشند شاید از نظر اخلاقی براشون سخت باشه که دختری را بعد از دوبار نامزدی ترک کنند و نگران آینده شما باشند) ایشون را نگه دارید.

هم تحقیق نکردن در مورد نامزد اول و هم بی موقع گفتنتون به نامزد دوم اشتباه شخص شماست.

- - - Updated - - -

یادم رفت راه حلم را بگم :311:
به این آقا بگید برن دو - سه هفته فکر کنند و تصمیمشون را بگیرند.
تو این مدت باهاشون ارتباط نداشته باشید و مظلوم بازی و ننه من غریبم و بازی با احساسات و عواطفش هم نداشته باشید.
بهش حق بدید که اگر نتونه کنار بیاد بره.

---

ببینید بیهوشی نمیگم با دارو بر اثر ضربه ای که به سرم زد و اونم رفتم توی ماشین که حلقه اش رو پس بدم دیگه نمیدونستم پام میذارم تو ماشین یکی ممکن بزنه تو سرم و بلا سرم بیاره
حالا خداروشکر میکنم بلایی سر بکارتم نیاورد که این از شانس من بود یا هرچی
خانواده من کلا آدم های منطقی ای نیستن که بخوان با این موضوع کنار بیان و یک بار سربسته گفتم گفتن دنبال دردسر نیستیم از این فکرا هم نکن
به نامزد جدیدم قبل از خواستگاری گفتم ! نه در دوران نامزدی دیگه انقدر احمق نیستم و مشکل اینه با قضیه کنار اومده بود که نامزدی برگذار شد ولی حالا !
در مورد تحقیق پدرم کامل تحقیق کرده بود و موردی ندیده بود ازش
و مشکلی که اون آدم داشت این بود که نمیتونست ببینه کسی بهش بگه نه
من به چند مشاور هم رفتم گفتند باید میگفتی
خیلی خوب میشناسمش هیچ وقت این مسله براش مهم نیست که بخواد بگه آینده چیکار میکنم

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرهنگ 27

اولن تجاوز قتی که شما رو بدزدن یا به زور وارد خونه بشن.وقتی با دوستت (نامزدت) تنها می شی

یعنی اجازه دادی.هر چند که خودت قصدی نداشته باشه و رابطه چه با زور چه با دارو تجاوز نمی شه.

وقتی نمی خوایم اتفاق بیوفته نباید شرایطشو فراهم کنیم یا به برنامه های طرف مقابل که شرایطو

فراهم می کنه تن بدیم.

دومن عنوان تاپیک باید طوری باشه که من خواننده متوجه بشم که موضوع در مورد رابطه شما با دوست

(نامزد) سابقته و ذهنم به چندجا سیر نکنه.وگرنه می شه عنوان تاپیکو یک یا چندتا . گذاشت و موضوع

رو از روی متن متوجه شد.ولی برای جلوگیری از اتلاف وقت باید موضوع در عنوان پیدا باشه.

---

بالا گفتم من شرایطی فراهم نکردم براش
چشم عنوان تاپیک رو ویرایش میکنم

خیلی خوب میشد بعضی از تاپیکها(مثل همین)که آموزنده هست رو توی قسمت مهم قرار بدن یا اینکه مثل بعضی از سایتا بوسیله مدیران؛ کنار تاپیک علامت مهم بودن یا جنبه آموزشی داشتن رو قرار بدن ***معذرت بخاطر اسپم شدن پست

به هر حال کسی نمی تونه برای این که نامزد شما این مساله را بپذیره، اون هم از راه دور و مشاوره به روش پیغام و واسطه کاری بکنه.
نامزد شما برای این مساله باید از یک کارشناس به شکل حرفه ای کمک بگیره.
بهتره برین مشاوره ببینن آیا ایشون توانایی کنار اومدن با موضوع را دارند یا نه. در کنارش راه حلهایی هم بهشون خواهند داد.


در پرانتز بگم که
ماجرایی که می گید قابل باور نیست. شاید برای همین ایشون هم در پذیرشش مشکل دارند.
تو ماشین به سر شما ضربه زدن و بهتون تجاوز کردند !!!
زخم و جراحت چنین تجاوزی چیزی نیست که شما راحت برید خونه و نیاز به دکتر و درمان نباشه.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط شیدا.

به هر حال کسی نمی تونه برای این که نامزد شما این مساله را بپذیره، اون هم از راه دور و مشاوره به روش پیغام و واسطه کاری بکنه.
نامزد شما برای این مساله باید از یک کارشناس به شکل حرفه ای کمک بگیره.
بهتره برین مشاوره ببینن آیا ایشون توانایی کنار اومدن با موضوع را دارند یا نه. در کنارش راه حلهایی هم بهشون خواهند داد.


در پرانتز بگم که
ماجرایی که می گید قابل باور نیست. شاید برای همین ایشون هم در پذیرشش مشکل دارند.
تو ماشین به سر شما ضربه زدن و بهتون تجاوز کردند !!!
زخم و جراحت چنین تجاوزی چیزی نیست که شما راحت برید خونه و نیاز به دکتر و درمان نباشه.

---

من اینجا واقعا سخته برام مو به مو همه چی رو بنویسم و بگم چیکار کرد دقیقا دلیلی هم ندارم بخوام دروغ بگم و خیال پردازی کنم انقدر مشکلات دارم که نخوام بشینم اینجا قصه بنویسم
بله زخمی که به سرم وارد شده بود تقریبا شدید بود و مجبورم کرد چند روزی بر خلاف میلم خونه خاله ام بمونم
اون آقا در کمال پرویی قبل از اینکه من حرفی بزنم رفته بود به خانواده ام یه سری دروغ گفته بود مشکل اصلی من همینه مامان من حرف همه رو باور داره به جز اطرافیانش یعنی غریبه رو به خودی ترجیح میده
اون کامل پذیرفته در پذیرشش مشکلی نداره اینکه من مورد ظلم قرار گرفتم براش سخته این اذیتش میکنه اینکه اون آدم من و اذیت کرده
میخواد بره پیش مشاوره و باید کمکش کنم

- - - Updated - - -

در ضمن ببخشید اگر من تند رفتم یا با حرفام باعث شدم کسی از دستم ناراحت بشه انقدر از اطراف دارم میکشم که دیگه گاهی متوجه نیستم با چه لحنی مینویسم :72:

[=avazkhamoosh;با سلام دوست عزيز ، خودتون را زياد نپيچانيد تا در ورطه اتفاقات ديگري بيفتيد!
اولاً اينكه صداقت خوب است ولي ما حق نداريم حتي در مورد خودمان بيش از ضرورت و حق طرف اسرارمان را فاش كنيم.
دوم: اگر همسرتون با كليت اين اتفاق كنار اومده و با علم به آن با شما قصد ازدواج دارد، خب كه مشكلي نيست يا موضوع را به هردليل فراموش كنيد ( كنار بگذاريد) و براي زندگي خودتان وقت بگذاريد؟
ويا چنانچه وقت و انرژي و توان مالي و اداري و... داريد و مصمم هستيد با كمك هم و از راه قانون حقتون را از متجاوز مطالبه كنيد؟
سوم: اگر همسرتون نتونسته با اين موضوع كنار بياد يعني با كسي ازدواج كند كه قبلاً بهش تجاوز شده به قول دوستمون چند هفته بهش مهلت بديد با آرامش كامل و بدون احساسات، تصميمش را بگيرد و اصلاً سعي در مجاب كردنش نداشته باشيد بلكه نظرتون را بگيد كه قطعاً توضيح داديد؟
چهارم از همه مهمتر به خودتون اعتماد كنيد به خدا توكل كنيد و روزي و زندگي را از خدا و قائم به وجود خودتان بخواهيد نا به واسطه شخص ديگر ولو همسر يا پدر ويا مادر و....